اهل سیاست و کارشناسان مسائل امنیتی می دانستند که این چه دستاورد بزرگی است و خبر برای عوام یک خط بود «ریگی دستگیر شد». اما چند و چون و جزئیات آن تا کنون برای عموم ملت رسانه ای نشده است، با این تفاسیر همین موضوع شد دستمایه نخستین فیلم سعید ملکان که به شکل ماهرانه ای با زبان سینما توانست در روز صفر گوشه ای از تلاش های ماموران امنیتی را به تصویر بکشد.
فیلم از نقطه آغاز با قاب بندی طلایی و خوش فرم علی قاضی شروع می شود و از همان لحظه ابتدایی مخاطبش را بر روی صندلی میخ کوب می کند، با یک فیلم جسورانه و پر از لحظه های ناب مواجه می شویم که سرشار از تکنیک های ظریف کارگردانی است و به شدت فیلم کارگردانش است.
انگار سال ها تجربه و شناخت به سینما در طراحی سکانس ها نهفته است، میزانسن های دقیق با ترکیب بندی های خوش رنگ لعاب و تصویر برداری فوق العاده و لحظه های تعقیب و گریزی که همانندش را در سینما نداشتیم، بهم آمیخته شده است.
روز صفر فیلم لحظه است و از ابتدا تا انتها، حس ناسیونالیستی را در ذهن مخاطبش زنده می کند و یک دستاورد بصری ناب است، طراحی صحنه سهیل دانش می شود نقطه عطف داستان و در شیوه روایت هم نفس گیر ماجرا پیش می رود اما این پایان ماجرا نیست.
امیر جدیدی استثنایی بازی می کند و یک شگفتی در مقام بازیگر خلق می کند و قدرتش را در بالا و پایین شخصیت به رخ می کشد، جدیدی در نقش یک مامور امنیتی حق مطلب را به خوبی ادا می کند و در نقطه مقابل با ساعد سهیلی مواجه می شویم که سخت ترین نقش دوران بازیگری اش را در نقش عبدالمالک تجربه می کند و حضورش متفاوت است.
روز صفر یک فیلم ملی و میهنی ناب است و شبیه خودش است، ادا و اطوار ندارد و شعار نمی دهد، آرام و بی حاشیه در روایت قصه اش سربلند است و بار دیگر به یادمان می آورد که اگر سختی و مشکلات در جامعه وجود دارد، امنیت وجود دارد و در شرایط حساس کنونی موجب وفاق ملی می شود، اگر ریگی از آسمان ما عبور می کرد و عملیات تروریستی بعدی خودش را طراحی می کرد، چه فجایعی در راه بود!؟
سعید ملکان ثابت کرد که در این نقطه ای که ایستاده است، در اوج تکامل و پختگی پیش می رود و سینما را به وضوح می شناسد، باید او را به خاطر نبوغ و خلاقیت اش ستایش کرد و تبریک گفت.