"فیلیپ ویلایتو" روز یکشنبه در گفتوگوی اختصاص با ایرنا افزود: استیضاح ناموفق ترامپ و کشمکش درون حزب دموکرات، ضعفهای این حزب را آشکار کرد و نشان داد این حزب هنوز نتوانسته است گزینه بدیل و معتبری برای ترامپ در برابر مردم آمریکا قرار دهد.
ضربه استیضاح به دموکراتها
ویلایتو در پاسخ به اینکه آیا در مجموع خروجی دعوای پرسروصدای استیضاح به سود دموکرات ها بود یا نه، گفت: نظرسنجی ها نشان می دهد که محبوبیت ترامپ اندکی بهبود پیدا کرده است و هم اکنون بالای ۵۰ درصد است.
وی ادامه داد: اما باید توجه داشت که کشور عمیقا دچار شکاف است. او شاید پشتیبانی نیمی از مردم را داشته باشد، ولی نیمی دیگر با وی مخالف هستند. در واقع با شکافی عمیق روبرو هستیم. متاسفانه نیمی از مردم کشور چشمان خود را بر کارهای وحشتناک ترامپ بسته اند.
این فعال سیاسی با انتقاد از عملکرد حزب دموکرات گفت: هرچند مشکل از اینجا آب می خورد که حزب دموکرات نتوانسته است یک گزینه بدیل معتبر به مردم نشان دهد که برای آنها مهم و جذاب باشد. خصوصا نتوانسته است گزینه های خوبی پیش روی طبقه کارگری سفیدپوست قرار دهد.
ویلایتو افزود: من تصور می کنم که این روند استیضاح یک ضربه به دموکرات ها بود. آنها را ضعیف و ترامپ را قوی جلوه داد. به باور من اشتباه اساسی دموکرات ها این بود که ترامپ را بر سر درخواست کمک از رئیس جمهوری اوکراین برای تحقیق درباره پسر جوبایدن استیضاح کردند.
وی ادامه داد: آنها باید ترامپ را به خاطر مسائل واقعی همچون در قفس انداختن کودکان مهاجر و جدا کردن کودکان از پدر و مادرشان در مرز یا دیدگاه های وی در زمینه نژادپرستی و تبعیضِ جنسیتی محاکمه می کردند. این روند استیضاح از اساس دچار اشکال بود.
برخورد دموکراسی آمریکا با معترضان
این فعال سیاسی، حزب دموکرات را درگیر یک کشمکش داخلی برای جلوگیری از بالا آمدن "برنی سندرز" دانست و گفت که هر دو حزب سیاسی آمریکا بر خلاف منافع دموکراتیک مردم این کشور گام بر می دارند.
ویلایتو با اشاره به تجربه فعالیت های سیاسی و مدنی خود گفت: من سال ها پیش در سازماندهی یک اعتصاب کارگری در پنیسلوانیا فعال بودم. اینها کارگرهایی بودند که در کارخانه های آنجا کار می کردند. آنها برای اعتصاب با انواع آزار و تهدیدها روبرو شدند. یکی از این فعالان کارگری به من گفت که "من همیشه فکر می کردم در این کشور دموکراسی وجود دارد اما اکنون که خواستم از حق دموکراتیکم استفاده کنم، فهمیدم اشتباه فکر می کردم".
وی یادآور شد: واقعیت این است که هر زمان رهبری اعتراضی قوی شده، با سرکوب روبرو شده است. بطور مثال در دهه ۶۰ میلادی، رهبران سیاهپوست ضد نژادپرستی، به قتل رسیدند. در دهه ۱۳۶۰ "مالکوم اکس"، "مارتین لوتر کینگ" و "فرد همپتون" و ۲۵ عضو گروه "پلنگ سیاه" همه کشته شدند.
این تحلیلگر آمریکایی اظهار کرد: من نمی خواهم بگویم که ما در یک نظام دیکتاتوری همچون رژیم نازی در آلمان زندگی می کنیم که تا کلامی حرف می زنیم، بلافاصله سرکوب می شویم؛ اما هر زمان شما تاثیرگذار می شوید، حدود و مرزهای دموکراسی با شما برخورد خواهد کرد.