رو به روی مانتیور ایستادهایم، سرعت موتور ماهوارهبر از ۶۵۳۳ کیلومتر بالاتر نمیرود. ثانیههای اول با فکر اینکه ارتباط تلهمتری قطع شده و احتمال اتصال دوباره ارتباط وجود دارد به مانتیور خیره میمانیم. کسی که پشت بلندگو سرعت و ارتفاع را اعلام میکند هم منتظر است؛ مثل ما.
انتظار او ما را امیدوارتر میکند. اما از چند ثانیه بعد او هم مثل عدهای که کمکم از مانیتور فاصله گرفتند امیدش را از دست میدهد. ما اما انگار هنوز امید داریم. فکر میکنیم اگر به مانیتور و اعداد خیره بمانیم، حرکت میکنند و میتوانیم عدد ۷۴۰۰ را ببینیم. عددی که اینجا رمز موفقیت است.
چند دقیقه میگذرد نه خیرهگی ما نتیجه میدهد، نه دعای بقیه و نه دل دل کردن عدهای از سازندگان ماهواره که بین ما بودند و کسی آنها را نمیشناخت. ظفر۱ در مدار قرار نگرفت، اما پرتاب آن در دل کویر سمنان، روایتی دارد که لازم است گوشهای ثبت شود.
تولد ظفر
بیابان، کویر، برهوت، آسفالتهای تکه شده، بدون اینترنت، بدون آنتن تلفن همراه در بخشی از راه، بدون خیلی چیزها با فاصلهای تقریبا ۵ ساعته از تهران. اینها توصیف سرسری جایی است که ۸۰ دانشمند ایرانی، بیش از چند ماه در آن تردد کردند و ۱ ماه کامل نیز زندگیشان در آن گذشت.
از یک جایی به بعد، تیغه آفتاب که میافتد وسط آسفالتها، میشود سراب را به راحتی انتهای جاده دید. ورود به منطقهای که ایستگاه فضایی در آن ساخته شده، آغاز مرحله آخر از تولد ظفر است. تولدی که قرار بود در آسمان و در مدار ۵۳۰ کیلومتری ادامه پیدا کند اما چابکی ماهوارهبر، برای رساندن ماهواره در این مدار به قدر کفایت نبود.
۵ عصر روی صندلیهایی در بالاترین نقطه منطقه مستقر شدیم تا پرتاب ظفر را تماشا کنیم. مانیتور کوچک ما را وصل میکند به دلهره و شوقی که دانشمندان فضایی چند کیلومتر آنطرفتر در مرکز فرماندهی ماموریت، تجربه میکنند.
آنها در حال آمادهسازی مراحل پیش از پرتاب هستند. تلاش ۸۰ متخصص مستقیم که ۲۴۰ روز آخر تست تحویلگیری ماهواره را بدون لحظهای استراحت طی کردند قرار است تا دو ساعت بعد ثمر بنشیند. کار ساخت ماهواره ظفر البته از سه سال قبل تمام شد اما این چهار ماه تستهای نهایی در حال انجام بود. هر قطعهای که ساخته میشد مورد تست و تایید قرار میگرفت. ۲۴۰ روز زندگی این ۸۰ نفر، تماما در ظفر خلاصه شد.
ساعت ۱۹:۱۰ دقیقه عصر زمزمهها برای آغاز فرآیند پرتاب به گوش میرسد. پشت خط زرد رنگی که برای تماشا مشخص شده و نباید از آن عبور کنیم میایستیم.
در جمع ستارهها
بالای سرمان آسمان کویر است؛ صاف و تا جایی که چشم کار میکند ستاره. اطراف ما هم عدهای به تماشا ایستادهاند که آنها هم ستارهاند، قهرمانند اما ناشناسند و فقط از شکل استرسی که دارند، دو دویی که چشمشان میزند میشود حدس زد آنها هم جز همان افرادی هستند که یک ماه آخر تستهای ظفر را در خوابگاه پایگاه خوابیدند و زندگی کردند. اما قرار نیست آنها را بشناسیم. شاید به همان دلیل معروف که «برای امنیت خودشان بهتر است».
همه امید داریم کاش ظفر هم برود بنشیند بغل همین ستارههایی که از اینجا اندازه بند انگشت دیده میشوند. برود در مدار و عمر دو نیم ساله خودش را طی کند.
راس ساعت۱۹:۲۰ ساختمان مرکز فرماندهی کنار میرود و رخ سیمرغ و ظفر را از دور میبینیم. با هر صدایی که شنیده میشود تکان میخوریم. شبیه دقایق آخر بازی مقدماتی ایران و کره است. همان موقعی که فاصله ما برای صعود به جامجهانی برزیل به اندازه یک گل بود و رضا قوچاننژاد زحمتش را کشید.
شمارش آغاز شد
هوا تاریک شده و فاصله ما از سایت پرواز به قدری زیاد است که نمیتوان جزئیات را دید. همه منتظر دیدن نوری هستیم که نوید پرتاب را میدهد. دیوار کنار میرود و شمارش معکوس برای پرتاب ماهواره آغاز میشود. ۱۰، ۹ ... یک. دوباره از آنطرف میشماریم ۱، ۲، و درست وقتی میرسیم به عدد ۱۱، ماهوارهبر با تمام توان خودش را از زمین میکند و بالا میرود.
تمام سرها در جهت ماهواره بالا میروند. مرحله اول ۱۰۲ ثانیه طول میکشد. همانطور که جهت نور را دنبال میکنیم به سمت چادری میدویم که میتوان سرعت و ارتفاع ماهواره را رصد کرد. قبلا به ما اعلام کردهاند که مرحله اول پرتاب ماهواره ۱۰۲ ثانیه طول میکشد. همینطور بلند بلند ثانیهها را میشماریم به سمت چادر میدویم. ۹۸، ۹۹ و ۱۰۲. مرحله اول با موفقیت انجام میشود. نفس راحتی میکشیم.
سرعت دوام نیاورد
برای مرحله دوم ظفر باید ۳۸۵ ثانیه دیگر با سرعت مناسب دوام بیاورد. ماهواره در استارت به مدار ۱۶۰ کیلومتری و سرعت ۲هزار کیلومتر میرسد. اعداد همینطور روی مانیتور بالا میروند. ۱۷۰کیلومتر با ۲۹۰۰ کیلومتر سرعت. ۲۴۵ کیلومتر ارتفاع، ۳هزار کیلومتر سرعت. اعداد همینطور اعلام میشوند و قرار است تا قرار گرفتن ظفر در مدار ۸ دقیقه اسفند روی آتش باشیم.
عمر هیجان ما و سرعت ماهوارهبر به هشت دقیقه قد نمیدهد. دو سه دقیقه بعد اعداد روی مانیتور یخ میزنند؛ دستان ما هم. چشمان خیلیها اما گرم اشک است؛ نشد که بشود.
ماهواره ظفر در گرگ و میش کویر سمنان، ساعت ۷:۳۰ دقیقه عصر به مدار ۵۴۷ کیلومتری با سرعت ۶۵۳۳ رسید و دقایقی بعد ارتباطش قطع شد. پیام ظفر به مدار نرسید، ظفر آنقدر سرعت نداشت که اندازه ستارهها شود، اما پیام امید دانشمندان ایرانی که برای نخستینبار توانستند ماهواره را به مدار ۵۴۷ کیلومتری برسانند، به گوش دنیا رسید.