ونسان ونگوگ یکی از معروفترین نقاشان جهان در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ میلادی در دهکدهای در جنوب هلند به دنیا آمد. درباره سالهای اولیه زندگی او اطلاعات کمی وجود دارد و تنها چیزی در منابع ذکر شده، ساکت بودنش و مشهود نبودن استعداد بارز هنریش است. سالهای تحصیلش در شهرهای مختلفی سپری شد. ونگوگ در ۱۶ سالگی شروع به کار در گالری لاهه کرد که متعلق به دلالان هنری فرانسه بود. برادرش تئو که در یکم می ۱۸۵۷ میلادی متولد شده بود، هم بعدها به کار در همین موسسه مشغول شد. این گالری در ۱۸۷۳ میلادی ونگوگ را به لندن و ۲ سال بعد به پاریس منتقل کرد. در همان جا بود که او تمام جاهطلبیهایش برای هنرمند شدن را رها کرد و یک دلال هنری شد. البته کمی بعد به خاطر غرق شدن در مذهب و دوری از دنیای کتابهای مدرن و زمینی از کار اخراجش کردند.
وقتی ونگوگ تصمیم گرفت، هنرمند شود، هیچکس حتی خودش حضور یک نبوغ ویژه را حس نمیکرد. تحول او از یک تازهکار به یک استاد واقعی بسیار سریع اتفاق افتاد. او در نهایت به همه ثابت کرد که استعداد ویژهای در انتخاب رنگهای هارمونیک و شجاعانه دارد و غریزهاش در انتخاب ترکیببندیهای ساده و به یادماندنی بیبدیل است. او که برای آغاز حرفه جدیدش راهی بروکسل شده بود تا در آکادمی هنر آنجا تحصیل کند، تنها بعد از گذشت ۹ ماه همه چیز را رها کرد.
در آوریل ۱۸۸۱ میلادی او دوباره به خانه پدری بازگشت و با هر نوع مَتریالی آغاز به یادگیری طراحی کرد. بسیاری از کارهایش ملهم از زندگی دهقانی بودند. در پایان ۱۸۸۱ میلادی او به لاهه نقل مکان کرد و در آنجا هم به طراحی مشغول بود. در انتهای ۱۸۸۴ میلادی پس از یک دوره جابهجاییهای پی در پی و تجربههای گوناگون، ونگوگ شروع به طراحی و نقاشی یک مجموعه بزرگ از پرترهها و دستهای پینه بسته دهقانان کرد تا اثر بزرگ خود را آماده کند. او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در ۲ سال آخر زندگیاش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از ۲ هزار ۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از یک هزار ۳۰۰ نقاشی با آبرنگ میشود. در ادامه برجسته ترین آثار هنری وی که در اندیشه و نگاه نقاشان سده های دیگر تاثیر بیشتری داشته به اختصار معرفی می شود.
تابلو سیب زمینی خورها
تابلو سیب زمینی خورها نخستین اثر برجسته ونسان ونگوگ به شمار می آید که در ۱۸۸۵ میلادی کشیده شدهاست. ون گوگ در نامهای که همراه این اثر برای برادرش تئو فرستاد، درباره سیبزمینیخورها گفته بود: من تلاشم را کردهام که تأکید کنم، این آدمهایی که در زیر نور چراغ مشغول خوردن سیب زمینی هستند، با همان دست ها که در ظرفها گذاشتهاند، زمین را کندهاند، این تابلو از کار سخت و اینکه چگونه غذایشان را بدست میآورند، سخن میگوید. قصد من این بود که تأثیری از یک روش زندگی کاملاً متفاوت با زندگی ما انسانهای متمدن را نشان بدهم.
سقف کوتاه و نزدیک به ساکنان، اتاق کوچک و فقیرانه، دست و انگشتان زمخت، چهرههای چروکیده برجسته و شبیه به یکدیگر، چین خوردگی لباسها، تیرهای سقف که بیرون زده است به نوعی فشار و سختی زندگیشان را بازتاب می دهد. با اینکه فضا و محیط نقاشی مغلوب رنگهای تیره و فسرده است اما بازتاب احساسات در چهره شخصیتها واضح و روشن است.
ابعاد این تابلو رنگ روغن، حدود ۱۱۴ × ۸۲ سانتی متر است و در حال حاضر در موزه ون گوگ در آمستردام هلند نگهداری میشود.
شب پر ستاره
تابلوی شب پر ستاره یکی از معروفترین شاهکارهای ونگوک به شمار میرود که در ۱۸۸۹ میلادی از پنجره اتاقش در آسایشگاه روانی در شب کشیده شده است. هر چند این تصویر در روز و به صورت ذهنی خلق شد.
شب پر ستاره تفسیری رویایی از منظره اتاق هنرمند در آسایشگاه بود و او بعدها این منظره را در موقعیتهای دیگری هم کشید اما تابلوی شب پر ستاره تنها نسخه این نما در شب است. برخی باور دارند که این اثر درگیریهای درونی هنرمند را روی بوم به نمایش میگذارد. همه چیز در این تابلو در هم آمیخته و تنها استثنای آن دهکده و عناصر معماری آن در پلان نخست هستند.
هنرمند عقیده داشت، این اثرش روزی در میان معروفترین کارهای جهان قرار خواهد گرفت و همه آن را به شکست خورده بودنش میشناسند. باوجود اینکه سرو نمادی از جاودانگی به شمار میرود، برخی از تحلیلگران بر این باورند که شب پر ستاره روی نمادپردازی تاکید داشته و درخت سروی که در جلوی زمینه دیده میشود، نمادی از مرگ است که با خودکشی او پیوند نزدیکی دارد. در نقاشی، این درخت به آسمان میرسد و پیوندی مستقیم میان زمین و بهشت ایجاد میکند. این تفسیر نمادین از سرو به نامهای به برادرش بازمیگردد که در آن هنرمند مرگ را به قطاری تشبیه کرده بود که با آن میتوان به ستارهها سفر کرد. این نقاشی تا به امروز به خاطر پالت رنگی زنده و حرکت گردابی عناصرش که انگار قصد دارند، مخاطب را درست به مرکز دیدگاه تخیلی هنرمند بکشند با عموم مردم و مخاطبان هنری به یک اندازه پیوند برقرار کرده است.
آفتابگردان
برخی از معروفترین آثار ونسان ونگوگ هلندی، تابلوهای آفتابگردانش به شمار می روند، او ۱۲ تابلو با این موضوع کار کرد که هفت عدد از آنها مشهورتر بود و در زمان اقامتش در آرل در ۱۸۸۸ میلادی کشید. پنج تابلوی دیگر محصول اقامت او در پاریس در سال پیش از آن هستند.
اگرچه ونسان ونگوگ هرگز خودش علت توجه ویژهاش به گل آفتابگردان را اعلام نکرد اما در نامههایش سرنخهایی در این باره وجود دارد. در نامهای که ۲۱ آگوست ۱۸۸۸ میلادی به خواهرش مینویسد از اقامت پل گوگن نقاش و تندیسگر فرانسوی در خانه زردش صحبت کرده و به علاقه ویژه گوگن به تزئین خانه با گل آفتابگردان اشاره میکند. لازم به ذکر است که بعدها هم او از آفتابگردان به عنوان امضای شخصیاش بهره میگیرد.
کافه شبانه
این تابلو در سپتامبر ۱۸۸۸ میلادی در آرل کشیده شد، وقتی ونگوگ به آرل نقل مکان کرد، وارد دورهای پرثمر از زندگی کاریاش شد که در آن کارهایش را با فام زرد رنگ میکشید. تئوریهای زیادی در این باره وجود دارد که در این میان برخی معتقد هستند این امر حاصل مصرف بالای داروهای خاصی بود که پس از تاثیرگذاری آنها، بیمار همه چیز را تا حدی مایل به زرد میبیند.
در تصویر این اثر، فضای داخلی یک کافه شبانه با دری در مرکز پس زمینه را میبینیم که از پرده نیمه باز آن میتوان حدس زد با فضای خصوصیتری روبرو هستیم. پنج مشتری پشت میزهای کنار دیوارهای راست و چپ نشستهاند و یک پیشخدمت با کت روشن در یک طرف میز بیلیارد در وسط اتاق به چشم میخورد. رنگهای به شدت متضاد و زندهای را در نقاشی ونگوگ میبینیم. سقف سبز و قرمز دیوارها در کنار درخشش لامپهای گازی و کفپوش زرد همگی مخاطب را به هیجان میآورند. پرسپکتیو به کار رفته نیز به طرف زمین انحراف دارد.
ونگوگ در نامهای به برادرش ادعا میکند که این تابلو به خاطر اغراق خشونت آمیز رنگها و بافت ضخیم رنگی، یکی از زشتترین کارهای او به شمار میرود. اگر چه امروزه این اثر را یکی از شاهکارها و یکی از معروفترین کارهای این نقاش میدانند. چیزی که در این تابلو اهمیت زیادی دارد، ظهور اولیه اکسپرسیونیسم در نقاشی است که در آن هنرمند اثرش را با احساساتش درمیآمیزد و دیگر یک شاهد صرف به شمار نمیآید.