انسانی که سالهای شیرین نوجوانی، جوانی و فرسودگی را پیوسته و پیگیر، سر در تحقیق و تعلیم و پژوهش داشته و در این رهگذر شادی را با حرمان، رفاه را با رنج و سستی و بیکاری را با سخت کوشی و تلاش گذرانده و برای همه افرادی که عمر را به بی ثمری طی می کنند و ارزش وقت را نمی دانند، آیینه تمام نمای عبرت، بیداری و هشیاری است. نامش احمد بیرشک است، انسانی که نگاه او به معرفت و هستی سبب شده بود تا او را به عنوان معلم اخلاق بشناسند و این مهم تا زمان مرگ او نیز تجسم توحید علم و عمل در وی بود. آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری درباره خصوصیات بیرشک می گوید: خدا رحمت کند آقای احمد بیرشک را نمیدانم شماها با ایشان آشنا بودید یا نه پیرمرد جالبی بود. ما پیریِ ایشان را دیدیم و درک کردیم؛ اگرچه از نوجوانی با اسم و کتابهای ایشان در مدرسه آشنا بودیم. پیرمرد در نود و چند سالگی، پُر تحرک و پُرتلاش بود. من از او خیلی خوشم میآمد. ایشان با من هم ملاقات کرده بود. این پیرمرد مثل یک جوان، جوانها را توصیه کرد به درس خواندن و علم آموختن. ببینید یک پیرمردِ معتقد به علم و پیشرفت علمی و تحرک جوانها، یک جمله حرفش میتواند یک عالم تأثیر بگذارد.
احمد بیرشک معلمی شایسته، نویسنده و مترجمی دقـیق، پژوهـشگری تـوانا و مؤسس و مدیری لایق بود. او در بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی در خراسان رضوی چشم به جهان گشود. پدرش به علت کار در گمرک بیشتر مـأمور خدمت در شهرهای مرزی ایران میشد و خانواده را به همراه خود میبرد، از این رو احمد بـیشتر درسهای ابتدایی و متوسطه را بـهطور خـودآموز یا نزد پدر خواند و امتحان داد. بیرشک از دوره ابتدایی خود چنین تعریف میکند: بعد از اینکه سه ماه در کلاس چهارم بودم به پدرم گفتم: آقاجان این کلاس برای من کم است، من اینهایی را که میگویند میدانم. شب که آقای مدیر به خانه ما آمد پدرم گفت: آقای مدیر! احمد خان میگوید این کلاس برای من کم است. آقای مدیر گفت: خوب امتحانش میکنیم، اگر بلد بود، میبریم کلاس پنجم. بنابراین بعد از سه چهار ماه از کلاس چهارم به کلاس پنجم رفتم.
فعالیت های علمی و آثار برجای مانده از احمد بیرشک
در ۱۳۰۸ خورشیدی با پایان دوره دبیرستان راهی دار المعلمین عالی یا دانشسرای عالی شد و به تحصیل در رشته ریاضیات پرداخت. استادان او در این دوره افرادی چون غلامحسین رهنما، رضازاده شفق و بدیع الزمان فـروزانفر بودند. با گرفتن درجه کارشناسی تحصیلات رسمی او پایان یافت اما تا آخرین لحظههای عمر به یادگیری و روزآمد کردن معلومات خود ادامه داد. بیرشک از ۱۳۲۴ خورشیدی به مدت ۸۱ سال مدرس درس مناظر و مرایا (پرسپکتیو) در دانشسرای عـالی و پلیتکنیک بود تا آنکه نوبت به بازنشستگی رسید اما هیچگاه تدریس بویژه آموزش دبیران ریاضی را رها نکرد. احمد بیرشک مترجم و نویسنده نیز بود. او ترجمه و نـویسندگی را از زمـانی که هنوز دیپلم نگرفته بود، شروع کرد. در خرداد ۱۳۰۸ خورشیدی نخستین مقاله خود را به زبان فرانسه در رثای «موسیو پاریه» معلم فـیزیک خـود نـوشت و قدرشناسی خود را از علم و معلم نشان داد و در ۱۳۱۴ کتاب «مردی کـه طلا میسازد» را ترجمه و منتشر کرد.
او همزمان با کار تدریس به نوشتن کتابهای درسی ریاضی دست زد و هندسه نوشت. این کتاب چنان مورد توجه واقع شد که به گفته خودش با این کـتاب هـم کتاب غلامحسین رهنما و هم کتاب مهندس الممالک هر۲ از میدان خارج شدند زیرا در مدت یکسال سه هـزار نـسخه کـتاب هندسه بنده مصرف شد که در آن سال ۱۳۱۵ خورشیدی تیراژ بسیار زیادی به شمار مـیرفت...
جلد اول کتاب هندسه که برای سالهای اول و دوم دبیرستان تهیه شده در مهر ۱۳۶۱ خورشیدی تألیف شده و از آنوقت تـاکنون، سه بار به چاپ رسیده و در هفت هزار جلد منتشر شده است. کتاب دوم هـندسه و کتاب حساب در ۱۳۸۸ خورشیدی از چاپ بیرون آمده است. نگارنده، با سابقه تدریس و با در نظر گرفتن مشکلات این کار سعی کرده مطالب را تا آنجایی که ممکن است، ساده و نزدیک به فهم بچه ها نوشته و در عین حـال، آنان را به ممارست و تمرین وادار کند درحالیکه می کوشید که کتاب برای دانشآموزان قابل استفاده باشد و در نظر داشته که زحمت دبیران را تا حد امکان تقلیل دهد.
بـیرشک در این زمینه میگوید: «تا مدتی کتاب درسی را تنها مینوشتم...بعد هم با جناب پروفسور تقی فاطمی کـه هـم دانـشمند است و هم انسان کامل به تمام معنی و محسن هنربخش که او هم از معلمان سـرشناس بـود و مرحوم باقر نحوی و آقای آذرنوش که آنها هم کتابهایی نوشته بودند، آمدیم و کـتابهایمان را بـه اصـطلاح امروزی ویرایش کردیم و ۲مرتبه یک ۴۲ یا ۵۲ جلدی با هم تدوین کردیم. برای دانشگاه هم کـتابی نـوشتم به نام هندسه رقومی و ترسیمی که چاپ شد.»
نثرنویسی احمد بیرشک را باید از نـمونههای درجـه اول سـادهنویسی در زبان فارسی امروز دانست. او این کار را عامدانه و با نوشتن کتابهای خودآموز شروع کرد. وی بدر این ارتباط می گوید: «من علاقهمندم که کتابهای خودآموز بنویسم تا جوانها به مـطالعه تـشویق شـوند. باید ساده نوشت، درست نوشت، جذاب نوشت. برای آنکه الگوی کتاب ساده را به مؤلفان نـشان دهـم، خـودم تصمیم گرفتم، بخش اخترشناسی کتاب خودآموز فیزیک را بنویسم.»
بیرشک نخستین کتاب جـدی و عـلمی را که از انگلیسی ترجمه کرد، «سرگذشت علم» از جرج سارتون بود که برنده جایزه بهترین ترجمه سال شـد. او در پشـت جلد کتابی که به نویسنده این سطور اهدا کرده، نوشته است: «ایـن یـکصد و هجدمین اثر چاپ شده خود را در نود و دو سـال و سـه مـاهگی خود به دوست...تقدیم میدارم». بیرشک در فاصله سـالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۰ خورشیدی سـر ویراستار و مترجم مجموعه گرانقدر «زندگینامه علمی دانشوارن» بود.
احمد بیرشک در ۱۳۲۷ خورشیدی «گروه فـرهنگی هـدف» را تأسیس کرد و تا ۱۳۵۵ خورشیدی رییس هـیات مدیره و مـدیر عـامل آن بود. در ۱۳۳۸ خورشیدی «انجمن ملی مدارس هماهنگ» را بـاعضویت گروههای فرهنگی هدف خوارزمی، آذر، البرز، ارامنه، زرتشتیان و...به وجود آورد و تا ۱۳۵۸ خورشیدی زمان تعطیل شدن مدارس ملی ریاست آن را بر عهده داشـت.
گاهنامه تطبیقی سه هزارساله
گاهنامه تطبیقی سه هـزار سـاله یکی دیگر از آثار ماندنی اسـتاد اسـت. او که با دیدن جزوهای از درس معلم علوم اجتماعی متوجه به کار بردن تاریخ مـیلادی، هـجری شمسی و هجری قمری در یک جـمله شـده بـود به فکر تـنظیم جـدولی میافتد که در آن تبدیل تـاریخها بـه یکدیگر را نشان دهد و از این راه کار معلم و محصل را آسان کند. این کار را هم با شـایستگی انـجام داد و چنین گفت: «ما امیدوار هستیم کـه واقـعا روزی برسد کـه تـمام تـاریخهایمان غیر از تاریخهای دینی را بـه شمسی یاد کنیم.»
از دیگر کارهای ماندنی بیرشک تأسیس «بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی» است. اساسنامه تـأسیس ایـن بنیاد در ۱۳۷۰ خورشیدی به دنبال نامهای که بـه آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس جـمهوری وقـت نـوشت به تصویب رسـید و او کـار خود را شروع کرد. هدف این بنیاد ترویج دانش و ادب و بالا بردن سطح اطلاعات علمی و ادبی جامعه و تـألیف و انـتشار دانـشنامهای جامع و شامل دانشهای بشری به زبان فـارسی بـود. او در این زمینه گفته بود: «آرزوی بـنیاد دانـشنامه ایـن اسـت که روزی برسد که در گوشه اتاقی از هر خانه ۲ قفسه پنج طبقهای و در هر طبقه ۵۱ جلد کتاب جا وجود داشته باشد و همه کتابها از انتشارات بنیاد باشند و بر در قفسه نـام «کتابخانه دانشنامه بزرگ فارسی» گذاشته شود و هرکس به هر مطلبی مربوط به هر کشوری نیاز داشت کتابی را بردارد و حاجت خود را برآورد. بیشک برخی خواهند گفت چه آرزویی! در جوابشان میگویم: بـبین کـه عمر به پایان خود رسید و هنوز هزار غنچه نشکفته در دل است مرا ببین که چهره زیبای آرزو و امید به رغم پیک اجل، در مقابل است مرا
احمد بیرشک یکی از معلمان نـمونه ایـن کشور بود. او مشوق جوانان بود و خطاب به پدرها و مادرها میگفت دلمان میخواهد فرزندان شما در ایرانی چشم به جهان بگشایند، بهتر از آنکه امروز مـا داریـم، ایرانی آباد، آزاد، دانا و تحقق ایـن امـید حرکتی شایسته مردان و زنان را میطلبد. بیرشک نمونه کامل امید و حرکت بود و تا آخرین روزهای حیات امید و حرکت را از دست نـداد و روزی که به بستر بـیماری افـتاد و امید حرکت را از دست داد و گفت من که دیگر نمیتوانم کار کنم چرا زنده باشم؟
تصحیح تقویم ایرانی
تقویم بیرشک، برخلاف تقویمهای پیشین از دورههای ۳۳ ساله (هفت دوره چهار ساله و یک دوره پنج ساله) تشکیل نشده، بلکه از دورههای ۲۸۲۰ ساله تشکیل شدهاست. هر دوره به زیر دورههای ۱۲۸ یا ۱۳۲ ساله تقسیم میشود که هرکدام از آنها نیز به زیر دورههای ۲۹، ۳۳، یا ۳۷ ساله تقسیم میشوند که در هرکدام سالهای مضرب ۴ غیر از آخرینشان کبیسه است. هر سال ۱۲ ماه دارد که ششتای اول ۳۱، پنجتای بعد ۳۰ و ماه آخر بر حسب کبیسه بودن یا نبودن ۲۹ یا ۳۰ روز دارد.
بیرشک، انسانی خود ساخته و پر تلاش بود که با تسلط خود بر زبان فرانسه و انگلیسی، افزون بر تالیفاتی ارزشمند به صورت کتاب و مقاله، متونی را هم به فارسی ترجمه کرد و به چاپ رساند؛ از آن جمله برخی از کتاب های جرج گاموف، مثل «یک، دو، سه بی نهایت» و کتاب «سر گذشت علم» اثر جرج ساراتن که در آن زمان تقدیرنامه بهترین ترجمه سال را اخذ کرد. مجموعه آثار استاد بیرشک در «بیرشکنامه» بیش از یک صد و ۱۸ اثر گزارش شده است. تحقیقات او در شناساندن و تثبیت گاهشماری ایرانی در عرصه جهانی چنان بود که پروفسور راین گولد، تقویمشناس برجسته آمریکایی، در معتبرترین کتابی که در زمینه محاسبات تقویمی گاهشماریهای مهم جهان منتشر شده است، گاهشماری ایرانی را بینهایت دقیق و دقت آن را حیرت انگیز عنوان و استاد بیرشک را برجستهترین متخصص در این زمینه قلمداد میکند. این اقدامات او سبب شد تا دانشگاه شهید بهشتی به عنوان یک دانشگاه پیشرو در ۱۳۷۷ خورشیدی مدرک دکتری افتخاری در ریاضیات را به او اعطاء کند و به دنبال آن کتابی به نام «بیرشکنامه» در تجلیل از تلاشها و مقامات علمی وی به وسیله این دانشگاه به چاپ رسید.
سرانجام بیرشک
احمد بیرشک سرانجام در فروردین ۱۳۸۱ خورشیدی در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست در حالی که در روزهای ابتدایی فروردین همان سال، نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود.
منابع:
۱. زنـدگینامه و خـدمات علمی و فرهنگی استاد احمد بیرشک،۲۹ آبان ۱۳۷۸.
۲. بیرشکنامه.