نوروز و آیینهای مربوط به آن یکی از نشانههای بـارز فـرهنگ و تـمدن این مرزوبوم است. باید دانست که جشنهای مربوط به نوروز در امتداد و تکامل یکدیگر هـستند و از مراسمی کوچک مانند خانهتکانی، چهارشنبهسوری و رویاندن سبزه و...تا سیزدهبدر همه نشان از نـوعی نظم در آیین دیرپای ایرانی دارد. در منابع مختلف فارسی و عربی از برپاییِ نوروز در دوره ساسانی و سـپس عصر اسلامی و برخی آیین ها و سنت های آن سخن گفته شده است. یکی از رسوم بسیار مشهور و همگانیِ مربوط به نوروز در ایران و کشـورهای حـوزه فرهنـگِ ایرانـی، برنامه های گردش، بزم و شادی در سیزدهم فروردین نوروز است که سیزده بدر نامیده میشود. سیزدهبدر مراسمی به شمار می رود که در میان تیرههای ایرانی در طول تاریخ دچار تحول و دگرگونی بسیار شده است. در این روز، ایرانیان که در فلات ایران سـاکن هستند، خانه و کاشانه را ترک کرده و به دشت، باغ و صحرا روی میآورند تا روزی خوش را با سیزده، میوه، تنقلات و شیرینی های مختلف به همراه خانواده خود بگذرانند. این روز نزد تیرههای ایرانی با آیینها و مراسمی ویـژهای بـرگزار میشود که در نوع خود دیدنی است.
فلسفه سیزده بدر
بسیاری از پژوهشگران فرهنگی معتقدند که برپایه مطالعات انجام شـده، نوروز به جایی وابستگی ندارد و آیینی ملی-ایرانی است. بسیاری از آیینها و رسمهای گذشته، امروزه هنوز در آیین نوروزی ما زنده اسـت. یـکی از رسـمهای نوروزی، سبزکردن دانههای بعضی حبوبات است که به ویژه در ظروف گوناگون آنها را میکارند و سیزدهم فروردین دسـتهجمعی بـه بـیرون شهر رفته و آن را به آب روان میسپارند. در دانشنامه مزدیسنا در مقابل لغت سـیزدهبدر آمـده است، روز سیزدهم نوروز در ایران، هـمگان بـرابر یک رسـم بـه بـیرون شهر رفته و به تفریح و گردش میپردازند تـا بـه اصطلاح نحوست این روز را به در کنند. درباره فلسفه ایجاد سیزدهبدر در میان فرهنگپژوهان و صـاحبنظران، دیـدگاههای متفاوتی وجود دارد. شاید یکی از دلایل حـفظ سیزدهبدر میان مردم بـه مـناسبت همنام بودن این روز بـا نـام «تبستر» یا ایزد و ستاره باران بوده باشد که مردم برای نیایش و درخواست باران بـرای کـشاورزی بیرون میروند. گروهی از صاحبنظران سیزدهبدر را برخاسته از همزمانی این روز بـا فـصل کارهای کشاورزی میدانند، در گذشته که پیـشه بـیشتر مـردم کـشاورزی بـا هدف آبـادانی دشـت و صحرا بود، هنگامی که نزدیک ۲ هفت روز از آغاز سال نو میگذشت، مردم سبزههای نوروزی سفره هـفتسین را کـه آرامآرام به زردی میگرایید، همراه با تنگ ماهی سـرخرنگ در جـوی آب روان رهـا مـیکردند و آب جـوی سـبزهها را با خود میبرد تا جایی که در گلوگاه پلی، سبزهها مسیر آب را مسدود میکردند و کشاورزی که در آغاز بهار میخواست به کرتها و زمینهای خود آبرسانی کند و سبزهها را کنار میزد و آب را در کشتزارها جـاری میساخت. اینطور که پیداست هدف از سیزدهبدر حاصلخیزی بیشتر کشتزارها و مزرعهها بوده است و برعکسِ امروز که گاهی اوقات، در سیزدهبدر آسیب هایی هم به طبیعت وارد میکنیم.
سیزده بدر در فرهنگ اساطیری
در فرهنگ اساطیری برای رسمهای سیزدهبدر معنیهای تمثیلی آوردهاند که پارهای از آنها مانند شادی و خنده، خوردن غذا در دشت، گره زدن سـبزه و انجام مسابقه به ویژه اسبدوانی است. بـعضی ایـنگونه مـیاندیشند که دادن سبزهبه آب، خاطرات بد سال کهنه را میشوید و از یاد میبرد و بعضی بر این باورند که با این عـمل، سـبزی بهار از طریق رود به سراسر زمین منتقل میشود و طراوت و شادابی به طبیعت باز مـیگردد.
خرافات وارده به سیزده بدر
جعفر شهری در کتاب تهران قدیم در خصوص خرافههای این روز گـفته اسـت: «مردم تهران همزمان بـا طـلوع آفـتاب بهاری روز سیزدهم لباس سبک بهاری پوشیده، کلاهنمدی به سر گذاشته، قبای سه چاکی یـقه هـفت تـا بالای زانو و شالهای نازک و قلمکار و اطلس و مانند آن به تن کرده و گیو در پای و بـدون جـوراب به راه میافتادند و سینه جلو داده و هرچه بیشتر خود را به اعماق دشت و دمن میرساندند چـرا کـه آنـان نیز مانند نیاکانشان اعتقاد داشتند که در این روز باید به دل طبیعت زد و نحسی سیزده را زدود.» یکی دیـگر از رسـمهای به جای مانده از دوران کهن، روشن نگاهداشتن آتشافروخته در شب چهارشنبه سوری تا روز سـیزدهم فـروردین اسـت و اعتقاد داشتند که با این کار ارواح از خانه آنها دور می شوند. هنوز تاریخچه درسـتی دربـاره نحوست سیزدهبدر در میان تیرهای ایرانی یافت نشده است. در میان هر ملتی مـمکن اسـت، بـرخی اعداد دارای قداست باشند و شماری اعداد دارای نحوست اما هرچه که باشد، به طور قطع در اندیشه ایرانیان باستان سیزهبدر روز نـحسی نـبوده اسـت.
در کتابهای تاریخی آمـده اسـت: در ۵۲ مـیلادی یـونانیان روز سـیزده نوروز را به عنوان عدد نحس وارد فرهنگ ایرانیان کردند. به این ترتیب از آن سالها به بعد و با استناد به همین اعتقاد، سیزدهم فروردین تمام ایرانیان دست از کار و زندگی روزمـره کشیده و پس از برداشتن غذا، میوه و تنقلات که از شب قبل برای سفر یک روزه خود تدارک دیده بودند، راهی دشت، صحرا و باغات شده و آن روز را به این ترتیب سـپری مـیکردند.
در کتاب آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، سیزدهم نوروز بسیار خجسته و نیک و در حقیقت به منزله جشن بـزرگ اسـت، بیرونی، می نویسد: این روز بسیار نیکو و خرم است و به هیچ وجه کراهت ندارد. ایرانیان قدیم بعد از ۱۲ روز جشن و شادی کـه به یاد دوازده ماه از سال است، روز سیزدهم نوروز را که روزی فرخنده و نیک اسـت بـه بـاغ و صحرا رفته و شادی میکردند و برای بارش باران دعا میخواندند و بدین ترتیب دوره جشن نوروز را به پایـان مـی رساندند.
به هر روی سیزدهم نوروز، برخلاف آنچه مشهور است، در آیین ایران بـاستان روز خـجسته و نـیکوییست و ایرانیان قدیم این روز را به باغ، کوه و دشتها میروند تا شکوه طبیعت که مظهر صفا و نـعمتهای اهوراییست، سپاسگذار آفریدگار پاک باشند.
سیزده بدر بهانهای برای بازگشت به آغوش طبیعت
پیوند با طبیعت و نگاهبانی از موهبتهای الهی و محیط زیست در تمامی آیین های دیرپای ایرانیان وجود دارد. رسم روز سیزده بدر نیز بهانه ای برای گشت و گذار در دامان طبیعت به شمار می رود که از سده ها پیش به صورت یکی از سنت های پایدار مردم ایران درآمده و جنبش جهانی مبارزه با آلودگی محیط زیست شاید در کمتر از ۲ دهه فراگیر شده است اما علاقه مندی مردم ایران به حفظ محیط زیست ریشه در تاریخ چندهزاره ساله این سرزمین دارد. در آخرین حلقه از زنجیره آیین های نوروزی مردم ایران برپایه یک سنت باستانی با رفتن به دامن طبیعت به این جشن شکوه ویژه ای می بخشند. ایرانیان در جغرافیای فرهنگی ایران با پیوستن به طبیعت مادر به آخرین مراسم نوروزی نقطه پایان می دهد تا با درنگی از سرتأمل در پایان جشن های دوازده روزه، خود را برای بازگشت به گستره فعالیت های فصلی آماده کنند و از نو به کاروان سراسری کار و تلاش جمعی بپیوندند. علی شریعتی در تبیین انگیزه ها و علل جشن های نوروزی می گوید: جشن های نوروزی تنها فرصتی برای آسایش تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوره مسلمانی ایرانیان مصون داشت. از این روز سیزده بدر را نمی توان جدا از مجموعه جشن های نوروزی به شمار آورد.
آیینهای نوروزی و باستانی نیاکان ما گرچه در طـول زمان به صورت مـاهیتی و شـکلی تغییراتی کرده باشد اما در اصل وجود آنها تغییری به وجود نیامده است و مراسم سیزدهبدر هم اگر در گذشته رسم هایی برای شکرگذاری از الهه باروری زمین و خواندن دعای باران و نیایش ایزد باران بوده یـا جشن آغاز کار کشاورزی، تنها بهانهای، برای رفتن به آغوش طبیعت بود اما آنچه که مهم است، آیـینی زیـبا به نام سیزدهبدر در میان اقوام ایرانی در فلات ایران وجود دارد که میتواند سبب همبستگی و یکدلی هرچه بیشتر این ملت باشد و در سایه این روز به دل طبیعت سبز و خرم میرویم تا بتوانیم از شادابی آن بـهرهمند شویم.
منابع:
۱. احمد وکیلیان، نوروز نشریه جهانگردان شماره ۱۴.
۲. محمد رضا کاظمیان، نوروز حلقه پیوستگی اقوام ایرانی کیهان هوایی،شماره ۱۷۳۱.
۳.سمیه فلسفی، نوروز این دیرپایترین آیین بشری توسعه.
۴.نوروز جـشن نـوزایی، پیام آبادگران،شش ۱۸۴ و ۱۸۵.
۵. ابوریحان بیرونی،آثار الباقیه،ترجمه اکبر دانا سرشت،ص ۴۲۲.