تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۶

تهران- ایرنا- نوروز بهترین و زیباترین جشن از آیین‌های ایرانیان از عهد باستان تاکنون به شمار می‌رود و پیام آن همانا صلح، مهربانی و سخاوتمندی است. باید آن را آنگونه که در تاریخ پیشینیان بدان اشاره شده و از روی مشاهده آثار تاریخی و فرهنگی ایران زمین شناخت و با درس گرفتن از گذشتگان این سنت دیرینه را حفظ کرد.

نوروز این یادمان نیاکان فرزانه و خردپیشه که راه پرنشیب‌وفراز روزگار را همگام بـا تـاریخ این‌ سرزمین خجسته درنوردیده، همواره‌ برای مردم این کشور فرخنده به کام بوده است. در طول تاریخ انجمن‌های هوشمندان به نیکی‌ بر آن نگریسته‌اند و خردمندان بی‌کینه با روشن‌دلی‌ بدان گراییده‌اند. در جهان آفرینش، ‌سال‌ کهن‌ جامه فرتوت را از تن‌ بدرآورده‌ و پوشاک‌ جوانی را زیور خود ساخته و نوروز همیشه نشانه‌ای از خرد جمعی‌ نیاکان‌ ما بوده است. بیش از ۳۰ سده اقوام ایرانی‌ نخستین‌ روز فروردین‌ را آغاز سال جدید خود مـی‌شمارند. نوروز برای ملت‌ ایران‌ تنها آغاز سال نـیست، بـلکه‌ در دوره‌های دل‌شکستگی ملی‌ ناشی‌ از حـضور بـیگانگان امید رسـتاخیز بـرمی‌انگیزد و ایـرانیت را فریاد می‌زند. بنیان این جشن مـلی‌ کـه‌ امروزه‌ مرزهای ایران را درنوردیده و می‌رود تا جهان‌گیر شود، قیام‌ فریدون، کاوه و بـابک‌ها را بـه‌ یاد می‌آورد و روح بیداد ستیزی ملت ایـران را در خاطره‌ها زنده می‌سازد. راز بقای سرزمین باستانی‌ و قوم‌ ایرانی در طول‌ بیش از ۳۰۰۰ سال بـه طـور یقین، وجود نیروی‌ جنگی و ارتـش نـیرومند و تـعلیم‌یافته‌ هخامنشیان‌ و جنگ‌جویی‌ پارتـیان و شـاهنشاهی مقتدر ساسانی‌ نیست. بـلکه مـولود فرهنگ‌ کهن‌، ریشه‌دار و خرد باور اقوام ایرانی است که توانسته با گذشت‌ چـند هـزار سال و صدها مصایب و حوادث دردناک تـا بـه امروز مـوجودیت خـود را نگاه دارد. آنچه در طول هزاره‌ها مایه بقای‌ ایـران‌ بـوده و جـاودانگی آیـنده آن را تـضمین کـرده است، فرهنگ‌ غنی، باورها، آداب و رسوم انسان‌ساز و خردپسند آن بوده است که نوروز و جشن‌های‌ دیگر ملی‌ و مذهبی‌ از آن شمار است. نوروز و برپایی مراسم آن، آیینی بسیار قدیمی است که ریشه‌ آن به ایران باستان باز می‌گردد. بسیاری از مورخان معتقدند که نژاد پارسی (آریایی) حتی پیش از زرتشت و آغاز تمدن بابل، بهار و سال نو را جشن می‌گرفته است و این رسم، نسل به نسل در میان آنها استمرار یافته است. در کتیبه‌های برجای مانده از ایران باستان به عیدهایی به نام «اَکتیو» اشاره شده که آغاز آن همزمان با شروع فصل بهار و پایان آن، دوازدهم فروردین ماه بوده است. شاید این کتیبه‌ها موثق‌ترین سند موجود برای اثبات قدمت آیین ایرانی نوروز باشد اما از ادله‌ تاریخی که بگذریم، متون کهن ادبی، بهترین منبع برای بیان چگونگی شکل‌گیری آیین نوروزی است. نویسندگان و شاعران سده چهارم و پنجم هجری همچون حکیم ابوالقاسم فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه و ... هر یک در پاره‌ای از متون و اشعار بهاریه‌ خویش از آغاز عید نوروز، سخن گفته‌اند.

فلسفه‌ نوروز باستان

چنانکه می‌دانیم در فرهنگ باستانی ایران و اسطوره آفرینش، انـسان عبد، فرمانبردار و ناتمام نیست، بلکه وی مقامی بلند و خداگونه‌ای دارد که‌ علت‌نمایی‌ آفرینش‌ مادی و در چرخش نظام‌ هستی‌ با آفریدگار سهیم است. این بخش خداگونه در این فرهنگ فروهر نامیده می‌شود. در فرهنگ کهن، علت آفرینش آدمی، گسترش نیکی در تمام کاینات است.  از ایـن نـظر انسان ایرانی باید بکوشد تا در راه ساختن جهان و نابودی قوای بدی و سپاه اهریمن، شریک ایزدان‌ شود. برای نیل بدین مقصود ایرانیان ‌خود را به ۲ چیز نـیازمند مـی‌دانستند: یکی بدنی نیرومند و بـازوانی زورمـند، دیگر اراده‌ای‌ قوی‌ و روحی‌ شاداب و مقاوم. برای‌ دست‌یابی به روحیه قوی و روانی سالم، وسایل‌ چندی در نظرشان بود که یکی از آنها ترتیب دادن‌ جشن‌های متعدد فصلی، ماهانه و هفتگی بوده که به‌ مـناسبت‌های گـوناگون برپا مـی‌داشتند.

در این جشن‌ها که همه افراد کشور در آن‌ شرکت می‌جستند، به وسیله تفریحات گوناگون از آن جمله سرور، سرود، دسـت‌افشانی، پایکوبی‌ و آتش‌افروزی، روان افسرده را شادابی می‌بخشیدند و  خـود را برای کارهای‌ سنگین ایام بعد آماده می‌ساختند. عملی که در جهان کنونی درستی آن مورد تأیید خردمندان‌ واقـع‌ ‌ ‌شـده است به طوری که در حال‌ حاضر کشورهای صنعتی جهان برای بالا بردن‌ روحـیه کـارگران و کـارمندان خویش و کیفیت‌ بخشیدن به تولیدات خود، کار را با تفریح توأم‌ ساخته‌اند. از میان جشن‌های بی‌شمار مـانند مهرگان، اردیبهشتگان، آبانگان، تیرگان، خردادگان و جشن‌ نوروز که شکوه ویژه‌ای داشت و با تفصیل بـیشتری‌ برگزار می‌شد.

پیدایش نـوروز

دربـاره پیدایی نوروز هریک از نویسندگان‌ کهن سخنی‌ گفته‌اند و بیشتر آنان نوروز را به‌ جمشید پیشدادی‌ نسبت داده‌اند. ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی درباره نوروز می‌نویسد: «گویند جمشید زیاد در شهرها گردش می‌کرد و چون‌ خواست بـه آذربایجان‌ داخل‌ شود بر سریری از زرتشت و مردم به دوش خود آن‌ تخت را می‌بردند و چون پرتو آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند، این روز را جشن گرفتند و نوروزش‌ خواندند.»

آری در متون قدیمی برای نوروز علت‌های‌ وجودی بسیار یاد شده که هریک زیبایی‌ و دل‌نشینی‌ خاص‌ خود را داراست. عمر خیام دانشمند، ریاضی‌دان و شاعر نامدار نیشابور در رساله‌ نوروزنامه پس از بیان‌ وجـه تـسمیه نوروز می‌نویسد: «بر همگان است که‌ آیین و رسم گذشتگان به‌ جای‌ آورند. هرکه در این ایام جشن کند و به خرم بگذراند تا نوروز دیگر عمر در شادی خواهد گذرانید. از آنجا کـه‌ آیـین ایرانیان بر داد و فرهنگ آنان بر دادگری‌ استوار است، نوروز نیز نشانه‌ای از داد و صلح‌ است.»

در تاریخ طبری ترجمه بلعمی در خصوص پادشاهی‌ جمشید آمده است: جمشید دانشمندان را گرد آورده از ایشان پرسید، راز پایداری پادشاهی چـیست‌ آن‌ را بـه من بگویید تا آن را بکار بـندم. دانـشمندن گـفتند: نیکی کردن در حکومت‌ و دادگستردن‌ در میان‌ مردم پس جمشید دادگری آغاز کرد و به دانشمندان‌ بفرمود که نزد وی‌ حاضر باشند و آنچه لازمه‌ دادگـستری اسـت، او را از آن آگـاه سازند. نخستین‌ روی که جمشید به‌ داد نشست روز هرمزد(روز اول) بـود از مـاه فروردین، بدین‌گونه آن روز را روز نو نام نهادند که تاکنون نیز باقی مانده است.

نوروز پس از اسلام

جای شگفتی‌ نخواهد بود، ملتی بـا چـنین‌ سـنت‌هایی که زندگی و حیات از آن می‌بارد و می‌ترواد، پیوسته‌ سرزنده‌ و شادمان زیسته بـاشد. با گذشت زمان و رخنه عناصر بیگانه، می‌رفت که‌ آتش فروزان نوروز خاموش شود و این‌ آیین‌ دیرین از خاطره‌ها زدوده شود کـه ایـرانیان بار دیگر خاکستر زمان‌ را از چهره نوروز پاک کردند و دیگر بار فروغ‌ جاوید ایران‌ را شـعله‌ور کردند. طولی نکشید که در دستگاه‌ خلفا رخنه ای ایجاد شد و آیین‌های دیرین را از نو آراستند تا جایی که‌ شاعران بیگانه را وادار به‌ سرودن اشعار در ستایش جشن‌هایی چون‌ مهرگان‌ و نوروز کردند تا آنجا کـه ابـونـواس واژه نوروز را به‌ گونه کهن در اشعار خود به‌ کار می‌برد.

دیری‌ نـپایید کـه شـاعران و سخن‌پردازان‌ پارسی‌ با گفتار آسمانی خویش فرمانروایان ترک و تازی را به برپایی جشن‌های کهن بـه گـونه دیرین‌ ناگزیر کردند. سخن آنان چنان دل‌نشین و گیرا بود که بیگانگان‌ را چاره‌ای‌ جـز هـمراهی و هـمگامی با آنان نبود زیرا زمینه را چنان فراهم ساخته بودند که هر فرمانروایی که در برگزاری جشن‌ نـوروز و دیـگر جشن‌های باستانی ایران کوتاهی می‌ورزید بر بی‌خردی‌ و ناتوانی‌ خویش‌ اقرار می کرد.

مـجلسی در کـتاب‌ سماء العالم حدیثی از امام‌ صادق(ع)  نـقل می‌کند که امام فـرمود: «در آغـاز فروردین آدم آفریده شده و آن روز فرخنده‌ای‌ اسـت بـرای طلب حاجات و برآورده شدن‌ آرزوها و دیدن پادشاهان و کسب‌ دانش‌ و مسافرت کردن و خـرید و فـروش. در آن روز بیماران شفا یابند و تولد نـوزادان آسـان‌ گـردد و روزیشان فراوان شـود.» از ایـن روایات و ده ها روایت مـشابه، بـه خوبی‌ برمی‌آید که ایرانیان توانستند، یکی از باشکوه‌ترین‌ جشن‌های ملی‌ خود را در قالب مذهب نگاهداری‌ کنند.

آداب و رسـوم نوروز

به طور کلی از آداب برگزاری نـوروز در روزگـار هخامنشیان اطـلاع دقـیقی در دسـت نیست اما از مراسم آن در عـهد ساسانیان‌ آگاهی کامل‌ وجود دارد. یـکی از آیـین‌های نوروزی که‌ تا به‌ امروز بـاقی اسـت، گـستردن سـفره هـفت‌سین است. در این‌ خـوان‌ افزون‌ بر آلات و اسباب نیایش از فرآورده‌های مختلف فصلی هم نهاده می‌شد. زیرا که خوردن میوه‌ها و دیگر خوردنی‌های‌ ‌بـرکت‌ داده شـده از آیـین‌های همیشگی ایرانیان‌ بوده است که بدان «مـیزد» گـفته‌ مـی‌شود.

ایـن‌ خـوان را بـر صفحه‌ای بلندتر از سطح زمین‌ می‌گستردند و فردی که متصدی پخش کردن‌ خوراکی‌ها میان حاضران بود، «میزدپان» یعنی پاینده خوراک خوانده‌ می‌شد. چیدن اشیا و خوراکی‌ها در روی سفره‌ نوروزی ترتیب ویژه‌ای داشت. در آیین‌های نوروزی برای چیدن سفره‌ نوروزی از ظروف مسی و چینی استفاده می‌شد که بـه‌ شـمار امشاسپندان هفت‌گانه که فـرشتگان هـفت‌گانه‌ به شمار می‌روند، تعداد هفت عدد از این‌ ظروف‌ سرشار از خوراکی‌ها می‌شد و در سر خوان‌ نوروزی‌ قرار می‌گرفت. از این‌ روی، خوان نوروزی‌ به نام هفت‌سینی یا هفت‌چینی نام گرفت که بعدها بـا حـذف یاء نسبت به صورت هفت‌سین درآمد.

معمولا به‌ نام هریک از امشاسپندان هفت‌گانه‌ یک «سینی» نهاده‌ می‌شد و چیزهایی که در سینی‌ها گذاشته می‌شد، عبارت بود از سبزه از هفت‌گونه حبوب در هفت قالب سـفالی یـا برنجی. خـوب‌ روییدن هریک از حبوب نشانه از آن داشت‌ که سال‌ جدید با رویش این حبوب، سازگاری بهتری دارد، ازاین‌روی بـه کشاورزان‌ پیشنهاد می‌شد که آن را به‌ فال‌ نیک‌ گرفته و آن سال‌ از آن حبوب بـیشتر بـکارند. از طرفی دیگر چون‌ رنگ سبز از عهد باستان نزد ایرانیان رنگ دینی و مقدس شمرده می‌شد، وجود سبزه را در خـوان‌ ‌ ‌نـوروزی‌ حتمی دانسته و آن را به فال نیک گرفته، نشان جاودانگی و نیک‌بختی می‌پنداشته‌اند.

دیگر از وسایل خوردنی که همراه خوان‌ نوروزی بایستی وجود داشته‌ باشد، کوزه‌ آبی بود که‌ توسط دوشیزه ‌ای از چشمه شـهر یـا روستا آورده می‌شد، زیرا تقدس‌ آب‌، نزد ایرانیان از اهمیت ویژه برخوردار بود. شب‌ نوروز آتش مقدس از بام تمامی خانه‌ها زبانه‌ می‌کشید. بامداد نوروز بـاز سـپید رنگی به نشانه رهایی انسان‌ از بند گرفتاری‌های‌ زندگی پرواز داده‌ می‌شد و به دنبال‌ آن‌ تمامی‌ زندانیان آزاد می‌ شدند و پس از آن‌ نواهای‌ خاص‌ نوروزی از کاخ شاهی و به دنبال آن از خانه‌های‌ مردم بـرمی‌خاست‌ کـه‌ ویـژه همان ایام بود. آنگاه‌ دیدوبازدید آغاز می شد کـه مـردمان به یکدیگر نخست‌ شکر هدیه می‌دادند و شیرین‌کامی‌ و سپیدبختی بـرای هـمدیگر آرزو می‌کردند.

چنانکه گفتیم این جشن دوازده روز به طول‌ می‌انجامید و سیزدهمین روز نوروز را با رفتن‌ به‌ آغوش طبیعت و بدرقه روان درگذشتگان‌ و سپاسگذاری‌ از طـبیعت‌ و نـعمت‌های‌ خـداوندی، نوروز را مشایعت کرده، غروب به خانه‌های خود بازمی‌گشتند.

جشن‌های بـزرگ نوروز مقدمات و پیش‌ درآمدهای مفصلی هم مـانند آتـش‌افروزی پایـان‌ اسفندماه‌ که بعد از اسلامی شدن، بخش‌هایی از ایران و ورود هفته به‌ این سـرزمین بـه چهارشنبه‌سوری معروف‌ شد. فراهم‌ کردن انواع شیرینی برای بزرگان و کودکان به‌ طور جداگانه‌ و دوختن‌ جامه‌های‌ نـو و خـرید وسـایل تازه زندگی و رفتن به گورستان‌ها و آتش‌افروزی در بالای کوه‌ها و خوراکی نهادن در بالای بـام‌های خـانه بـه منظور پذیرایی از روان‌ درگذشتگان و رنگین کردن دست‌ها و موی‌ سر با خمیر گیاه‌هان خوش‌بوی از دیگر مراسم این آیین است.

نوروز در شعر شاعران

شاعران برای تمام فصل ها شعر می گویند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد به بهار و نوروز بیشتر پرداخته اند. پرداختن به نوروز و بهار افزون بر درک زیبایی که جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطر است. شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی به نوروز پرداخته اند. باید گفت نوع نگاه شاعران امروز با گذشتگان تفاوت دارد. در شعر شاعران معاصر نیز به بهار اشاره شده است، چنان که شاملو، فروغ، نیما و اخوان ثالث به آن پرداخته اند و ما آن ها را بیگانه با بهار نمی بینیم. نوروز با مفاهیمی چون زندگی جدید، روز نو، آرمان، جشن ملی و رویکرد نوین در زندگی فردی و اجتماعی انسان تعبیر می شود، نوروز که با طبیعت و دیگر پدیده های آفرینش در چرخه زندگی و حیات همراه است، نقطه تعادل وجود و آفرینش است. دلیل پرداخت شاعران به نوروز در اشعارشان ایجاد تغییر، نگرش های نو، زیبایی و بزرگداشت فرهنگ ملی و ایرانی است. شاعران نوروز را در مفاهیم آرمانی خود برای تشویق و ترغیب انسان ها به نگرش و تفکرات نو، دوری از کهنگی، رکود، ایجاد حرکت، پویایی و تلاش به کار گرفته اند. بیشترین طبیعت گرایی و پرداختن به بهار و نوروز را می توان در اشعار شاعران عهد سامانی و اوایل دوره سبک خراسانی هم چون رودکی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی و ... دید. اخوان ثالث، سهراب سپهری و ... از جمله شاعران معاصر هستند که به نوروز در قالب مفاهیم نو شدن، آفرینش جدید، تعادل در خلقت، زیبایی و حرکت جدید پرداختند.

نوروز در دوران معاصر

شکل‌گیری نوروز فراز و نشیب‌های زیادی داشته تا به اکنون رسیده است حتی در زمان‌هایی حکومت‌ها برگزاری عید نوروز را ممنوع کردند. مثلا شوروی سابق برپایی این جشن را در کشورهای آسیای میانه ممنوع کرده بود اما به دلیل دلبستگی شدید مردم به نوروز، حتی در روستاهای کوچک به صورت پنهانی این جشن را برگزار می‌کردند. پس از سال‌ها در ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی برپایه نظر کارشناسان سازمان جهانی یونسکو، نوروز ثبت جهانی شد. نوروز، جشنی است با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و هم اکنون بیشتر از ۳۰۰ میلیون تن آن را برگزار می‌کنند. امروزه نوروز به عنوان یک جشن ملی و میراث جهانی ثبت شده در سازمان علمی، فرهنگی ملل متحد(یونسکو) توانسته اذهان بسیاری از دوستداران فرهنگ و تمدن ایران را به خود جلب کند. کشورهای افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان و... از جمله کشورهایی هستند که همچون دیگر ملل جهان جشن نوروز را برپا می کنند.

روزی است خوش و هوا نـه‌ گـرم‌ اسـت و نه سرد/ ابراز رخ گلزار همی‌شوید گرد/  بلبل به زبان حال خود با گل‌ زرد فریاد هـمی‌کند که می‌باید خورد (خیام نیشابوری)