تالابها یک نقش حمایتکننده دارند؛ اکسیژن میدهند تا تنفس کنیم و از ما دی اکسید کربن میگیرند تا گرمایش زمین تحت کنترل باشد، تالابها به ما مواد غذایی میدهند؛ ماهیهایی که استفاده میکنیم بخش عمده آنها محل تخمگذاریشان در تالابهاست همچنین از مواد گیاهی که در تالابها رشد میکنند گاهی به عنوان هیزم و گاهی به عنوان مواد غذایی استفاده میکنیم بنابراین نقش تامینکننده مواد غذایی هم برای ما دارند.
در کنار تمام اینها قابلیت تفرجی و گردشگری تالابها بسیار حایز اهمیت است در دنیا شاید یکی از منابع اقتصادی بسیار مهمی که کشورهای پیشرفته برای درآمدزایی خود از آن استفاده میکنند ترویج گردشگری در حوزههای تالابی است و ایران هم کشوری در برگیرنده تالابهای بسیار است اما متاسفانه بحث خشکسالی و سیلاب دو بلای خانمانسوز برای تالابهای کشور شده است.
از یک طرف بحث خشکسالیهایی را داریم که طی ۲۵ سال اخیر جان بسیاری از تالابهای ما مانند پریشان، مهارلو، بختگان و گاوخونی و خیلی از تالابهای دیگر را گرفت و آنها را خشک کرد، اما سیلابهای اخیر موجب آبگیری تالابهای زیادی در کشور شد و مدیران در وزارت نیرو خوشحال هستند که این سیلابها جان تازهای به تالابها داده اگرچه تالابها در برخی مناطق پرآب شدند اما هنوز تالابهای زیادی هستند که از رنج خشکسالی مشقت زیادی را تحمل میکنند.
اما سوال این است که آیا باید از این روش آبگیری تالابها خوشحال باشیم ؟ همایون خوشروان مجری طرح بینالمللی اثر نوسانات دریای خزر بر محیط زیست مناطق ساحلی در این باره به خبرنگار علمی ایرنا گفت: طی چهار تا پنج دهه اخیر یکی از مشکلاتی که فلات ایران به آن دچار شده افزایش درجه حرارت است یعنی مطالعاتی که تاکنون انجام شده نشان میدهد به طور متوسط در هر دهه، حدود دو دهم درجه سانتیگراد افزایش درجه حرارت داریم یعنی اگر ۴۰ سال را در نظر بگیریم یعنی از سال ۱۳۵۰ تا الان نزدیک به یک و دو دهم درجه، درجه حرارت فلات ایران به طور میانگین افزایش یافته است این افزایش درجه حرارت تبعاتی دارد که یکی از آن افزایش میزان تبخیر در حوضههای آبی ما است.
وی افزود: مثلا در حوضه دریاچه ارومیه بر اساس مطالعاتی که انجام دادیم مشخص شد که نسبت تبخیر به میزان ورودی روانابها و حتی آبهای ناشی از بارندگی، نسبتی است معادل یک به سه که تا یک به پنج هم متغیر است یعنی اگر یک واحد آب وارد دریاچه ارومیه شود با سرعت ۵ برابر آن آب تبخیر میشود بنابراین اگر بیلان آب دریاچه ارومیه بخواهد متعادل باقی بماند باید ۵ واحد آب بیاید و ۵ واحد آب هم تبخیر شود که در این صورت دریاچه کامل خشک میشود اما اگر از ۵ واحد بیشتر آب بیاید مثلا ۶ یا ۷ واحد بیاید این دو واحد اضافی که باقی میماند میتواند دریاچه را نجات دهد بنابراین چون بیشتر حوضههای تالابی ما در مناطقی قرار گرفتند که نرخ نسبت میزان تبخیر آنها بیشتر از آب ورودی به آنهاست تمام تالابها در شرایط گرمایش کره زمین دچار تهدید میشوند و این تهدید به صورت خشکزایی خود را نشان داد.
مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر اظهار داشت: تا چهار سال قبل سطح تراز آب دریاچه ارومیه بسیار پایین بود و بخش وسیعی از دریاچه خشک شده بود اما سیلابهای اخیر باعث شد که سطح دریاچه نزدیک به یک متر افزایش یابد و از آن حالت ناگوار کمی خارج شود یا تالابهایی که در استان فارس داریم مانند مهارلو ، بختگان و پریشان نیز آبگیری شدند.
وی افزود: اما واقعیت این است که زیاد هم نباید خوشحال باشیم حالا بارندگی و سیلابها دارد جان تالابهای ما را نجات میدهد چون ساختار تالاب فقط از جزیی به نام آب تشکیل نمیشود؛ تالاب مجموعه پیچیدهای از آب، خاک و هوا است یعنی این سه جزء هستند که تالاب را میسازند وقتی یک رودخانه ای تحت تاثیر بارندگی شدید سیلابی میشود این رودخانه با خودش مواد رسوبی بسیار فراوانی را میآورد و داخل این تالابها رسوبگذاری میکند، تالابی که قبلا رسوبات آن به یک محیط بسیار آرام و کم انرژی تشکیل میشد و این محیط شرایطی را فراهم میکرد تا بتوانند جلبکها رشد کنند و رشد جلبکها باعث میشود که موجودات کفزی گسترش پیدا کنند و این موجودات باعث مهاجرت پرندگان میشوند؛ با سیل عظیمی که رسوبات در داخل تالابها ایجاد میکند باعث میشود تمام ساختار بستر تالاب به طور کامل نابود شود یعنی دیگر آن رسوباتی که حاوی مواد آلی فراوان بود وجود نخواهد داشت و به جای آن با یک دشت سیلابی طرف هستیم.
رییس دپارتمان علوم زمین بنیاد علمی حریری بابل ادامه داد: اما اینکه توسط رسانهها و یا مسوولان گفته میشود که سیلابها به داد تالابهای ما رسیدند حرفی علمی نیست و پایه و اساسی ندارد چون نباید تصور کنیم که تالاب، یک مخزن یا یک کاسه آب است در صورتی که تالاب متشکل از آب، خاک و هوایی است که آن اکوسیستم را میسازد، درست است که آب وارد آن کاسه شده اما خاکی که باید مرغوب باشد برای اینکه زیستگاههای مختلف در آن شکل بگیرد دیگر وجود ندارد در این حالت یعنی زنجیره غذایی آن تالاب متلاشی و در نهایت نابود میشود.
خوشروان افزود: بنابراین تالابهای ما حتی الان هم که ما طی دو سال اخیر سیلابهایی وسیعی داشتیم به رغم آبگیری؛ حال خوشی ندارند و ما نباید تصور کنیم که تالابهای ما احیا یا ساماندهی شدند بلکه آنها دارند وضعیت ویرانی خود را در شرایط هیدرولوژیک دیگری سپری میکنند.
وی اظهار داشت: مساله دیگر این است که ما یک سری تالاب داریم که ساحلی هستند و با تالابهای درونقارهای مانند ارومیه و یا پریشان کاملا ساختار هیدرولوژیکی متفاوتی دارند، تالابهای میانکاله و پارک ملی بوجاق که دو تالاب زیبا کنار و تالاب کیاشهر را در بر گرفته و یا تالابهای واقع در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان که متاثر از آب دریا هستند جزو تالابهای ساحلی به حساب میآیند که رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
خوشروان ادامه داد: دریای خزر با توجه به سرعت کاهش سطح تراز آب از سال ۱۳۷۴ تا الان که حدود یک و نیم متر بوده سبب شد که بخش وسیعی از تالابهای حاشیه ای جنوبی خزر خشک شود مانند تالاب میانکاله که بیش از ۳۰ درصد مساحت خود را از دست داده، همچنین تالابهایی مانند کیاشهر و زیبا کنار که به شدت به سمت خشکزایی رفتند در عوض وقتی به سمت خلیج فارس و تالاب شادگان میرویم میبینیم تالابهایی هستند که با افزایش سطح تراز آب اقیانوسها و دریاها که معمولا معادل ۳ میلیمتر در سال است دچار آبگرفتگی شدند و این آبگرفتگی باعث شد که سطح تراز این تالابها بالا بیاید.
وی افزود: از سوی دیگر نفوذ آب شور باعث شد که ترکیب آب شیرین تالابها به هم بریزد و در نهایت تالابهایی که با یک ترکیب ایدهآل و ثابت آب شیرین، لب شور و شور به حیات خود ادامه میدادند امروز به تالابهای بسیار شوری تبدیل شوند که متاسفانه مرگ دستهجمعی بسیاری از جانوران و گیاهان آن منطقه را به همراه داشت، این حالت را میتوانیم در تالابهای حاشیه دلتای کارون و اروند رود و همچنین تالابهایی که در خورموسی و سایر خورهای سواحل خلیج فارس هستند نیز ببینیم.
مجری طرح بینالمللی اثر نوسانات دریای خزر بر محیط زیست مناطق ساحلی تاکید کرد: بنابراین نکته حایز اینکه تالابهای کشور ما تحت شرایط فعلی یعنی در این دهه از هزاره سوم میلادی شرایط خوبی ندارند و اینجا نقش یک مدیریت یکپارچه برای مرمت و ساماندهی تالابها بسیار حایز اهمیت است که متاسفانه دستگاههای اجرایی ما چه وزارت نیرو و چه سازمان حفاظت محیط زیست عملکرد صحیحی برای این مدیریت نمیبینیم، باید یک سامانه مانیتورینگ و پایش وضعیت هیدرولوژیک تالابها داشته باشیم که به طور مستمر شرایط تالابها را بررسی و مدیریت کند و در مواقع بحران و خطر بتواند وارد عمل شود اما هیچ گونه تمهیداتی برای مدیریت بحران نداریم، حتی مدیریت پیشگیری برای بروز مخاطرات در تالابها نیز بسیار ضعیف است.
وی گفت: در کشور سه نهاد اداره کل زیستگاه تالابها در سازمان محیط زیست، اداره مهندسی رودخانه و سواحل شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو و اداره کل محیط زیست استانهایی که تالاب در آنها واقع شده بر روی تالابها کار میکنند، توقع ما از این نهادها این است که با در اختیار داشتن بودجه کافی بتوانند برنامه عملیاتی خوبی را انجام دهند و ما شاهد نتایج علمی باشیم نه نتایجی که حاوی فقط اخبار بد یا خوب از تالابها باشد، رسیدن به هدف میطلبد که مجلس هم کمک کند تا با در اختیار گذاشتن اعتبارات لازم این سامانه هر چه زودتر تشکیل شود کما اینکه تجربه در کشورهای حاشیه دریای خزر نشان میدهد که میتوان تالابها را نجات داد چون همین مشکل خشکی را روسها در رابطه با تالاب بزرگ خلیج قره بغاز داشتند اما آنها با تهمیدات لازم توانستند قره بغازی که وسعت آن ۱۰ برابر خلیج گرگان است را در زمانی که دچار خشکزایی وسیع شده بود نجات دهند بنابراین این نشان میدهد که هنوز جا دارد که کارهای بیشتری انجام دهیم و تلاش خودمان را بر روی تالابها مضاعف کنیم.