تهران- ایرنا- سومین روز سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر با فیلم و در پی آن نشستی کاملاً مردانه آغاز شد و به صدرنشینی دوروزه زنان در فیلم‌ها و نشست‌های آن پایان داد، دوباره با نقش اول زن جلو رفت و با فیلمی در ژانر فاع مقدس و موضوع درخشش رادیوی جنگ با علاقه‌مندان خداحافظی کرد.

پس از دو روز صدرنشینی زنان در سی و هشتمین جشنواره فجر که زنان نقش‌های اول و مکمل و سوژه‌های زنانه را روایت کردند، در سومین روز از جشنواره، فیلم روز صفر که داستان دستگیری عبدالمالک ریگی را به تصویر می‌کشید با قامتی کاملاً مردانه شروع شد. فیلمی که به‌ جز چهره زن غیرایرانی، بازیگر زن دیگری نداشت؛ نشست این فیلم هم که یکی از شلوغ‌ترین نشست‌های رسانه‌ای در روزهای گذشته بود، در حالی برگزار شد که یکی از اولین سؤالات به چیدمان سراسر مردانه و ماهیت فیلم مربوط بود که آیا زنان در این داستان حقیقی و روایت فیلمی آن نقشی نداشتند؟ کارگردان فیلم سعید ملکان گفت ماهیت حقیقت داستان به همین صورت بوده است. در روزی که ساعد سهیلی هنوز در حال و هوای نقش خود بود و با لهجه عبدالمالک ریگی به حضار سلام داد و امیر جدیدی قیافه‌ای جدی به خود گرفته بود، توجه‌ها به بازیگر کم سن و سال و دهه هشتادی این فیلم مهدی قربانی معطوف شد؛ همان شخصیت نوید در فیلم ابد و یک روز؛ برادر کوچک‌تر خانوادۀ سقوط کرده‌ای که امید به درسخوان بودن و آینده او سمیه را در خانه و خانواده نگه می‌داشت.

می دانیم سینمای نئورالیزم ایتالیا استاد بازی گرفتن و جلوی دوربین آوردن کودکان و نوجوانان و شاهکارش توتو در فیلم سینما پارادیزو بود. حالا انگار بارقه‌هایی از این رخداد را می‌توان در سینمای خودمان هم دید. یکی از نکات جالب‌توجه در این سه روز گذشته، نوجوانان و جوانانی هستند که جلوی دوربین بزرگ‌شده‌اند؛ چهره خشن و بزهکار علی شادمان در فیلم شنای پروانه در جشنواره امسال، کوچک‌ترین شباهتی به چهره معصوم او در فیلم میم مثل مادر ندارد؛ اگرچه مهدی قربانی شبیه همان نقش‌های کودکی‌اش است و همچنان که خودش و کارگردان فیلم ذکر کردند، این هم یکی از همان نوجوانان و جوانانی است که جلوی دوربین و روی صحنه بزرگ‌شده است و ازاین‌دست نمونه‌ها در سال‌های اخیر در سینمای ایران کم نبوده؛ چنانچه سال گذشته و در فیلم قصر شیرین شاهد یکی از بهترین بازی گیری‌ها از کودکان در کار رضا میرکریمی بودیم تا این حد که کودک دختر این فیلم نیوشا علیپور در نقش سارا به‌عنوان یکی از نامزدهای نقش مکمل زنان انتخاب شد و البته حواشی‌های متعددی را در آن زمان برانگیخت. بر این اساس می‌توان نوعی از امیدواری را نسبت به سینمای ایران داشت که بازیگران توانمندی را شکل داده است که با بازی و بازیگری بزرگ‌شده‌اند و رشد کرده‌اند.

فیلم و نشست بعدی جشنواره داستان دیگری بود که سراسر در یک دنیای عجیب، بین واقعیت و خیال چرخ می‌زد، فیلم ابر بارانش گرفته به کارگردانی مجید برزگر اگرچه داستان متفاوتی با دو فیلم دیگر روز گذشته داشت؛ یک نکته اشتراک داشت اینکه فیلم هم بار دیگر یک چهره نوجوان را به سینمای ایران معرفی کرد؛ ارشیا نیک‌بین در نقش آریا که اولین تجربه بازیگری‌اش (که انصافاً هم بازی قابل قبولی داشت) امروز او را در مقابل دوربین رسانه‌های جشنواره فجر قرارداد.

درنهایت حسن ختام فیلم‌های داستانی سومین شب جشنواره، فیلم آبادان یازده ۶۰ به کارگردانی مهرداد خوشبخت بود. فیلمی که نوعی تقدیس رسانه بود و رسانه را به‌ عنوان یکی از مؤلفه‌های برجسته در تغییر سرنوشت جنگ به تصویر می‌کشید. فیلمی که اگرچه تولید سازمان اوج بود؛ به قول کارگردانش از حزب الهی تندرو تا حزب الهی کندرو و از صدای شجریان و ویگن تا مختاباد را در آن شنیدیم تا به یاد بیاوریم در برهه جنگ تحمیلی آدم‌هایی که به لحاظ عقیدتی شباهتی به هم نداشتند، همگی برای یک هدف در کنار هم ایستادند. البته در نشست این فیلم جای خالی حسن معجونی که نقش یک ارمنی دوست‌داشتنی و وطن‌پرست را داشت و نماینده یک شخصیت واقعی بود، محسوس بود.

روز گذشته البته قطعی یک‌ساعته و سرعت ضعیف اینترنت اهالی رسانه را با یک بلاتکلیفی تا اتصال مجدد مواجهه کرد که موجب کلافگی برخی از دوستان و همکارانمان در کاخ جشنواره گردید و به مشکل قبلی یعنی فاصله به نسبه زیاد جای پارک ماشین ها تا ورودی سالن کاخ جشنواره، افزوده شد.

امروز جشنواره با فیلم آن شب به کارگردانی کوروش آهاری شروع می‌شود؛ فیلمی که به لحاظ داستان و موضوع فیلم‌نامه متفاوتش کنجکاوی‌ها را برای تماشا برانگیخته و اقبال بالقوه بالایی برای دیده شدن دارد. درخت گردو دومین فیلم اکران فردا ساخته محمدحسین مهدویان است که به سیاق کارهای قبلی‌اش فیلمی جنگی و سیاسی است که حادثه سردشت را محور روایت خویش قرار داده است؛ و درنهایت فیلم دوزیست به کارگردانی برزو نیک‌نژاد است که دستکم در پوسترهایش بار دیگر روایتی از سوژه‌های سیاه اجتماعی را به خاطر متبادر می‌کند. باید ببینیم تا چه حد داستان‌های این سه فیلم امروز با حدس و گمان‌ها همخوانی دارند، چقدر غافلگیرمان می کنند و چقدر شانس توجه و تقدیر دارند.