روند و مسیر فعالیت کاری و حرفه ای علیرضا افتخاری به غایت مسیر پرفراز و فرود و پرنوسانی بوده است و زندگی شخصی و خانوادگی وی نیز از تیررسی این حواشی و جنجال ها دور نمانده است. علیرضا افتخاری از زمان روی آوردنش به موسیقی پاپ و سنتی و با خواندن آلبوم نسیما در ۱۳۸۰ خورشیدی و آلبوم شکوه عشق با انتقادات اهالی موسیقی سنتی مواجه شد. ناگفته نماند که آلبوم نسیمای علیرضا افتخاری با استقبال فراوانی روبرو شد، این آلبوم ساخته فضل الله توکل بود که برپایه گام ها و دستگاه های موسیقی سنتی و با رنگ بوی مدرن و امروزی تنظیم شد. استقبال فراوان از آلبوم نسیما، پاسخ محکمی به انتقادات منتقدان بود اما بیشترین انتقادات به آلبوم شکوه عشق علیرضا افتخاری به آهنگسازی فریدون خشنود بود که حتی دامنه انتقادات به آلبوم های بعدی ساخته فریدون خشنود هم تسری یافت. بیشتر منتقدان سبک خواندن، اشعار، تنظیم و ترکیب ساز بندی این آلبوم ها را نامناسب می دانستند. علیرضا افتخاری در برنامه تلویزیونی شب شیشهای به این انتقادات اینگونه پاسخ داد: من تابه حال ده ها ابوعطا خوانده ام ده ها افشاری و چندین سه گاه و همه مانند هم بوده است. من حق دارم به عنوان یک خواننده تجربیات جدید داشته باشم. برای افتخاری بعد از رضایت خدا و مردم بازگشت سرمایه سرمایه گذاران مهم است.
علیرضا افتخاری در پاسخ پرسش و انتقاد مجری که چرا اینقدر پیاپی آلبوم منتشر می کنید، نیز گفت: علیرضا افتخاری اهل خوش نشینی نیست که سالی یک آلبوم بدهد. من با آهنگسازان جوان کار می کنم و بدین صورت به فعالیت هنری ام به صورت فعال ادامه می دهم و به پرورش آهنگسازان جوان کمک می کنم.
زندگی نامه
علیرضا افتخاری مهیاری در دهم فروردین ۱۳۳۷ خورشیدی در اصفهان دیده به جهان گشود. وی از همان کودکی بسیار خوب و رسا می خواند. آموزگار نخست افتخاری استاد طباطبایی نوازنده روشندل ویولون بود که به پیشرفت افتخاری کمک های شایانی کرد به طوری که صفحاتی از افتخاری در نوجوانی به وسیله شرکت رویال در استودیو طنین ضبط شد.
اما وقتی افتخاری در ۱۴ سالگی نزد جلال الدین تاج اصفهانی افتخار شاگردی نصیبش شد، تاج اصفهانی وی را از خواندن و ضبط صفحه بر حذر داشت و یادگیری کامل ردیف ها را از وی خواست. افتخاری با پشتکار و علاقه خاصی فرموده های استاد را آویزه گوش خود می کرد و سعی داشت که بیشترین بهره را از یکی از تاثیرگذارترین چهره های موسیقی ایران ببرد. تاج اصفهانی علاوه بر گنجینه های موسیقی ایرانی، دارای منش های اخلاقی نیکویی هم بود که زبانزد خاص و عام است و یکی از آموخته های تاج به تمامی شاگردانش در وهله نخست همین منش های اخلاقی بود. شاگردی استاد بزرگی چون تاج اصفهانی نقطه عطفی در زندگی هنری افتخاری بود به طوری که افتخاری موفقیت هایش را مرهون استاد تاج می داند و از ایشان همیشه به احترام و نیکی یاد می کند.
علیرضا افتخاری در ۱۳۵۷ خوشیدی با حضور بزرگانی نظیر داریوش صفوت، مهدی فروغ، علیاکبر شهنازی و علی تجویدی در آزمون باربد موفق به کسب رتبه نخست شد. او درباره آن دوران و جایزه باربد گفته است: استاد شهنازی دستش را روی دوشم گذاشت و فرمود که مواظب خودت باش تو دیگر خواننده این کشور شدی. من هم زانو زدم و دست ایشان را به احترام بوسیدم.
افتخاری در ۱۳۶۰ خورشیدی که تاج اصفهانی به دیار باقی شتافت، نزد غلامرضا دادبه رفت. استادی که با وجود اینکه استاد معروفی در زمره موسیقی ایران نبود، اما دارای گوش و هوش موسیقایی قوی بود و سهم به سزایی در احیای سبک دشتستانی داشت. دادبه با افتخاری آواز و دو بیتی محلی و نیز صداسازی کار کرد. محمدرضا شجریان اینچنین از دادبه میگوید: از سال ۱۳۵۸ خورشیدی و بعد از انقلاب، من با آقای دادبه یکی از اساتید اندیشه و مردی عارف که سررشته موسیقی داشتند، آشنا شدم و در جلسات راجع به دیدگاه هنر و بنیادهای هنر و جامعهشناسی هنر و دورانشناسی هنر صحبت و بحث میکرد … ردیف و تصنیف کار نمیکردند و یک مقدار شیوه دشتستانی را از ایشان گرفتم. شاید مهمترین بخش زندگی هنری من آشنایی با ایشان است و درک کلاس ایشان از ۱۳۵۸ خورشیدی که هنوز هم ادامه دارد.
افتخاری در فاصله ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ خورشیدی آلبوم آتش دل را به یاد استادش تاج اصفهانی خواند. وی در همین سال ها نزد بزرگانی نظیر حسن کسایی و جلیل شهناز هم کسب علم می کرد به طوری که درباره کسایی می گوید: روزی با استاد کسایی سه گاه کار می کردیم و استاد از اول سه گاه؛ خیلی تشنه بودند اما تا آخر سه گاه این عطش پابرجا بود و همچنان ادامه می دادند.
افتخاری بعد از آتش دل بنا بر فرموده پدرش، تا سه سال نخواند و بعد از سه سال با موافقت او کارهایی نظیر راز و نیاز با حسین علیزاده و مهروزان با محمد علی کیانی نژاد را اجرا کرد.
افتخاری در سال های اولیه دهه ۶۰ خورشیدی؛ اجراهای خصوصی نیز به همراه اساتیدی چون حسن کسایی؛ حبیب الله بدیعی، غلامحسین بیگجه خانی و جلیل شهناز داشت که البته این آثار تک نسخه ای بودند و هیچگاه منتشر نشدند.
برای نخستین بار در ۱۳۶۳ خورشیدی با آوازی به نام قصه گیسو در ماهور و با نی محمد علی کیانی نژاد در سریال تلویزیونی امیرکبیر صدای ایشان از تلویزیون پخش شد.
اواخر دهه ۶۰ خورشیدی برای علیرضا افتخاری با کنسرت های پیاپی در کشورهای مختلف مصادف شد و از این کنسرت ها می توان به کنسرت راه ابریشم در ۲۸ شهر و کنسرت آلمان (مقام صبر به همراهی پرویز مشکاتیان) اشاره کرد. در یکی از همین کنسرت ها در ونکور کانادا شایعه بمب گذاری در سالن سبب شد که افتخاری به مدت ۶ ساعت بدون امکانات صوتی در فضای آزاد برنامه اجرا کند که خود افتخاری هم از ۶ ساعت خواندن پیاپی هنوز متعجب است آن هم بدون امکانات صوتی!
افتخاری در ۱۳۶۸ خورشیدی در ژاپن با عارفی آشنا می شود که در پی این آشنایی به ختن چین نزد ایشان رفته و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه می کند. به طوری که در بازگشت در آثارش تحول پیدا می کند و احساساتش در حین خواندن به طور کامل تغییر می کند.
ناگفته نماند که افتخاری نخستین فردی بود که بعد از انقلاب، اشعار حافظ را به صورت ترانه و تصنیف خواند. تصنیف هایی نظیر روز هجران و نفس باد صبا از این گونه اند.
او در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی با ارایه آثاری نظیر نازنگاه، نیلوفرانه، سروسیمین، یاد استاد و ... تبدیل به چهره ای شناخته شده نزد مردم شد. در همین سال ها در برنامه تماشاگه راز به همراهی اساتیدی نظیر جلال ذوالفنون، بهزاد فروهری و شهریار فریوسفی به اجرای آثاری بداهه خوانی و نیز قطعات ضربی پرداخت که نمونه ای از این آثار در آلبوم مستانه و شب عاشقان بعدها عرضه شد.
در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی نیز کنسرت ها از سر گرفته شد اما این بار در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی که نمونه ای از این کنسرت ها، کنسرت لندن محسوب می شود که آلبوم آن در ۱۳۸۵ خورشیدی منتشر شد. از ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۹ را می توان دوره اوج افتخاری بهشمار آورد که بهطور متوسط پنج آلبوم در سال میخواندهاست.
سومین و آخرین دوران کاری افتخاری از ۱۳۸۹ خورشیدی تا اکنون را در برمی گیرد که بسیار کمکار بوده و به طور متوسط چهار سالی یک آلبوم را ارایه دادهاست.
علیرضا افتخاری تا پیش از ۱۳۸۰ خورشیدی یک خواننده کم حاشیه محسوب میشد که کمتر مصاحبه میکرد و به ندرت کنسرت برگزار میکرد اما از آخرین سالهای دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ خورشیدی در برنامههای تلویزیونی مانند: کاروان و ضیافت با اجرای سهیل محمودی مجری و ترانهسرا ظاهر میشد به صورت بداهه به خوانش آواز و تصنیف میپرداخت.
سبک و ویژگی آثار افتخاری
افتخاری در دوران آغازین فعالیت موسیقیایی خود به مکتب اصفهان و روایت آوازی تاج اصفهانی وفادار بود. او در این دوران حدود ۱۵ آلبوم خوانده که سیر تحول سبک افتخاری را به نمایش میگذارند. او با انتشار آلبوم آتش دل به توصیه فرامرز پایور در ۱۳۶۲ خورشیدی کار خود را شروع کرد و با آلبوم نیلوفرانه در ۱۳۷۵ خورشیدی سبک آوازی خود را یافت. از معروفترین آثار افتخاری در این دوران میتوان به این آلبومها اشاره کرد: مهمان تو (جمشید عندلیبی)، شور عشق (فریدون شهبازیان)، راز و نیاز (حسین علیزاده)، مقام صبر (پرویز مشکاتیان)، زیباترین (محمدجواد ضرابیان)، سرمستان و … اشاره کرد.
افتخاری در این دوران یک خواننده وفادار به موسیقی سنتی بوده و آوازهای قابل توجهی نیز دارد. در ابتدای این دوران، حجمِ بیشتر آلبومهای او آواز بودهاند اما در اواخر آن به ارایه یک یا ۲ آواز در هر آلبوم و خواندن حدود ۶ قطعه تصنیف رسید. این در حالی است که برخی آلبومها نظیر امان از جدایی و تازه به تازه هر ۲ از ساختههای محمد جلیل عندلیبی، بهطور کامل فاقد آواز بودهاند و هر آلبوم ۸ قطعه تصنیف داشتهاست. در این دوران بسیاری از تصنیفهای افتخاری در میان مردم مشهور شد و به روی زبانها افتاد از جمله تصنیفهای: گل من چندین منشین غمگین، بسته دلم به موی تو تازه به تازه نو به نو، ای ساقی ما سرمستان، ای یادت از دل و جان در همه جا … لحظه لحظه میدود دلم به سوی تو و …. افتخاری در این دوران از آواز خوانی به طرف تصنیف خوانی و روایتی عامه پسند از موسیقی ایرانی سوق یافتهاست. در این دوران او رفته رفته از دیدگاه منتقدان که آواز را بیشتر میپسندیدند به سمت تصنیف و آنچه موسیقی عامه پسند دانسته میشود، حرکت کرد. تعدادی از طرفداران موسیقی سنتی، این را یک افول دانستهاند. هرچند شماری دیگر، آن را ستودهاند و خلق فضاهای جدید میدانند.
دوره دوم فعالیت افتخاری همانگونه که پیش تر ذکر شد در فاصله ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۹ خورشیدی سپری شد. در ابتدای این دوران افتخاری که به ۴۰ سالگی نزدیک شدهاست، سبک و سیاق خوانندگی خود را مییابد و در ادامه این راه بهترین آثار خود را اجرا میکند. خوانندگی آلبومهای دنبال دل به آهنگسازی علی تجویدی و همایون خرم و قلندروار به آهنگسازی عماد توحیدی در این دوران بود. در این دوره افتخاری بسیار پرکار و آلبومهای او بسیار پرفروش بودهاند. نیلوفرانه، یاد استاد و قلندروار در زمان خود، رکوردهای فروش را جابجا کردند تا آنجا که نیلوفرانه پرفروشترین آلبوم موسیقی ایران لقب گرفت.
در این دوران افتخاری آواز خواندن را حذف میکند و تنها در چند آلبوم قطعاتی کوتاه آن هم در ردیف دشتی ارایه میدهد. افتخاری در این ایام تصنیفهای بسیاری خواند و این قطعات را تکنیکی و شنیدنی اجرا کرد. آثاری از آهنگسازان پرشمار که گاه عالی و گاهی معمولی بودند. ریسک پذیری افتخاری در اجرای آثار متفاوت گاهی اوقات برای او دردسرهای فراوانی تولید کرد. خوانندگی آلبومهای پاپ سنتی شکوه عشق، شب کوچهها و عطر مهر همگی به آهنگسازی فریدون خشنود که دارای فضای پاپ بودند و ملودی، تنظیم و ریتم آنها با آثار پیشین افتخاری فاصله بسیاری داشت و بیشتر شبیه به آثار خوانندگان پیش از انقلاب بود.
نقطه عطف دوران کاری افتخاری، اهتمام او بر خواندن تصنیف و پرهیز از آواز بود که در همین دوره نمایان شد و به بلوغ رسید. در گذشته تصور بر این بود که خوانندگان توانا، آواز میخوانند و هرکه نمیتواند آواز بخواند به سراغ تصنیف میرود. به این صورت سطح تکنیکی تصنیف خوانها از آوازخوانها پایین تر بود. چراکه در گذشته مشهورترین تصنیفها را بانوان میخوانند و آوازها را آقایان. افتخاری که از همان آلبومهای نخستین خود نشان داده بود؛ در خواندن آواز بسیار ماهر است؛ حالا تغییر مسیر داده بود؛ میخواست تصنیف خوان باشد و نه آوازخوان. او را باید نخستین خواننده ای دانست که میان آواز و تصنیف، دومی را ترجیح داد و باوجود میل موسیقی دانان حرفه ای به سراغ پاسخگویی به نیاز عامه رفت؛ تصنیف خواند و از آواز چشم پوشید. او که نقدهای گزنده را به جان خریده بود در این مسیر مجموعه ای از آثار منتقد پسند را نیز اجرا کرد.
امروزه به نظر میرسد، راهی که افتخاری در پیش گرفت و تصنیف خوانی و اجرای تکنیکی آن را در اولویت قرار داد و گاهی پاپ خواند به وسیله شمار زیادی از خوانندگان جوان موسیقی سنتی نظیر: همایون شجریان، علیرضا قربانی و محمد معتمدی ادامه دارد.
افتخاری در نظر دیگران
در ادامه این گزارش اظهار نظر برخی از بزرگان موسیقی و تاثیرگذاران این هنر محبوب و مردمی درباره علیرضا افتخاری آمده است:
محمد رضا شجریان (استاد آواز) : اگر من صدای افتخاری را داشتم، دنیا را فتح میکردم.
حسین خواجه امیری معروف به ایرج (خواننده) : افتخاری، تنها ستارهای است که در بعد از انقلاب ظهور کرده است.
علی جعفریان (آهنگساز آلبوم افسانه) : تا صد سال آینده فکر نمیکنم خواننده ای مثل افتخاری پدید بیاید.
عباس خوشدل (آهنگساز آلبوم نیلوفرانه) : ارکستر و خواننده با آهنگ زنده است. این آهنگ است که میتواند خواننده را به اوج برساند و این را تجربه نشان داده است و برعکس آقای افتخاری باعث میشوند که آهنگ ها به اوج برسد کما اینکه آقای افتخاری خواننده بسیار خوشصدا و صاحب نامی بود و هست. به نظر من، آقای افتخاری یکی از بهترین خوانندههایی است که بعد از انقلاب ظهور کرده است. از نظر وسعت صدا و همچنین رنگ صدا و جذابیت صدا و به خصوص اطلاعاتی که در مورد اشعار قدما به خصوص حافظ دارد. آقای افتخاری در کارهایی مثل نیلوفرانه و رازگشا به نحو بسیار مطلوبی و شاید بیش از توان خود ارج گذاشته است. با در نظر گرفتن مطالب فوق و از آنجا که من علاقه شدیدی به صدای ایشان داشته و دارم گاهی متأثر میشوم که این خواننده دوستداشتنی چرا باید از کارهای سست استفاده کند؟
محمد جلیل عندلیبی (آهنگساز آلبوم امان از جدایی): علیرضا افتخاری بی شک یکی از بهترین و با استعدادترین خوانندگان ماست. علیرضا افتخاری، از آن دسته هنرمندانی است که در این وضعیت کاری، همیشه کار کرده؛ هر چند روند رو به بالا و پایینی داشته است. در این رفت و برگشتی که علیرضا افتخاری میان موسیقی سنتی و پاپ داشت، خیلی از طرفدارانش را از دست داد.
سیدعلیرضا میرعلینقلی (منتقد و پژوهشگر موسیقی): مشکل بتوان تواناییهای افتخاری در کار خود را در خوانندهای دیگر پیدا کرد. منظور از توانایی به قول قدیمیها فقط ششدانگ خواندن و چهچهه زدن نیست. در عصر وسایل پیشرفته ضبط و پخش و در دورهای که نود و چند درصد نیازهای موسیقایی مردم از طریق کالای صوتی تحصیل میشود نه از طریق اجرای زنده، این توانایی های فیزیکی کمتر به کار میآید. تسلّط افتخاری در خواندن سبک ها و روش های مختلف است و حتی موسیقی طبقات مختلف فرهنگی، نداشتهایم و نداریم خوانندهای که هم بتواند ردیف استادش را خوب بخواند (البته اگر انگیزه و حوصله داشته باشد و تمرین کند)، هم مدل خوانندگان برنامه گلها را خوب از آب دربیاورد، هم ضربی و تصنیف قدیمی بخواند (نوار «آتش دل» با تنظیم استاد پایور را شنیدید)، هم از عهده ترانههای محلی خوب برآید و هم موسیقی مردمی را با همان لحن و لهجه حتی گیراتر و گرمتر از اصل ادا کند. درست مثل بازیگری منعطف و آماده که نقش های متضاد و مختلفی را با مهارت اجرا می کند و خود را طوری به جای آنها میگذارد که بیننده جریان زندگی و حضور را پشت این نقش حس کند. افتخاری در آواز چنین شخصیتی است: بازیگری به هزار چهره.