جغرافیای ایران طی قرنها تاریخ خود گرچه هزاران لشگر و نیروی جنگنده به خود دید و هر پادشاه صاحب قدرتی برای به رخ کشیدن قدرت خود متوسل به آن لشگر شد اما ارتش به مفهوم مدرن آن را میتوان محصول قرن اخیر به ویژه پس از انقلاب مشروطه و آغاز دولت-ملت سازی در ایران دانست. هرچه قدرتطلبیها و خودخواهیهای رضاخان میرپنج ابتدا در مقام وزیر جنگ و بعد در هیات شاه ایران اجازه و فرصت تکوین درست ارتش در ایران را نداد و بعدها هم پسرش محمدرضا پهلوی از آن به عنوان ابزار تثبیت دیکتاتوری خود بهره جست اما در هر حال نام ارتش برای افکار و اذهان عمومی یادآور امنیت و پاسداری از مرزها است.
مردم برای ارتش
پاسداری از مردم مهمترین انتظار جامعه از ارتش بود که در ایام پیروزی انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ پررنگتر شد، آنزمان که دشمن مردم نه خارج از مرزها که در داخل کاخهای تهران بود و برای عبور از مردم دست به دامان ارتش. محمدرضا پهلوی ارتش را برای روزهای سخت خود تا دندان مسلح کرده بود. از انواع سلاحهای ساخته شده و نشده تا انواع خدمات و امتیازات به ارتشیان و ارتشبدان در اختیار آنها بود تا برای روزهای مبادایی چون بهمن ۵۷ آماده باشند.
حلقه نخست مشورتی شاه را فرماندهان ارتش تشکیل میدادند و گرچه مشورتی نبود اما در برهههایی جز این فرماندهان احضار نمیشدند. هیچ یک از این ترفندها اما مانع آن نشد که سربازان و فرماندهان هوانیروز ارتش ۱۹ بهمن ماه ۵۷ در امنیتیترین روزهای خود به دیدار امام خمینی (ره) نروند یا کنار تانکهای حاضر شده در خیابانهای ایران شاخههای گل را از تظاهرکنندگان نگیرند و در لوله اسلحه خود نگذارند که دیواری محکم برای شلیک به مردم بیگناه باشد.
آزادیخواهی ارتش ایران هم مانند مردمش سرانجام بزرگترین ضربه را به نظام شاهنشاهی زد و محمدرضا دقیقا از جایی آسیب دید که تصور میکرد تا ابد مطیع او خواهند بود. روزهایی که ارتشیان میتوانستند از مواهب اعلیحضرت بهره ببرند، بر مردم گلوله بگشایند و انقلابشان را سرکوب کنند اما اخلاق چنین اجازهای نمیداد و آموزشهای همه دوران پهلوی نمیتوانست در برابر آن کاری کند.
امنیت کشور اولویت ارتش در انقلاب و جنگ
انقلاب پیروز می شود، ارتش خود را از طاغوتیان پاکسازی میکند و فصل تازهای از امنیت برای ایران آغاز میشود. روزهای پس از پیروزی دشوارتر از همیشه میگذرد سلاحهای بسیاری در طول مبارزات مردم از پادگانها خارج شده، تشخیص دوست از دشمن و تامین امنیت هم در این گرگ و میش سختتر است. ترورهای پیدرپی آرامش را از جامعه ربوده و انقلاب تازه به ثمر نشسته را تهدید میکند، نیروهای ارتش بازهم در میدان حاضرند و با تمام توان حافظ امنیت. درون مرزها آشفته است که دیکتاتور عراق صدام حسین هوس کشورگشایی به سرش میزند و جنگی سخت را به ایران تحمیل میکند. طلایهدار ماهها و حتی سالهای نخست جنگ ایران و عراق ارتش است. تا نیروها و نهادهای دیگر آموزش ببینند، سازمان بیابند، دسته و گروهبندی شوند، این سربازان ارتش هستند که در مرزهای ایران دوشادوش مردم میجنگند. هشت سال جنگ تحمیلی را ارتش با تمام توان و با اتکا به اعتقاد خود به حراست از ایران به پایان میبرد بی آنکه متر و سانتیمتری از خاک کشور از دست برود. هزاران شهید و جانباز و مفقودالاثر در ارتش جمهوری اسلامی سند هشت سال دفاع بیادعای آنها از مرزهای ایران است؛ دفاعی که اخلاق حکم میکند بیشتر به آن پرداخته شود.
دفاع پایان کار نبود
جنگ پایان یافته و ایران زخمی نیازمند التیام و سازندگی است. مردم خستهتر از آن هستند که به تنهایی از زیر آوار بیرون آیند. تعریف جهاد برای ارتش عوض میشود و اینبار در میدانهای پرشمار سازندگی حضور دارند. در این عرصه هم سرلوحه بیادعایی است و ارتش در هر عرصهای با اولویت حفظ حرمتها وارد میشود و بدون هیچ چشمداشتی کارهای عمرانی کشور را بر عهده میگیرد. قرارگاههای همکار با ارتش جمهوری اسلامی از همان روزها، فعالیت خود را در راستای بازسازی ویرانیهای جنگ و ایجاد زیرساختهای از بین رفته متمرکز کردند. در حوزههای بهداشتی، صنعتی، نظامی، راهسازی، فرودگاه، پتروشیمی و بسیاری دیگر از حوزهها ارتش با تمام قوا وارد شد و به اعتبار کار منظم و عملکرد دقیق، اعتماد مردم را جلب کرد. این رویه تاکنون هم ادامه یافته و با سازندگی ارتش بسیاری از چالشهای صنعتی و نظامی کشور در زیرساختها مرتفع شده است.
ارتش پایکار ایران ماند
حضور پررنگ سربازان و حتی فرماندهان ارتش در بلایای طبیعی این روزها به مدد تصاویر شبکههای مجازی و تعدد کانالهای خبری بیش از گذشته در معرض دید جامعه قرار میگیرد و تصاویر و ویدیوهای مختلفی از خدمت رسانی بیدریغ و بیادعای نظامیان کشور به مردم حادثه دیده در فضای اینترنت و رسانهای کشور قابل مشاهده است. پیرمردهای دوش گرفته شده در سیلاب، کودکان در آغوش گرفته شده در حادثه تروریستی، شانه رفته زیرپای حادثه دیده در زلزله، گل و لای بالا آمده تا زانوی فرمانده ارتش همگی از صحنههای زیبایی هستند که با دوربینها عمدتا غیرحرفهای اما مردمی ثبت و ضبط میشوند تا نشان دهند که ارتش در هر صحنهای و بی هیچ هیاهویی پای کار مردم است و نه برای رضای دوربین که برای رضایت خدا و وجدان در صحنههای سخت زندگی مردم ایران حضور دارد.
آنچه ارتش را متمایز میکند
«من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروه ها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه، آن ارتش را خواند» این بخشی از بیانات بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی است که طی چهل سال گذشته سرلوحه کار ارتش بوده است. ارتش در تمام این سالها به حکم قانون اساسی و گفته امام خمینی (ره) از هرگونه حضور چه تاثیرگذار و چه بیتاثیر در عرصه سیاست، تاثیرگذاری در انتخابات، عضویت در احزاب و در کل کنش سیاسی دوری گزیدهاند. درباره رویدادهای خارج از مرزها و حوزه دیپلماسی همیشه مقید به تصمیم دولت، شورای عالی امنیت ملی و مسئولان مرتبط با این حوزه بودهاند. کمتر فرمانده یا عضو ارتشی در رسانهها و نشستها درباره انتخابات، جناحها و جریانهای سیاسی سخن میگوید و حرفی هم اگر گفته شود تنها در راستای منافع کشور و به نفع مردم مطرح میشود.
اعتماد کنونی جامعه به ارتش به عنوان طلایهدار دفاع از مردم و مرزهای کشور حاصل بیش از چهاردهه عملکرد اخلاق محور است. ارتش با تمام توان، بیادعا و هیاهو در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و در تلاش است تا با افزایش قدرت نظامی، توان مدیریت بحران و سازندگی آسایش و امنیت ایران را تضمین کند.