تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۳

تهران- ایرنا- اقدامات رئیس جمهوری آمریکا در حمایت بی قید و شرط از اسرائیل و تحت فشار قرار دادن ایران اوضاع منطقه را به شدت شکننده کرده است.

به گزارش خبرنگار ایرنا، سه سال از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا می گذرد. از زمان تبلیغات انتخاباتی، دونالد ترامپ بر ملی گرایی آمریکایی تاکید کرد و هدف خود را قدرتمند کردن اقتصاد آمریکا دانست و اعلام کرد که ایالات متحده هزینه های اضافی خود را در گوشه و کنار جهان کاهش می دهد.

طبق استراتژی ترامپ وعده داده شد که نیروهای آمریکا از مناطق پر مناقشه مانند خاورمیانه و مشخصا افغانستان و سوریه خارج شوند.

رئیس‌جمهوری آمریکا ۱۷ مهرماه امسال با دفاع از تصمیم خود برای خروج نیروهای آمریکایی از شمال سوریه، گفت که آمریکا نباید اصلا در خاورمیانه حضور می‌داشت. او در رشته توئیتی به انتقادات شدید از تصمیمش واکنش نشان داده و گفته که تمرکز وی بر روی یک چشم‌انداز گسترده است که شامل درگیر شدن نیروهای آمریکایی در جنگ‌های بی‌پایان احمقانه در خاورمیانه نمی‌شود. او تاکید کرد که جنگ‌های احمقانه بی‌پایان دیگر برای ما تمام شد.

تغییر سیاست های کاخ سفید در مورد خاورمیانه از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما آغاز شد و کاخ سفید اعلام کرد قصد دارد خاورمیانه را از لیست اولویت های خود حذف کند و بر شرق دور تمرکز کند. در واقع رشد قدرت چین که مهم ترین رقیب جهانی آمریکا است، باعث شد تا واشنگتن تصمیم بگیرد که توان خود را به این منطقه معطوف کند.

البته سیاست خاورمیانه ای ترامپ اساسا با رویکردهای باراک اوباما تفاوت دارد. رئیس جمهوری آمریکا به دنبال تقویت جایگاه عربستان سعودی و اسرائیل و منزوی کردن ایران است. که آن هم در راستای حمایت از کشور اسرائیل تفسیر می شود.

ترامپ در سه سال گذشته نتوانسته راهبرد مشخصی را در مورد خاورمیانه و تحولات آن دنبال کند. اقدامات و سیاست بدون اصول دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری پیشبینی اهداف او را دشوار می کند اما به نظر می رسد استراتژی ترامپ در خاورمیانه بر دو اصل اساسی استوار است. نخست حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی و دوم فشار حداکثری بر ایران که البته این فشار هم در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی قابل تفسیر است.

در حال حاضر شرایط به گونه ای پیش رفته است که کشورهای قدرتمندی مانند عراق و سوریه و لیبی و مصر در شمال آفریقا به شدت بی ثبات و تضعیف شده اند و نه تنها توان بازیگری در فراسوی مرزهای خود را از دست داده اند بلکه تنها درگیر بی ثباتی های داخلی هستند. اینگونه مساله فلسطین در میان کشورهای مسلمان به حاشیه رانده شده است و توازن قوا به شدت به نفع رژیم صهیونیستی شده است.

ایالات متحده از این وضعیت بیشترین بهره را برد ترامپ با به رسمیت شناختن بلندی های جولان به عنوان مناطق تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی و نیز شناسایی قدس به عنوان پایتخت این رژیم غاصب در سایه سکوت و بی عملی مسلمانان طرح یک جانبه معامله قرن را در حضور برخی نمایندگان کشورهای اسلامی اعلام  کرد و برای فلسطینیان یک اردوگاه بزرگ در داخل سرزمین های اشغالی ایجاد کرد. خدمتی که ترامپ به رژیم صهیونیستی کرد از زمان تاسیس این رژیم تا کنون سابقه نداشته است. این بازی یکسر برد فقط رژیم صهیونیستی را خوشحال کرد.

ترامپ از ابتدا در دوران مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که برجام معاهده ای به سود ایران است او تاکید داشت که باید موافقتنامه دیگری به امضا برسد که نه تنها مسائل هسته ای بلکه توان موشکی و فعالیت های منطقه ای ایران را نیز دربرگیرد و ایران را کنترل کند.

خروج ترامپ از برجام و یکجانبه گرایی او حتی از سوی هم حزبی هایش نیز تایید نشد اما با اراده شخص ترامپ و تعدادی از اطرافیان تندرو او تحقق یافت اکنون با گذشت سه سال از ریاست جمهوری ترامپ، خاورمیانه با دولت های ضعیف شده، اختلافات داخلی، سرزمین هایی واگذار شده به سود اسرائیل و ایران تقریبا محاصره شده روبروست.

نگاهی دقیق به رفتار های آمریکا نشان می دهد که او سیاست خارجی متمرکزی در خاورمیانه ندارد. تنها سیاست مشخص او حمایت همه جانبه از اسرائیل و فشار حداکثری بر ایران است و برای رسیدن به آن از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کند تا جایی که حتی اگر ناگزیر به تروریسم دولتی شود، به شهادت رساندن سردار سلیمانی نمونه بارز این تروریسم دولتی است.

عزم دولت ترامپ برای فشار حداکثری اکنون به مرحله حساس تقابل آشکار و مستقیم رسیده است. روند افزایش تنش ها و تحریم هایی که نمادین هستند و درهای مذاکره را می بندد. یکجانبه‌گرایی، جنگ طلبی و انزواطلبی ترامپ وضعیت منطقه خاورمیانه را شکننده تر از پیش کرده است. واقعیت های جاری در منطقه، به سرعت خود را بر دولت ترامپ تحمیل خواهند کرد و در آن صورت، آسیب ها و تبعات آن برای آینده امریکا به مراتب زیانبارتر خواهد بود. آنگونه که ترامپ ادعا می کند به دنبال جنگ نیست، اما اوضاع و احوال آنچنان شکننده و بی ثبات شده است که این احتمال وجود دارد که نتوان از وقوع جنگ اجتناب کرد.