علی نصیریان با بیش از ۶ دهه تجربه بازیگری همچنان در مقام بازیگری برجسته در مقابل دوربین ظاهر می شود و کارشناسان این حوزه از او در مقام یک بازیگر ممتاز ایرانی در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون یاد میکنند.
نصیریان که در زمینه بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر، اسم و رسمی ماندگار از خود بجای گذاشته، دوران کودکی سختی را پشت سر نهاده است اما این سختیها سبب شد تا در آینده، اتفاقات خوشایندی برای وی رقم بخورد. چنانچه او در ۱۳۸۰ خورشیدی در بیستمین جشنواره تئاتر فجر مورد تجلیل قرار گرفت و یک سال بعد به عنوان چهره ماندگار معرفی شد. همچنین در ۱۳۸۴ خورشیدی به عنوان چهره برگزیده فرهنگستان هنر در جشن نامآوران فرهنگستانهای کشور برگزیده و در همین سال موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد.
مسخرهباز (۱۳۹۷)، امپراتور جهنم (۱۳۹۶)، حکایت دریا (۱۳۹۵)، ایران برگر (۱۳۹۳)، ارتباط خانوادگی (۱۳۸۹)، شکارچی شنبه (۱۳۸۸)، پستچی سه بار در نمیزند (۱۳۸۷)، جزیره آهنی (۱۳۸۳)، شاه خاموش (۱۳۸۲)، دیوانهای از قفس پرید (۱۳۸۱)، زندانی ۷۰۷ (۱۳۸۰)، کمیته مجازات (۱۳۷۷)، برج مینو (۱۳۷۴)، بوی پیراهن یوسف (۱۳۷۴)، شعلههای خشم (۱۳۷۱)، عشق من شهر من (۱۳۷۰)، پول خارجی (۱۳۶۸)، روز باشکوه (۱۳۶۷)، سالهای خاکستر (۱۳۶۷)، ترنج (۱۳۶۵)، دزد و نویسنده (۱۳۶۵)، شیر سنگی (۱۳۶۵)، ناخدا خورشید (۱۳۶۵)، جادههای سرد (۱۳۶۴)، کفشهای میرزا نوروز (۱۳۶۴)، کمالالملک (۱۳۶۲)، جایزه (۱۳۶۱)، آفتابنشینها (۱۳۶۰)، بند (۱۳۶۰)، فصل خون (۱۳۶۰)، مدرسهای که میرفتیم (۱۳۵۹)، دایره مینا (۱۳۵۷)، سرایدار (۱۳۵۵)، مهرگیاه (۱۳۵۴)، پستچی (۱۳۵۱)، ستارخان (۱۳۵۱)، آقای هالو (۱۳۴۹) و گاو (۱۳۴۸) از جمله آثار علی نصیریان در سینما و تلویزیون ایران به شمار می روند.
زندگی نامه
علی نصیریان در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ خورشیدی در تهران و در خانوادهای متوسط متولد شد. او درباره کودکیاش میگوید: اوضاع خیلی خیلی سختی بر ما گذشت. من تازه میخواستم به مدرسه بروم، آن هم در شرایطی که حتی نان هم گیر نمیآمد. زندگی بیشتر مردم تلخ و محنتبار بود؛ آب، هنوز لولهکشی نشده بود و آبانبارها و حوضها پُر از آلودگی بود. زمستانها آنقدر برف میآمد که ما نمیدانستیم چطور برفها را از حیاط بیرون بریزیم. بیماری، بیکاری و فقر بیداد میکرد؛ من تمام اینها را دیدم و لمس کردم و همینها بعدها بر نوع نگاه و نیز در آثارم تأثیری بسیار گذاشت.
او درباره خانوادهاش میگوید: پدرم بسیار مذهبی و در عین حال صاحب ذوق بود. منزل ما هم آن زمان در میدان شاپور بود. در آن جا قهوه خانههای بسیاری وجود داشت که همیشه مراسم نقالی برپا بود. در ایام محرم هم گروههای تعزیه بسیاری به محله ما میآمدند. من با پدرم به تماشای تعزیه میرفتم و از همان زمان به بازیگری علاقهمند شدم.
در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی نصیریان، امکانات نمایشی در تهران وجود نداشت اما در محلهای که علی نصیریان زندگی میکرد، نمایشهای عامیانه جریان داشت. نصیریان تعزیهها، نمایشهای شادیآور در عروسی فامیل، نقالی در قهوهخانهها، پردهخوانی و... را در میدان گمرک، باغ معیر، بازارچه قوام الدوله و... میدید و پس از آن کارش تقلید و کپی کردن این نمایشها بود.
وی از همان ابتدای کودکی پای ثابت برنامههای نمایشی زمان خود بود. نصیریان شیفته معرکهگیری، پردهخوانی، نقالی، خیمهشببازی و نمایشهای تخت حوضی بود. او از نزدیک موفق به دیدن معروفترین بازیگران نقش سیاه یعنی ذبیحالله ماهری و مهدی مصری که در تئاتر شاهین در خیابان مولوی به ایفای نقش میپرداختند، شده بود.
علی نصیریان صدای خوشی داشت و در خانه تصنیفهای روز را میخواند. او در دبیرستان پیرنیا واقع در چهارراه گمرک با جمشید لایق، بهمن فرسی، اسماعیل داورفر و مهدی فتحی هممدرسهای بود. همین خود باعث شد تا در مدرسه تئاتر اجرا کنند و بهمن فرسی هم کارگردانی آن را انجام دهد. نخستین بازی علی نصیریان در یک نمایش کمدی در لالهزار رقم خورد. همچنین نخستین تجربه قلمی و نوشتاری او نیز در همان سالهای نوجوانی اتفاق افتاد؛ نمایشنامه اشتباه، برداشتی ایرانی از سوءتفاهم اثر آلبرکامو که در دبیرستان پیرنیا اجرا شد.
نصیریان درباره شروع کارش میگوید: از سال دوم دبیرستان به شکل جدی کار خودم را شروع کردم. در دبیرستان دوستی داشتم به نام بهمن فرسی که یکی دو سال از ما بزرگتر بود. او یک روز به من گفت که میخواهم تئاتر کار کنم. من هم رفتم و با او همکاری کردم.
فاطمه بیات همسر علی نصیریان در ۱۳ بهمن ۱۳۹۷ خورشیدی و ۲ روز پیش از هشتاد و چهارمین سالگرد تولد علی نصیریان در گذشت.
نصیریان و تئاتر
کارهای صحنهای نصیریان از اوایل دهه ۳۰ خورشیدی آغاز شد و با استخدام در اداره تئاتر در ۱۳۳۶ خورشیدی، او و دیگر همکارانش در سالن کوچک آن اداره، کارهایشان را بر روی صحنه می بردند؛ این گروه، تعدادی کارهای صحنهای و در کنار آن، کارهایی برای نمایش هفتگی تلویزیون را اجرا می کردند. کارهای صحنهای در تالار کوچک اداره هنرهای دراماتیک اجرا میشد. پیس سیاه را نصیریان آنجا اجرا کرد. همانجا که بهمن فرسی، گلدان را کار کرد و سمندریان دوزخ و اشباح را روی صحنه برد. در ۱۳۴۴ خورشیدی که تالار سنگلج گشایش یافت و در جشنواره مهر، او هم در میان ۱۰ نمایش برگزیده، نمایش امیرارسلان را اجرا کرد و پس از آن تا ابتدای انقلاب اسلامی، گروهش در این تالار مستقر بود و نمایشهای بسیاری را کار کردند.
نصیریان در ۱۳۵۹ خورشیدی از اداره تئاتر بازنشسته شد و چون دیگر گروهی در اختیار نداشت، تصمیم گرفت که دیگر کارگردانی نکند اما با این وجود، آخرین کارگردانی نصیریان اجرای نمایش سلطان سیاه در جشنواره تئاتر آیینی سنتی بود که بعد هم در سنگلج اجرا شد.
نصیریان که سالها در حوزه تئاتر ایرانی کارگردانی کرده است در این باره معتقد است: البته تئاتر ایرانی یک نوع کار نیست. کارهای تازه و تجربی را هم شامل میشود. کارهای ایرانی میتواند انواع گوناگونی داشته باشد. هر چقدر به موقعیت ما نزدیکتر باشد، بهتر است. حتی اگر بخواهیم فرمهای غربی را اجرا کنیم هر چه برای خودمان شود، بهتر است. این بهتر است که ادای غربیهای را درنیاوریم. نمیخواهم بگویم، سنت گرا باشیم. باید نوگرایی کنیم، منتها مجذوب و شیفته یک سری کارهای جذاب آنها نشویم. البته جذاب هم هست اما برای آنهاست و ریشه در فرهنگ خودشان دارد اما متناسب با فرهنگ ما نیست، بنابراین باید ما خودمان بسازیم و از خودمان در بیاوریم.
نصیریان و تلویزیون
نصیریان کار در تلویزیون را از ۱۳۳۹ خورشیدی با بازی و کارگردانی تله تئاتر شروع کرد و تا ۱۳۵۴ خورشیدی در بیش از ۵۰ تله تئاتر حضور داشت که بیشتر آنها را خودش نوشته و کارگردانی کرده بود. پس از آن او تا ۱۳۶۳ خورشیدی از تلویزیون دور بود و بیشتر در کارهای سینمایی دیده می شد. نصیریان با بازی در مجموعه سربداران، کار در تلویزیون را از سرگرفت و تا امروز که از مرز ۸۵ سالگی گذشته در ۳۰ سریال به ایفای نقش پرداخته است.
ایفای نقش کریم بوستان در مجموعه تلویزیونی برادرجان و بزرگ آقا دیوان سالار در مجموعه شبکه نمایش خانگی شهرزاد، آخرین هنرنمایی های علی نصیریان تاکنون در قاب تلویزیون بوده است.
نصیریان درباره شروع فعالیت بازیگری در تلویزیون و ورود خود به این عرصه گفته است: در ۱۳۳۷ خورشیدی تلویزیون خصوصی ایران راه اندازی شد و ۲ سال بعد همکاری اداره هنرهای دراماتیک با تلویزیون در قالب اجرای نمایش های زنده تلویزیونی شکل گرفت. برای این اجراها ۶ گروه انتخاب شد و من هم که از ۱۳۳۶ خورشیدی به استخدام اداره هنرهای زیبا درآمده بودم، سرپرستی یکی از این گروه ها را برعهده گرفتم و نمایش های زیادی را در تلویزیون اجرا کردم که سبب شد مردم مرا بشناسند. در مجموع بیش از ۵۰ تئاتر تلویزیونی در مقام بازیگر یا کارگردان داشتم و هم زمان با افتتاح تالار سنگلج، کارگردان یا بازیگر اجراهای صحنه ای نیز بودم.
نصیریان و سینما
فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی نخستین فعالیت سینمایی علی نصیریان در مقام بازیگر بود. وی درباره حضورش در سینما با فیلم گاو می گوید: سال ۱۳۴۲ خورشیدی نمایشی را به نام گاو در تلویزیون به صورت زنده اجرا کردیم که در ۱۳۴۸ خورشیدی غلامحسین ساعدی نویسنده این کار، داریوش مهرجویی را به ما معرفی کرد و گفت: در حال نوشتن فیلم نامه ای با همین نام و موضوع هستم. قصدشان این بود تا کاری تازه و سوا از سینمای رایج بسازند. گروه ما در این فیلم، بازی کرد و من نقش مش اسلام را داشتم. در آن زمان ۳۴ ساله بودم. بعد از گاو به پیشنهاد آقای مهرجویی، سناریوی آقای هالو را نوشتم که فیلم دوم من بود. آقای هالو تنها تجربه من در زمینه فیلم نامه نویسی بود و با توجه به علاقه ام به کار اجرا، دیگر فیلم نامه نویسی را ادامه ندادم. پستچی، دایره مینا و حیاط پشتی مدرسه آفاق که بعدها نامش به مدرسه ای که می رفتیم تغییر کرد از جمله فیلم هایی بود که گروه ما با مهرجویی همکاری کرد.
کفشهای میرزا نوروز، شیر سنگی، ناخدا خورشید، هزاردستان، سالهای خاکستر، بوی پیراهن یوسف و مسخره باز از دیگر آثار شاخص وی در دوران بازیگری در سینما محسوب می شوند.
علی نصیریان در ۸۴ سالگی در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۷)، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در فیلم مسخرهباز کسب کرد و تبدیل به مسنترین فردی شد که این جایزه را دریافت کردهاست.
نصیریان و نویسندگی
علی نصیریان هرچند خود را بیشتر یک بازیگر میداند اما در عرصه نمایشنامه نویسی، آثاری را عرضه کرده و جز پایههای تئاتر ملی محسوب میشود. نصیریان درباره نویسندگیاش در حوزه نمایشنامه نویسی بر این باور هست: در زمینههای مختلف نمایشی کار کردهام و یکی از کارهایم نگارش درباره فولکلوریک بوده، در زمینه نمایشهای آیینی و سنتی نیز کارکردهام و بخشی دیگر از نمایشنامههایم نیز درباره زندگی امروز است. نمایشنامهها را از تجربه شخصی خود نوشتهام و در این سالها جز صداقتم، الگویی نداشتهام. اکثر نمایشنامههایم از واقعیت گرفته شده است. در نمایشنامهها به ایرانی بودن و ایرانیزه بسیار معتقدم و نمایشنامههای امروزی و حتی آیینی و سنتی را ایرانیزه کرده و به صحنه بردهام.
نصیریان از همان دوران نوجوانی با آثار صادق هدایت آشنا شده و این قضیه علت ریشهداری هم داشته است چراکه خودش در این باره گفته است: آثار هدایت را دوست داشتم؛ چراکه فضای داستانهای او، همان فضایی بود که من در آن زندگی میکردم؛ همان منطقه شاهپور، بازارچه قوام الدوله، بازارچه معیر که در آن مدرسه میرفتم، چهارراه گمرک که منزل خالهام بود... و حرفهای من بود، زبان او هم زبان من و من شیفته او شدم.
او در ۱۳۳۶ خورشیدی با نوشتن بلبل سرگشته، جایزه نخست نمایشنامه نویسی را میگیرد، اما درباره نوشتن متن بر این باور هست: من آن زمان بیشتر روی کارگردانی و بازیگری تئاتر متمرکز بودم و نه نویسندگی. نویسندگی تئاتر را به دلیل نبود، متن برای کارهایم شروع کردم چراکه آن دوره هنوز نمایشنامه نویسانی همچون اکبر رادی، بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدی پا به میدان نوشتن در عرصه نمایش نگذاشته بودند و ما نوشتهای از آنها ندیده بودیم. در نتیجه چون متن مناسب کارهایی که ما آرزو داشتیم، اجرا کنیم، وجود نداشت، من با الهام گرفتن از آثار صادق هدایت نوشتم و در نتیجه حدود ۱۰، دوازده متنی را نوشتم که همه آنها بعدها دستمایههای کاری خودم در اجراها قرار گرفت.
منابع:
آشفته، رضا، گفت وگو با علی نصیریان، بازیگر: مردمی تابوساز هستیم.
دهقان منشادی، صادق، علی نصیریان از رمز و راز ماندگاری اش در عرصه بازیگری می گوید.
عالمی، اکبر، علی نصیریان، زندگی و آثار، مقاله: درباره علی نصیریان، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر، ۱۳۸۴.