تهران- ایرنا- «مهرداد زاهدیان»، مستندساز که با فیلم «زمستان است» در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد در مورد ایجاد زمینه برای نمایش عمومی بهتر مستندها گفت: فیلم مستند باید ظرفیت‌های بازار را کشف کند و روی آن‌ها استوار شود.

مستند زمستان است روایتی تاریخی از خیابان لاله‌زار با تکیه‌بر اسناد و مدارک برجای مانده است که افول یک خیابان را درگذر تاریخ به تصویر می‌کشد؛ افولی که در انتها مخاطب را برای روزهای ازدست‌رفته غمگین می‌سازد؛ به‌ویژه آن که با حزن شعر و کلام موزون مهدی اخوان ثالث همراه می‌شود. استفادهٔ متنوع و متعدد از اسناد، تصاویر و فیلم‌های دیده نشده از این خیابان تاریخی در تهران که روزی جلوه‌ای از مدرنیته بوده است را می‌توان یکی از نکات قابل‌توجه این مستند برشمرد.

این فیلم که با تهیه‌کنندگی پیروز حناچی شهردار تهران (چنانچه خود بیان داشته درزمانی پیش از بر عهده گرفتن سمتش) به سرانجام رسیده است، نمونه‌ای از یک مستند تاریخی است که فرازوفرود و درخشش و خاموشی یک خیابان تاریخی در تهران را به تصویر می‌کشد.

در خلاصه موضوع این فیلم مستند ۸۵ دقیقه‌ای آمده است: حکایت تجددخواهی در ایران کمابیش مشابه سرگذشت خیابان لاله‌زار تهران است. این خیابان یکی از شاخص‌ترین نمونه‌ها در ایران است که به‌ عنوان نمادی از میل به تجددطلبی، قابل‌مطالعه است. این خیابان محلی برای تجربه فضای مدرن و غربی در دل تهران بود؛ همچنان که کانونی بود برای تجمع روشنفکران، دفاتر روزنامه‌ها، تئاترهایی که به مضامین ادبی، فلسفی، سیاسی توجه می‌کردند و سینماهایی که آخرین تولیدات سینمایی را به نمایش می‌گذاشتند. در واقع مجموعه‌ای از عناصر مختلف که این خیابان را به گذرگاهی فرهنگی مبدل می‌کرد. با وقوع کودتای سال ۱۳۳۲ و افزایش جمعیت پایتخت، لاله‌زار آرام‌آرام هویتی تازه به خود دید. هویت پیشین محو شد و ابتذالی بازاری به‌جای آن نشست. امروزه لاله‌زار در انبوهی از بنگاه‌های اقتصادی و بی‌هویتی محض گم‌شده است. همان سرنوشتی که مشابه آن برای نیات و اهداف تجددخواهی رقم خورد…

مستند بلند زمستان است تاکنون موفق به کسب تندیس شایستگی بهترین فیلم مستند بیست و یکمین جشن بزرگ خانه سینما و نشان شیر سنگی بهترین پژوهش و بهترین فیلم مستند بلند از یازدهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران شده است. گفت‌وگوی ایرنا با زاهدیان را می‌خوانید.

 چه شد که لاله‌زار را به‌ عنوان بستر روایت خود برگزیدید؟

عمده فیلم‌هایی که کار کرده‌ام مرتبط با تاریخ معاصر است و فیلم مستندی راجع به میدان توپخانه تهران به اسم میدان بی حصار ساختم که دیده شد و توانست به جامعه هدف خود که پژوهشگران، شهرشناسان و علاقه‌مندان تاریخ معاصر بود دست یابد؛ وقتی روی این موضوع پژوهش می‌کردم، خیابان لاله‌زار که منتهی به میدان توپخانه می‌شود هم بخشی از این پژوهش بود و طبیعتاً با ظرفیت‌هایی که در این خیابان وجود داشت آشنا شدم و وقتی فرصت تولید این فیلم فراهم شد به سمت ساخت آن رفتم. پروژه مستندی راجع به طراحی شهری بود. این‌یک حرکت توقف‌ناپذیر است و من اکنون روی نقاط دیگری از شهر تهران متمرکز هستم و به‌ محض یافتن فرصت، درباره آن‌ها نیز خواهم ساخت.

 استقبال از فیلم شما در جشنواره سینماحقیقت چطور بود؟

فیلم در چهار نوبت نمایش داشت و بعد از اولین نمایش، استقبال تماشاچیان باعث شد یک اکران اضافی نیز گذاشته شود و در این نمایش‌ها توانستم بازخوردهای مثبتی را دریافت کنم. به نظر می‌رسید جامعه مخاطب متوجه ارزش‌هایی در این فیلم بشود چنانچه در مورد آن گفت‌وگو شد. سینما حقیقت می‌توانست مبنایی از اقبال باشد که این فیلم می‌تواند با جامعه هدف ارتباط بگیرد.

در جشنواره سینما حقیقت مشخصاً نقدی از فیلم که برجسته باشد، مطرح شد؟

تعدادی نقد در همان زمان جشنواره منتشر شد که عمده آن‌ها منفی نبود و هر آنچه بود به ارزش‌هایی که در فیلم به نظر منتقدان رسیده بود، تبلور یافت؛ نقدهایی که برای خود من آموزنده بودند.

روند تولید این فیلم چقدر زمان برده است؟

سه سال در پیش‌تولید بودم و مهم‌ترین بخش این زمان معطوف به جمع‌آوری اطلاعات و پژوهش پروژه بود. در فیلم اسناد و مدارکی را می‌بینید که ممکن است تا پیش‌ از این ندیده باشید یا کمتر دیده‌شده باشند. برای این منظور، لازم بود به بسیاری آرشیوهای مهم دنیا دسترسی پیدا کنیم؛ از آرشیوهایی که در انگلستان بود تا آمریکا و فرانسه و آلمان. لازم بود مراجعه کنیم یا کسی را بفرستیم این‌ها را برای ما جمع‌ کند. در نتیجه اسناد حائز اهمیتی را در این فیلم مشاهده می‌کنید.

این داده‌ها که باید از نقاط مختلف جمع می‌شد چه بودند؟ مثلاً در آلمان به دنبال چه بودید؟

مجموعه فیلم‌هایی بود که وقتی صدراعظم آلمان سال ۱۳۳۵ به ایران آمده بود گرفته‌شده بود زیرا آن‌ها با عنوان دوربین مستند در تهران چرخیده بودند و به‌ جز بازدیدهای صدراعظم، فضاهای شهری را فیلم‌برداری کرده بودند که جالب‌توجه بود.

 از کجا می‌دانستید این اسناد در کجاست؟

برخی از این‌ها فهرست بندی شده و در دسترسی هست و مثلاً برای دسترسی باید به برخی سایت‌ها مراجعه کنید؛ اما بعضاً روی اینترنت نیستند و لازم است کسی حضوری مراجعه کند و برگه‌دان‌ها و منابع را بررسی کند؛ مانند کتابخانه کنگره آمریکا.

چطور به این منابع دسترسی پیدا می‌کردند با جستجوی کلیدواژه یا چیزی شبیه به آن؟

یا به اسم لاله‌زار مراجعه می‌شد یا یک واقعی تاریخی. مثلاً یکی از اتفاقاتی که باعث تغییر چهره خیابان لاله‌زار می‌شود ماجرای ترور شاه در دانشگاه و جریان چپ به‌خصوص توده‌ای‌هاست و وقتی شما در مورد این موضوع بررسی می‌کنید، می‌بینید آیا در این مسیر جایی هست که به لاله‌زار گره بخورد یا نه؛ یا در دوره‌ای قفقازی‌ها در تهران ترورهایی انجام می‌داند، یعنی پول می‌گرفتند و ترور می‌کردند و ما می‌دانیم یک فرد در دوره مظفری از مشروطه خواهان بوده است که کارش پلاک سازی بوده و در لاله‌زار توسط یک قفقازی ترور شده است؛ در نتیجه موضوعاتی چون مشروطیت-لاله‌زار یا ترورها-لاله‌زار، می‌توانند کلیدواژه‌های منبع یابی شما در ارتباط با لاله‌زار باشد.

تصور می‌کردید فیلم شما جزو ۱۰ فیلم منتخب در جشنواره فیلم فجر باشد؟

طبیعتاً تلاش و سعی و خود را کرده بودیم که فیلمی باارزش‌های قابل دفاع تولید کنیم؛ اما این‌که به جشنواره برود یا برای این منظور فیلم بسازیم، انگیزه ساخت نبود. ممکن است فیلم بتواند در جشنواره‌های هنری موردتوجه قرار گیرد و اگر بگیرد که چه‌بهتر.

جشنواره فیلم فجر چشم‌انداز موفقیت‌آمیزی برای فیلم‌های مستند منتخب در مباحث آتی چون نمایش و فروش دارد؟

امیدوارم در درازمدت چنین اتفاقی رخ بدهد. به دلیل این‌که یک فیلم مستند باید استاندارهای بازار و غیره را در نظر بگیرد و به این فکر کند چگونه می‌شود در این فضا موفق شود؛ در عرصه‌ای که همه‌چیز به معنای یک نبرد برای کسب فرصت بهتر برای نمایش هست، فیلم مستند هم باید بتواند جایگاه خودش را بیابد. البته این‌یک رابطه دوسویه است و از سوی دیگر باید جامعه ظرفیت پذیرش فیلم‌هایی را پیدا کند که فقط صرف انگیزه‌شان، ایجاد سرگرمی نباشد؛ یعنی هم جامعه باید به حدی از علاقه‌مندی و درک فیلم مستند برسد که به سینما به‌عنوان رسانه‌ای برای کسب اطلاعات نگاه کند و فقط وسیله تفریح در اوقات فراغت نباشد و فیلم مستند باید ظرفیت‌های بازار را کشف کند و روی آن‌ها استوار شود. به نظرم حرکت‌هایی اتفاق افتاده و فیلم‌هایی را در سال‌های اخیر دیده‌اید که توانسته‌اند جنبه‌های نمایش را تقویت کنند. برخی از فیلم‌هایی که موضوعات ورزشی دارند، توانسته‌اند به جامعه مخاطب دست پیداکرده و با توفیق مواجه شوند. گمان می‌کنم پس‌ازاین هم باید به شاخه‌های دیگری از مستند توجه کرد تا بشود با مخاطب رابطه برقرار کرد.

این ظرفیت‌سازی برای مردم چگونه محقق می‌شود؟

موفقیت با استمرار اتفاق می‌افتد و آوردن فیلم‌های مستند در جشنواره فیلم فجر هم به آن کمک می‌کند تا جامعه فکر نکند که مستند صرفاً فیلم حیات‌وحش یا صرفاً برای پخش تلویزیونی است (هرچند خانه اصلی پخش سینمای مستند در تلویزیون است اما گونه‌ای از فیلم مستند برای سینما هم می‌تواند نمایش داده شود)؛ امسال نماینده ایران یک فیلم مستند در اسکار بود؛ یعنی ظرفیت‌هایی در این سینما وجود دارد. درعین‌حال این اتفاقات باید مستمر باشد، زود خسته نشد و تلاش کرد که این سلیقه به بار بنشیند.

 از نظر شما در دهه آینده چقدر احتمال حضور مستند در بخش‌هایی چون بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر وجود دارد؟

این موضوع بستگی به عوامل متعددی دارد که در شرایط فعلی چشم‌انداز خوبی نیست. به این دلیل که بودجه‌های فیلم مستند، حقیر و ضعیف هستند و با این توان مالی، امکان رقابت با سینمایی که مساله آن چهره است، نیست. در شرایط فعلی نمی‌شود، چون وضعیت حاضر این است و مگر این‌که وضعیت تغییر کند و مردم ورای اولویت‌های اولیه زندگی‌ به هنر هم توجه کنند. در نهایت گمان می‌کنم حضور مستندها در جشنواره فیلم فجر به فروش و اکران آنها کمک می‌کند و دستکم باعث می‌شود که در عرصه و میدان اصلی این کار حضور داشت.