طبق اعلام سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان، آقای بورل پس از تصدی سمت جدید خود، فردا اولین سفر خود را به تهران برای گفتوگو با وزیر امور خارجه و سایر مقامات ذیربط جمهوری اسلامی ایران انجام خواهد داد.
اینک اتحادیه اروپایی در آستانه آزمونی سخت قرار گرفته است تا اراده خود را برای این اعلان به بوته آزمایش بگذارد. پرونده هستهای ایران و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که حاصل یک تلاش جمعی و بینالمللی بود، با سیاستهای یکجانبه و خصومتآمیز آمریکا میتواند در محاق افتد و همچنین عواید آن که متضمن تامین امنیت همه طرفها بود را به ورطه نابودی بکشاند. اقدام اخیر سه کشور اروپایی در به جریان انداختن مکانیسم حل اختلاف در برجام نه تنها به هویتبخشی این اتحادیه کمکی نخواهد کرد، بلکه به ناامن سازی بینالمللی دامن خواهد زد و موید نظریهای خواهد بود که اتحادیه اروپایی را به عنوان یکی از اقمار دنبالهروی آمریکا محسوب میکند.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در بخشی از صحبتهایش که به تازگی در نشریه اشپیگل انتشار یافته، به چالشهای پیش روی این اتحادیه پرداخته و اعلام کرده است: «ما اروپاییها هنوز به دنبال هویت هستیم و نمیدانیم که میخواهیم چه نقشی ایفا کنیم.» این بی هویتی و بی اقدامی مزمن که مورد اذعان جوسپ بورل نیز قرار گرفته، دقیقا همان محملی است که آمریکاییها سیاستهای یکجانبه خود را بر آن سوار کردهاند و سیطره یکجانبهگرایی خود را بر آن گسترانیدهاند. بورل با بیان اینکه چندجانبهگرایی، امروز بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز است، با برشمردن چالشهای بین المللی تاکید کرده است: «هیچ کشوری به تنهایی آنقدر بزرگ و قدرتمند نیست تا از این چالشها جدا باشد، به همین خاطر قواعد چندجانبهگرایی که با دشواری ساخته شدهاند نه تنها نباید نابود شوند، بلکه باید تکثیر شوند تا امنیت نظم بینالمللی در گرو آن ها تضمین گردد. »
بورل چندجانبهگرایی بینالمللی را «تحت محاصره» خوانده و خطاب به اروپایی ها افزوده است: «باید این سؤال را از خود بپرسیم که آیا میخواهیم یک بازیگر باشیم، یا یک زمین بازی؟ اگر میخواهیم بازیگر باشیم، چه نوع بازیگری؟» نگارنده بر این باور است که این سوالات و اظهارنظرهایی از این دست می تواند مدخل مناسبی برای به زیر کشاندن یکجانبهگرایی افسارگسیخته ایالات متحده آمریکا باشد. اروپاییها اندکاندک به بی هویتی و عدم انسجام در تصمیم گیریهای خود پی بردهاند. در همین راستا، بورل به صراحت بیان داشته است: «اختلاف تاریخی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپایی، در پیش گرفتن یک سیاست خارجی یکپارچه را دشوار کرده، اما زمان آن فرارسیده است که کشورهای اروپایی به یک سیاست خارجی متحد برسند و این اتحاد الزاما به آن معنا نیست که یک سیاست خارجی واحد و کاملا یکسان داشته باشند.»
با این حال و با درنظر گرفتن سیر تحولات و تغییرات محیط بین الملل، علایمی از تغییر رویکرد اتحادیه اروپایی و پای فشردن بر هویت مستقل خود، به چشم نمیخورد. در این میانه آنچه بیش از هر چیز حائز اهمیت است عملکرد اروپا برای زنده نگه داشتن یک توافق بین المللی(برجام) و به رخ کشیدن استقلال خود فارغ از سیاست های یکجانبه آمریکا است. اینک اروپا می بایست از همسویی عملی با آمریکا و هم ذاتپنداری کلامی با ایران دست بردارد. در وضعیت کنونی آنچه مسلم است آن که استفاده از مکانیسم حل اختلاف در برجام نباید به منزله تیر خلاص بر پیکره برجام باشد و اروپا طی دوماه آینده، اراده واقعی خود را برای حفظ و زنده نگه داشتن برجام و پایان دادن بر یکجانبه گرایی آمریکا، بیش از پیش نمایان کند.
رضا رسالت، کارشناس روابط بین الملل