تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۷

تهران-ایرنا- هجمه‌ها و انتقادات از مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه با نشریه آلمانی اشپیگل عمدتا صدای بلند اقلیتی است که کشور را به سمت رادیکالیسم سوق می‌دهد.

اظهارات محمد جواد ظریف در مصاحبه با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل درباره منتفی نبودن مذاکره با آمریکا حاشیه های فراوانی را در پی داشته است. این حواشی  دیروز نهایتا به تجمع اعتراضی در مقابل وزارت امور خارجه منتهی شد. از سوی دیگر در صحن علنی مجلس نیز نمایندگان شاخص منتقد دولت از ظریف به دلیل این مصاحبه انتقاد کردند.

کریستانه هوفمان خبرنگار اشپیگل در این مصاحبه از دکتر ظریف پرسید: «آیا بعد از ترور سردار سلیمانی امکان گفت‌وگو با امریکا را رد می کنید» ظریف پاسخ داد: «من هرگز این احتمال را منتفی نمی‌دانم که افراد رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را بپذیرند. برای ما فرقی نمی‌کند که چه کسی در کاخ سفید حضور دارد. مهم این است که آنها چگونه رفتار می کنند. دولت ترامپ می تواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما هنوز در میز مذاکره هستیم. آنها هستند که میز مذاکره را ترک کردند. ایالات متحده آمریکا صدمات زیادی به مردم ایران وارد کرده است. روزی فرا می رسد که آنها مجبور به جبران گذشته خواهند شد. ما صبر زیادی داریم.»

حمله شدید به ظریف و تیم دیپلماسی کشور واکنشهایی بر اساس احساسات و بدون خوانش و فهم درست و دقیق سخنان وزیر امور خارجه بود. در یکی دو روز بعد از اظهارات ظریف، روزنامه‌ها و فضای مجازی عملا تبدیل به محلی برای پاسخ‌های رادیکال تندروهایی تبدیل شد که بدون توجه به  محتوای سخنان ظریف، دستگاه دیپلماسی رسمی کشور را آماج حملات خود قرار دادند.

واژه رادیکال ریشه‌ای لاتین دارد و معنی لغوی آن «ریشه» است. هرچند کاربرد این کلمه در علوم مختلف متفاوت است، اما در علوم سیاسی اصطلاحا به هواداران موضوعی گفته می‌شود که برای کار خود شیوه‌های پرسرو صدا و تاثیرگذار با دامنه بالا را برمی‌گزینند. ظاهرا کاربرد این واژه به ناآرامی‌های بعد از انقلاب کبیر فرانسه بازمی‌گردد که طی آن برخی گروه‌ها خصوصا گروه‌های چپ خواستار تحول و تغییرات اساسی در وضعیت و ساختارهای کشور بودند.

تفکر رادیکال آفت جامعه مدنی است. خطری که از سوی اقلیت‌های رادیکال جوامع را تهدید می‌کند، بیشتر از خطرهای بیرونی است. در تاریخ سیاسی نمونه‌های زیادی از اقلیت‌های رادیکال وجود دارد که سرنوشت ملت‌های بزرگ را تغییر داده‌اند. این اقلیت‌ها اراده خود را به اکثریت تحمیل می‌کنند و جامعه را وارد چرخه‌ای پایان‌ناپذیر از واکنش‌ها می‌کنند که سرنوشت آن مشخص نیست.

در شرایط رادیکال هر سخن یا موضع گیری با تفسیرهایی مواجه می شود که به دور از واقعیت است. حتی این احتمال وجود دارد که از دل این تعبیرها اتهاماتی مانند خیانت نیز متوجه گوینده شود.

در چنین فضایی است که چنین حملاتی به دلیل پاسخ ظریف به سوال آخر خبرنگار اشپیگل متوجه او شده است. حملات داخلی به ظریف را حتی می‌توان هم‌راستا با ترور سیاسی وزیرامور خارجه کشورمان توسط دونالد ترامپ، مایک پمپئو و دیگر مسئولین کاخ سفید دانست.

رضا نصری تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در این مورد در توئیتر خود نوشت: «وقتی برخی رسانه‌های داخلی و فعالان شبکه‌های اجتماعی سخنان وزیر امور خارجه را تحریف می‌کنند تا به او حمله کنند، طبیعی است مشاوران فارسی‌زبان ترامپ به او نشان دهند چطور در چنین فضایی بنزین روی آتش بریزد. سئوال اصلی این است که چرا رئیس‌جمهوری آمریکا چنین کینه‌ای از ظریف به دل دارد؟»

نکته قابل توجه اینجاست که انتقادات به محمد جواد ظریف نباید به یک نزاع داخلی تبدیل شود که کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه و در راس آن دونالد ترامپ از آن استفاده را ببرند. اکنون همبستگی و اتحاد بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز جامعه است و لازم است که جامعه از دستگاه دیپلماسی کشور دفاع کند تا امکان سوء استفاده و فرصت طلبی به برخی دشمنان داده نشود.

نزدیک به دو سال است که ایران هدف شدیدترین تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی یا همان تروریسم اقتصادی قرار داده است. آمریکا تلاش زیادی می‌کند که وزیر امور خارجه را از طرق مختلف مانند تحریم وی و یا عدم صدور روادید محدود کند.  منطقی است که به جای حمله و انتقاد به ظریف در این شرایط حمایت های گسترده ای از او صورت گیرد تا موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکا ضعیف نشود.

باید به یاد داشته باشیم که چند ماه گذشته دولت ترامپ دکتر ظریف را نیز در فهرست تحریم قرار داد و طی ماه های گذشته به طرق مختلف برای حضور او در عرصه بین المللی مانع تراشی کرده اند. مخالفان و منتقدان نیز باید توجه داشته باشند که در فضای احساسی و رادیکال نمی‌توان در خصوص یک اقدام دیپلماتیک ابراز نظر کرد.