تهران- ایرنا- رئیس‌جمهوری آمریکا بارها و بارها از آمادگی برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران سخن‌گفته و مدعی‌است بدون هیچ پیش‌شرطی پای میز مذاکره حاضر می‌شود. «دونالد ترامپ» و همراهانش در کاخ سفید پیش از هر چیز باید به پرسش‌هایی اساسی در این‌باره پاسخ گویند.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا در مقاطع پرشمار و به صورت مکرر برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران اعلام آمادگی‌کرده و خواستار گفت‌وگو برای دستیابی به بدیلی برای توافق هسته‌ای شده‌است که در سال ۲۰۱۵ بین ایران و گروه ۱+۵ شکل گرفت.

ژست مذاکره‌طلبی ترامپ از اردیبهشت‌ماه پارسال که وی آمریکا را از برجام خارج کرد و به تبع آن تحریم‌هایی بی‌سابقه را علیه مردم ایران به اجرا گذاشت، وارد فازها و دارای ابعاد جدیدی شده است. رئیس‌جمهوری آمریکا حتی بلافاصله پس از ترور سردار سلیمانی در اواسط ماه گذشته از ضرورت مذاکره دو کشور سخن گفت.

با نگاهی به توییت‌ها و مواضع ترامپ در قبال جمهوری اسلامی و اختلافات دوجانبه تهران و واشنگتن، ناظران کارکردهای گوناگونی را برای این ژست مذاکره‌طلبی برمی‌شمرند؛ از تلاش برای انداختن توپ تنش‌زایی در زمین ایران و مقصر جلوه‌دادن تهران در بی‌ثباتی و التهابات منطقه‌ای تا ایجاد ضربه‌گیر روانی- تبلیغاتی و سوپاپ اطمینان کنترل تنش در تقابل با جمهوری‌اسلامی.

در ادامه تلاش‌های آمریکا برای آوردن ایران پای میز بحث و گفت‌وگو که «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری برای آن تعبیر تقلا برای انداختن «عکس یادگاری» در مذاکره را به کار برده، سران کشورهای اروپایی نیز در موضع‌گیری‌های اخیر خود با این تمایل ترامپ نزدیکی بی‌سابقه‌ای را نشان داده‌اند.

به موازات راه‌اندازی سازوکار حل اختلاف از سوی سران اعضای اروپایی برجام که با هدف اعمال فشار بر تهران جهت بازگشت به تعهدات هسته‌ای صورت گرفت، نخست وزیر انگلیس بازگوکننده پیشنهادات ترامپ شد.

در هفته پایانی دی‌ماه، «بوریس جانسون» اجرای طرح احتمالی ترامپ را در زمینه مذاکرات مجدد را قدم بزرگی رو به جلو خواند و بیان داشت طرح رئیس‌جمهوری آمریکا درباره برنامه اتمی ایران می تواند جایگزین توافق هسته‌ای شود.

این اظهارات با کلماتی متفاوت از سوی «ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه در جمع نمایندگان پارلمان این کشور چنین تکرار شد که راه‌حل بحران ایران قبول کردن مذاکرات فراگیرتر با واشنگتن برای کاهش تحریم‌ها است. این مقام فرانسوی گفت: با همراهی شرکای اروپایی، از سپتامبر ۲۰۱۷ تلاش‌هایی برای مذاکرات جدید آغاز کرده‌ایم؛ مذاکراتی که فعالیت‌های هسته‌ای ایران بعد از سال ۲۰۲۵ یعنی موعد برچیده شدن برخی محدودیت‌ها بر اساس برجام، برنامه موشکی و نقش تهران در منطقه را همراه با کاهش تحریم‌های آمریکا دربرگیرد  و این تنها راه برون‌رفت از بحران است.

با وجود تلاش‌های آمریکا و متحدان اروپایی واشنگتن برای سوق‌دادن ایران به سوی مذاکره‌ای که دلخواه غربی‌ها باشد و تکرار بلاشرط بودن مذاکرات، چند سوال مطرح است که پاسخ دادن به آن‌ها ضرورتی اساسی دارد.

۱- دونالد ترامپ که پیش از روی کارآمدن، سودای خروج از برجام را در سرمی‌پروراند، سرانجام برای عملی‌کردن وعده‌اش که متضمن خواست لابی‌های صهیونیستی و پیشبرد رویکرد اخاذی از کشورهای عربی منطقه بود، روی تعهدات دولت آمریکا پاگذاشت و یکی از آشکارترین پیمان‌شکنی‌های تاریخ کشورش را به نمایش گذاشت. نخستین سوالی که به ذهن می‌رسد و بارها از سوی مسئولان ارشد جمهوری اسلامی مطرح شده اینکه چگونه می‌توان از تکرار این عهدشکنی ایمن بود و از سابقه اقدام رئیس‌جمهوری آمریکا چشم پوشید؟

۲- رئیس‌جمهوری آمریکا و چهره‌هایی چون «مایک پمپئو» وزیر خارجه کابینه وی بارها ماموریت و هدف اصلی تقابل با ایران را محدود کردن تهران در منطقه، مقابله با سیاست‌های جمهوری اسلامی و در واقع عقب راندن از موضع اقتدار عنوان کرده‌اند. به همین خاطر این پرسش نیز اساسی است که آیا فقط قرار است بدیلی برای برجام جست‌وجو شود یا اینکه میزی بزرگتر از گفت‌وگوهای هسته‌ای و با گزینه‌هایی چون خلع سلاح موشکی چیده شود؟ البته اظهارات اخیر وزیر امور خارجه فرانسه که به آن اشاره شد در کنار گفته‌های صریح آمریکایی‌ها تا حد زیادی پاسخ این سوال را مشخص ساخته‌است.

۳- «آن جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، اینها همان‌ها هستند، تفاوتی نمی‌کنند. لباس عوض می‌کنند. این دست چدنی‌ است که پوشش مخملی و دستکش مخملی را بیرون می‌آورد و خودش را نشان می‌دهد، وَالّا باطن، همان باطن است؛ هیچ تفاوتی ندارد. این‌ها نمی‌توانند کسانی باشند که انسان به اینها اطمینان پیدا کند.»؛ این بخشی از بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه بیست و هفتم دی‌ماه است که ماهیت آمریکایی‌ها را عیان‌تر می‌سازد. همزمان با این بیانات، «برایان هوک» نماینده آمریکا در امور ایران مدعی شد که اطمینان دارد توافق هسته‌ای جدید جلوی «سیاست‌های توسعه‌طلبانه» تهران را خواهد گرفت.

در پیوند با جلوگیری از سیاست‌های تهران که سران کاخ سفید آن را توسعه‌طلبانه می‌خوانند، این پرسشی دیگر است که آیا ترامپ در صورت انعقاد توافقی تازه، دست از اقدامات جنون‌آمیز همچون ترور سردار سلیمانی و توسل به تروریسم دولتی برمی‌دارد یا همچنان قرار است بهره‌گیری از زور و هنجارشکنی و انواع حربه‌های نامشروع را برای عقب‌نشاندن گام به گام تهران ادامه دهد؟

۴- ترامپ در اواخر سال جاری میلادی انتخابات ریاست جمهوری را در پیش‌دارد و با توجه به چالش‌هایی چون استیضاح از سوی دموکرات‌ها، رقیبانی مصمم و جدی را پیش روی خود می‌بیند. آنچه مشخص است اینکه بسیاری از رسانه‌ها و نخبگان حوزه‌های مختلف سیاسی، فکری، مدنی، فرهنگی و اقتصادی، تمام توان خود برای بیرون راندن ترامپ از کاخ سفید بسیج خواهند کرد.

در صورت پیروزی دموکرات‌ها بر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ چه تضمینی برای پابرجایی توافق بدیل برجام وجود خواهد داشت؟ در این خصوص چند روز پیش برایان هوک در گفت‌وگویی رسانه‌ای عنوان داشت دولت آمریکا در صورت حصول توافقی جایگزینِ برجام، آن را به کنگره خواهد برد تا به قانون تبدیل و تثبیت شود.

در این صورت هم باز سوالاتی به ذهن می‌رسد از جمله اینکه آیا کنگره به توافق احتمالی مورد نظر ترامپ رای خواهد داد یا خیر؟ در حال حاضر اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان در اختیار دموکرات‌ها است و بسیاری از ناظران می‌گویند در انتخابات آتی مجلس سنا که همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، احتمال بالایی وجود دارد که رقبای ترامپ اکثریت سنا را هم از دست جمهوریخواهان حامی رئیس‌جمهوری درآوردند.

با توجه به رویه و ویژگی‌های ترامپ، حتی قانونی‌شدن توافق بدیل برجام نمی‌تواند ضمانت محکمی برای دوام آن باشد. از دید طیفی از ناظران، رئیس‌جمهوری آمریکا در صورت پیروزی مجدد ممکن است خود را بی‌نیاز از توافق یا تلاش برای مذاکره با ایران جهت کارنامه‌سازی حوزه سیاست خارجی ببیند و تصمیماتی یکجانبه‌گرایانه، هیجانی و خلق‌الساعه بروز دهد.

۵- ترامپ شاید از طریق تهدیداتی چون افزایش ۲۵ درصدی تعرفه گمرکی بر واردات خودروهای اروپایی، بتواند همراهی حداکثری اعضای اروپایی برجام را برای جایگزینی آن به نوعی خریداری یا اخاذی کند اما این توافق طرف‌های دیگری چون روسیه و چین دارد. ضمن اینکه برجام توافقی است که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت وجه تضمین آن به شمار می‌آید. با توجه به این واقعیت این موضوع هم پرسش مهمی را پدید می‌آورد که رئیس‌جمهوری آمریکا برای حصول توافق جدید چگونه خواهد توانست نظر مساعد تهران، پکن و مسکو را جلب کرده و جایگزینی قانع‌کننده برای توافق هسته‌ای تابستان ۲۰۱۵ بیابد؟