تهران-ایرنا- فیلم مستند «پروژه ازدواج» به کارگردانی عطیه عطارزاده و حسام اسلامی همچنان که از نامش پیداست، پروژه‌ای است در تلاش برای رساندن آدم‌ها به هم؛ آدم‌هایی که البته ساکنین ابدی یک آسایشگاه روانی هستند.

پروژه ازدواج یکی از فیلم‌هایی بود که امسال و در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت سروصدا کرد؛ فیلمی که یکی از عجیب‌ترین و بدیع‌ترین سوژه‌های مستندسازی را مطرح می‌ساخت و به همین دلیل پتانسیل بالایی در برانگیختن حس کنجکاوی مخاطبان نسبت به تماشای خود داشت؛ موضوعی که دیگربار و به‌واسطه انتخاب این فیلم در بین ۱۰ فیلم برگزیده جشنواره فیلم فجر امکان وقوع دارد.

پروژه ازدواج روایت آزمایشی است که قرار است در راستای اهداف انسانی و با در نظر گرفتن مؤلفه‌های پزشکی و علمی رخ دهد تا انسان‌هایی را که امیدی به خروجشان از آسایشگاه روانی نیست به آرامشی که البته غیرقابل‌پیش‌بینی است برساند؛ آزمایشی که در نهایت به سرانجام نمی‌رسد و با شکست پروژه پس از صرف زمانی برای تحقیق از حرکت بازمی‌ماند.

این فیلم دو روایت موازی را مطرح می‌کند؛ از طرفی تلاش برای آزمایش احتمال موفقیت‌آمیز بودن یا نبودن پیوند آدم‌هایی بستری در یک آسایشگاه روانی به یکدیگر و از سوی دیگر تجربه زیسته تلخ فیلم‌ساز از مواجهه و زندگی مشترکی چندساله با آدمی که حالا به یکی از همین بیماران اعصاب و روان بدل گردیده است.

آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگوی پژوهشگر ایرنا با یکی از کارگردانان این فیلم، حسام اسلامی است:

ایرنا: چه شد که به سراغ ساختن فیلمی با موضوعی در این حد بدیع و عجیب رفتید؟

اسلامی: بعضی‌اوقات موضوعی را انتخاب می‌کنید، سال‌ها برایش تصمیم می‌گیرید و ذهنیتی راجع به شروع و ادامه و پایانش دارید ولی این فیلم این‌گونه نبود و من آماده بودم فیلم دیگری را شروع کنم که مسیرم عوض شد؛ یک روز مدیر مرکز سرای احسان (در فیلم می‌بینید) با من تماس گرفت و خواست راجع به موضوعی صحبت کنیم (من این موسسه را از قبل می‌شناختم و پیش‌تر یک فیلم تلویزیونی در آنجا ساخته بودم و به‌عنوان یک داوطلب رسانه‌ای با آن‌ها ارتباط داشتم) وقتی موضوع را مطرح کردند، به نظر من و خانم عطارزاده خیلی جذاب آمد و فوراً پذیرفتیم.

چنین پیشنهاد کار و سوژه‌ای شاید در عمر حرفه‌ای هر مستندساز کم پیش بیاید، درنتیجه ما پروژه خودمان را کنسل و این کار را شروع کردیم. ذهنیتی از زمان موردنیاز نداشتیم و احساس می‌کردیم که کار در یک بازه هشت یا نه ماه تمام می‌شود ولی مقید به پیروی از اتفاقی بودیم که در جریان بود؛ اتفاقی که اولین بار بود که رخ می‌داد و جنبه‌های پزشکی، اخلاقی، حقوقی و جنبه‌های ناشناخته زیادی داشت که درمجموع باعث شد که کار دو سال و چند ماهی طول بکشد.

ایرنا: موسسه سرای احسان را از کجا می‌شناختید؟

اسلامی: آشنایی من با این موسسه اتفاقی بود و به زمانی بازمی‌گردد که ده سال پیش آنجا را پیدا کردم. زمانی که برای عکاسی به کهریزک رفته بودم تابلو این مرکز را کاملاً اتفاقی دیدم و توجهم جلب شد. این موسسه نسبت به آسایشگاه معلولان و سالمندان کهریزک بسیار ناشناخته و کوچک است و این‌که بیمارانش کسانی هستند که اختلال اعصاب و روان دارند به این موضوع دامن می‌زند؛ چراکه این بیماری و احوالات آن در کشور ما آن‌قدری شناخته‌شده نیست و آدم‌ها با آن سمپات نیستند؛ این حرف بدان معناست که وقتی شما در مورد بیماری سرطان و کودکان سرطانی صحبت کنید، همدردی زیادی از جانب جامعه وجود دارد ولی بیمار اعصاب و روان همیشه انگی خورده و زود از خانواده‌ها طرد می‌شوند.

درنتیجه پیدا کردن این مکان اتفاقی بود اما هم خود من و هم خانم عطارزاده در زندگی شخصی‌مان بسیار با این مسئله درگیر بوده‌ایم و از اعضای نزدیک خانواده‌مان کسی را داشتیم که سال‌ها درگیر بیماری اعصاب و روان و درواقع زندگی‌اش تحت تأثیر این بیماری قرارگرفته بود. به همین دلیل همیشه این سؤال شخصی را داشتیم که چطور باید با این آدم‌ها زندگی کرد و آیا اصلاً می‌شود یا نمی‌شود؟ از همان اوایل کار این ایده را پیدا کردیم که شاید بد نباشد که روایت شخصی خودمان را هم در فیلم بگنجانیم و نتیجه آن شد که همان‌طور که در فیلم می‌بینید، بخشی از روایت، ارتباط خانم عطارزاده با همسر سابقش است.

ایرنا: این فیلم بازسازی شد یا هم‌زمان با وقایع موسسه و اتفاقات بود که جریان داشت؟

اسلامی: ما به‌موازات پروژه سرای احسان پیش رفتیم چون موضوع خاص بود و بیماران اعصاب و روان شرایط بسیار خاصی دارند و علائمشان بسیار زود می‌تواند عود کند و وضعیت اضطراب و استرس آزارشان دهد. درنتیجه ما به‌هیچ‌عنوان، نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ پزشکی اجازه نداشتیم که در شرایط عاطفی و حسی این‌ها دخالتی کنیم. ما فقط منتظر پیشرفت پروژه و ثبت لحظه‌ها می‌ماندیم.

ایرنا: با توجه به حدود سه سال زمانی که برای این کار گذاشتید، به عقیده خودتان اجرای این ایده قابلیت عملی شدن داشت؟

اسلامی: وقتی برای اولین بار می‌خواهید کاری را انجام بدهید، مسیر  و موانعش ناشناخته است؛ هرچقدر هم که تحقیق کرده باشید و جوانب مختلف را سنجیده باشید، باز چیزهایی در طول پروژه رخ خواهد داد. فکر می‌کنم نفس این کار حرکت و اتفاق خوبی بود. حتی بااینکه شاید بسیاری موقع دیدن فیلم به روند اجرای آن پروژه ایراد بگیرند و بخش‌هایی را غیرعلمی یا غیرحرفه‌ای ببینید یا بخشی را به لحاظ انسانی نقد کنند ولی من فکر می‌کنم چاره‌ای نیست و وقتی‌که قانون، شرع و عرف جامعه حقی را از آدم‌ها دریغ می‌کند و می‌گیرد، به‌هرحال برگرداندن آن با درد و رنج و آزمون‌وخطاهایی همراه است. درمجموع به نظر من به‌عنوان کسی که شاهد و ناظر بودم، ارزشش را داشت.

ایرنا: روانشناسان و متخصصان در فیلم عمدتاً مخالف به نظر می‌رسند.

اسلامی: آن‌ها آراء موافق و مخالف داشتند چون زاویه نگاه‌ها فرق داشت. یکی صرفاً علمی نگاه می‌کرد و به نظرش غلط بود و یکی انسانی‌تر نگاه می‌کرد و موافق بود. جلسات خودشان برای ما بسیار جذاب بود که همه پزشک بودند و بک‌گراند علمی داشتند ولی خیلی جدی باهم مخالفت می‌کردند. آن بخش تضارب آراء پزشکان را خودم بسیار دوست دارم و به نظرم شاید در مقایسه با فیلم‌هایی که در این حوزه ساخته شده، بسیار متفاوت است. به دلیل این‌که ما توانستیم آن‌قدر اعتماد پزشکان آنجا را جلب کنیم که بنشینند و جلوی ما آزادانه باهم مخالفت کنند و روش‌های همدیگر را به چالش بکشند.

ایرنا: در پروسه ساخت فیلم، بیماران مشکل خاصی با حضور دوربین نداشتند؟

اسلامی: چون نزدیک ده سال با آنجا ارتباط داشتم و حتی در مواقع غیر پروژه تولید فیلم، دوربین همراهم بود آن‌ها بسیار عادت داشتند.

ایرنا: منظور پیشامد و اتفاقات است چون به‌هرحال این افراد تفاوتی با آدم‌های عادی دارند.

اسلامی: موسسه سرای احسان یک مرکز نگهداری است و درمانی نیست؛ درنتیجه آدم‌هایی که اینجا هستند، قرار است تا آخر عمر همان‌جا بمانند یعنی امیدی به درمانشان نیست اما چون تحت تأثیر قرص هستند، بیماری‌شان کاملاً کنترل‌شده است، به همین دلیل در فیلم هم رفتار عجیب‌وغریب یا تصور کلیشه‌ای که از این‌ها داریم را نمی‌بینیم.

ایرنا: حمایت‌کننده مالی یا سفارش‌دهنده‌ای برای این کار داشتید؟

اسلامی: این پروژه را شخصی شروع کردیم ولی تقریباً چند ماه بعد، هم یکی از دوستان تهیه‌کننده فرانسوی اضافه شد و هم مرکز گسترش ابراز علاقه و به‌عنوان پخش‌کننده ایرانی مشارکت کرد.

ایرنا: احتمال افزایش تمایل به حمایت مالی از سوی مؤسسات مرتبط، وقتی یک سوژه تا این اندازه خاص و جدید است، تا چه میزانی است؟

اسلامی: سوژهٔ خاص، شمشیر دولبه است. از بابتی بکر است که حمایت شود اما از سوی دیگر موضوع خاص باعث می‌شود که مخاطب هم تا حدی خاص باشد و آن‌قدری فراگیر نباشد. این موضوع مخصوصاً برای سرمایه‌گذار خارجی مطرح است که دوست دارند تصویری که از ایران می‌بینند، بخشی از جامعه و شهر و خیابان و مسائل روز باشد که فیلم ما فاقد این مؤلفه‌ها بود. به همین دلیل سختی‌های خاص خود را داشت و درنتیجهٔ این موضوع، بسیاری از مواردی که برایشان درخواست دادیم درخواست ما را به‌رغم علاقه‌مندی به موضوع به بهانه عمومیت نداشتن داستان، رد کردند.

درنهایت توانستیم که جلب سرمایه کنیم. هرچند توقع زیادی نداشتیم چون کار را با بودجه شخصی شروع کردیم و درواقع از زمانی که شرکت فرانسوی وارد پروژه شد، ۵۰ درصد هزینه‌های فیلم شخصاً تأمین‌شده بود. به همین دلیل توقع بالایی نداشتیم و فیلممان هم فیلم گرانی نبود، درنتیجه با مشارکت‌هایی که صورت گرفت حل شد.

ایرنا: به نظر شما اکران این فیلم در جشنواره فیلم فجر می‌تواند تأثیری در موفقیت فیلم شما بگذارد؟

اسلامی: به نظرم تأثیر دارد و این‌گونه است. جشنواره حقیقت به‌رغم این‌که جشنوارهٔ خیلی خوبی است و من آن را دوست دارم ولی مخاطب آن همچنان خاص و محدود است و بسیاری از آدم‌های مخاطب سینمای داستانی، مخاطب حقیقت نیستند؛ درنتیجه از این بعد جشنواره فجر بسیار به دیده شدن فیلم‌های مستند کمک می‌کند چون آدم‌های درگیر سینمای حرفه‌ای را به مستند اضافه می‌کند. من تجربه مثبتی در این زمینه دارم چنانچه از فیلم قبلی‌ام که در جشنواره فجر نمایش داشت بسیار بازخوردهای خوبی گرفتم؛ چون آدم‌هایی که در سینمای حرفه‌ای و داستانی کار می‌کنند آمدند و دیدند و زمینه همکاری برای ما فراهم شد.