سیاست و روابط پیچیده بینالمللی در جهان امروز منابع قدرت نظامهای سیاسی را از دو نوع نظامی و اقتصادی خارج کرده و نقش مردم را هم به یکی از مهمترین منابع قدرت تبدیل کرده است. مشارکت بیشتر مردم در امر سیاسی به ویژه انتخابات صرفنظر از جناحی که به آن رای داده میشود، منبع مهم قدرت نظام سیاسی برای اجرای برنامههای خود در سطح بینالمللی است.
انتخابات یکی از مهمترین گذرهای مشروعیت بخش برای دولتهای دموکراتیک در جهان است. این اهمیت در جغرافیای خاورمیانه که بسیاری از کشورهای آن یا مفهومی با عنوان انتخابات ندارند و یا در حال تمرین انتخابات دموکراتیک هستند، دو چندان میشود. پیچیدگی دنیای کنونی و روابط بین کشورها و دولتها تاثیر انتخابات و رویدادهای داخلی یک سرزمین را بر این روابط افزایش داده و به همین دلیل است که انتخابات بر دیپلماسی حکومتها تاثیرات غیرقابل انکار دارد.
انقلاب مردم در سال ۵۷ نوع نظام سیاسی در ایران را از مشروطه سلطنتی به جمهوری اسلامی تغییر داد. رای مردم و انتخابات هم از ویژگیهای اصلی نظامهای جمهوری بود و بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران طی چهاردهه حکومتداری، به طور میانگین سالانه شاهد انواع مختلفی از انتخابات از ریاست جمهوری و مجلس تا خبرگان و شورای شهر بوده است. شیوه، کیفیت و نتایج هر یک از این انتخابات هم تاثیرهای متفاوتی هم بر مسائل داخل مرزهای ایران داشته و هم سیاست خارجی آن را متاثر کرده است.
مروری بر رابطه ۴۰ساله انتخابات و دیپلماسی در ایران
اگر تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی را از ثبات نسبی پس از انقلاب یعنی از سال ۶۰ تا ۹۸ به چند دوره تقسیم کنیم، میتوان ملاک تقسیمبندیها را دولتها قرار داد و پنج دوره برای آن مشخص کرد: دولت جنگ، دولت سازندگی، دولت اصلاحات، دولت عدالتخواه و دولت تدبیر و امید. به یقین تاثیر رای و مشارکت مردم در انتخابات در هر یک از این دورهها نیازمند ساعتها مطالعه و پژوهش است اما میتوان به صورت خلاصه به آن پرداخت.
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ قیام مردم ایران علیه رژیم محمدرضا پهلوی به پیروزی رسید و در عمل این رژیم سرنگون شد. کمتر از ۲ ماه بعد از پیروزی انقلاب مردمی ایران انقلابیون نخستین انتخابات یا همهپرسی نظام را در ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ برگزار کردند و ۹۸ درصد از مردم ایران بار دیگر جمهوری اسلامی را به عنوان نظام حکومتی تازه در کشور مورد تاکید قرار دادند. این رای قاطعانه مردم راه را بر تجاوز و لشگرکشیهای خارجی دستکم تا شهریور همان سال بست. صدام حسین دیکتاتور عراق در آن ماه و سال با پشتیبانی آمریکا و دلگرمی جهانی علیه ایران اعلام جنگ کرد. ایران پس از حمله عراق غافلگیر شد اما نه آن میزان که در ۵ بهمن ۱۳۵۸ انتخابات ریاست جمهوری را فراموش کند در این انتخابات که ۶۷/۴ درصد واجدین شرایط در آن شرکت کردند، در مجموع ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رای به صندوقها ریخته شد و «ابوالحسن بنی صدر» با ۱۰ میلیون رای اولین رئیسجمهوری ایران. پشتیبانی مردم از نظام با انتخاب رئیسجمهوری مشخص و دست مسئولان برای مانور در عرصه سیاست خارجی باز شد.
تکرار این تجربه در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی و دیگر انتخابات برگزار شده قدرتهای متخاصم را به این نتیجه رساند که برای از میان برداشتن نظام جمهوری اسلامی روی مردم ایران نمیتوانند حساب کنند. اقتضای شرایط جنگ دیپلماسی را مهجورتر از همیشه کرده بود و در هشت سال دوران جنگ ایران و عراق، اقدامات دیپلماتیک مسئولان جمهوری اسلامی در تامین مایحتاج مردم و سلاح برای ادامه دفاع از کشور با وجود تحریمهای شدید جهانی بود.
پایان یافتن جنگ در ایران مصادف با چند اتفاق بزرگ بود؛ رحلت امام خمینی (ره)، انتخاب رئیسجمهوری وقت یعنی آیتالله خامنهای به سمت رهبری و در نهایت برگزاری پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۶۸، که «علی اکبر هاشمی رفسنجانی را از مجموع ۱۶ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۶۷۷ رای ماخوذه با کسب ۱۵ میلیون رای رئیسجمهور ایران کرد. دولت سازندگی مرحوم هاشمی آغاز دوران دیپلماسی با جهان برای رهیدن ازحجم ویرانیهای جنگ با پشتوانه مردمی بود. مردم در ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بازهم با میزان مشارکت ۶۴ درصد آیتالله هاشمی را به عنوان رئیسجمهوری انتخاب کردند تا بتواند برنامه سازندگی خود را با تکیه بر توان داخلی و دیپلماسی خارج به اتمام برساند.
نقطه عطف در انتخابات ایران اما در سال ۷۶ رقم خورد و در حالی که تصور بسیاری دلسردی مردم از نظام ایران بود. جهان باید ایستادن مردم در پای نظام مشاهده میکرد که در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این فرصت را یافت. ۲۰ میلیون رای ریخته شده به نفع «سیدمحمد خاتمی» و مشارکت ۸۴ درصدی در انتخابات، کتاب حمایت مردم را از نظام ورق زد. به پشتوانه این رای مردمی خاتمی راه گفتوگو با جهان را در پیش گرفت. در بسیاری از مجامع جهانی حاضر شد و سخنانش به نمایندگی از مردم ایران در دنیا شنیده شد. بسیاری از سوء تفاهمات ایجاد شده در روابط خارجی ایران کمرنگتر شد و صلحطلبی ایرانیان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. حمله عجیب اسامه بنلادن به برجهای دوقلو در شهریور سال ۸۰ میتوانست با وجود دیوانهبازی های «جرج دبیلو بوش» آغازگر جنگ تازهای برای ایران باشد اما دولت دوم خاتمی به پشتوانه ۲۱ میلیون رای مردم توانست سایه جنگ را از سر ایران دور کند.
دور دیگر دیپلماسی در جمهوری اسلامی با رئیس جمهوری محمود احمدینژاد آغاز شد. او در تیر ماه سال ۸۴ با مشارکت ۶۰ درصدی مردم به پاستور راه یافت اما در عرصه دیپلماسی راهی متفاوت از سلف خود برگزید، چندان به عرف بینالملل پایبند نماند و اظهارات او درباره برخی وقایع تاریخی موجب شد مواضعی علیه ایران در برخی مجامع جهانی اتخاذ شود. انتخابات بحث برانگیز ۸۸ و اعتراضات پس از آن با وجود آنکه احمدی نژاد را بار دیگر رئیسجمهور کرد اما میزان مشارکت مردم پس از آن در انتخابات کاسته شد. در همین دوران هم بیشترین میزان قطعنامههای تحریمی علیه ایران صادر و اجرا شد.
صندوقهای رای در نظام جمهوری اسلامی بار دیگر در سال ۹۲ حضور پررنگ مردم را به خود دید و حسن روحانی با شعار رابطه با جهان توانست با ۱۸ میلیون رای و میزان مشارکت ۷۲ درصدی رئیسجمهور ایران شود. جهان با این رای پیام مردم ایران را شنید، برجام به عنوان سندی برای برداشته شدن تحریمهای کمرشکن علیه ایران مورد توافق کشورهای قدرتمند جهان قرار گرفت. گشایشهای ایجاد شده در زندگی مردم و دور شدن سایه جنگ و تحریم از سر ایران، بار دیگر اعتماد مردم به روحانی را موجب شد و او در سال ۹۶ هم با ۲۳ میلیون رای و مشارکت ۷۳ درصدی مردم در انتخابات برای بهتر شدن رابطه با دنیا کوشید و به دلیل همین رای بالا هم قدرتهای جهان پشت میز مذاکره نشستند و قرارداد امضا کردند.
هرچند زیادهخواهیهای آمریکا اجرای این سند را ناکام گذاشت و تحریمهای بسیاری شدیدتری را علیه ایران بازگرداند اما دستکم اکنون بسیاری در عرصه روابط بینالملل میدانند که ایران در داستان برجام تمامقد پای تعهدات خود ایستاد و آنکه قواعد بازی را برهم زد رئیسجمهوری آمریکا بود.
چرا اسفند مهم است؟
مرور چهاردهه انتخابات و روابط بینالمللی جمهوری اسلامی ایران حتی به صورت بسیار خلاصه هم از روابط مستقیم این دو مقوله و اهمیت آن رابطه سخن میگوید. انتخابات اسفند ۹۸ مجلس شورای اسلامی هم در تاریخ آینده این کشور از نقاط و گردنههای حساس نامگذاری خواهد شد. البته اگر بدانیم که تلاش برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی بسیار شدیدتر از همیشه از سوی دشمنان این مرز و بوم در حال پیگیری است و برای آینده این سرزمین نقشههای شومی در حال طراحی است.
به ویژه در دو سه سال اخیر و بعد از راهیابی ترامپ به کاخ سفید، آمریکا به اجرای دیپلماسی نیابتی اسرائیل و عربستان تخاصم و دشمنی علیه ملت ایران را به میزان قابل ملاحظه ای تشدید کرده است. ترامپ از همان ابتدای تبلیغات انتخاباتی برجام را بدترین توافق برای آمریکا خواند و سرانجام اردیبهشت ماه سال گذشته از این توافق بین المللی خارج شد. بعد از آن نه تنها تحریمهای یکجانبه ای که با برجام تعلیق شده بود را اعاده کرد با اجرای سیاست ناگزیرسازی کشورها و شرکتهای مختلف جهان را از هرگونه داد و ستد با ایران منع کرد. شرکتها و کشورهای بزرگ هم به واسطه حجم مراودات تجاری که با آمریکا داشتند و ترس از تنبیه آمریکا عطای همکاری با ایران را لقای آن بخشیدند.
شاید بتوان نقطه شروع فشارها علیه ملت ایران را دی ماه ۹۶ ارزیابی کرد در واقع چندماه بعد از آن بود که آمریکا با تصور کاهش حمایت و پشتیبانی مردمی جمهوری اسلامی تصمیم به تشدید فشارها علیه تهران گرفت. در واقع هدف سیاست فشار حداکثری علیه ایران جدا کردن دولت از ملت طراحی و عملیاتی شده و هر گاه نشانههایی از نارضایتی مردم از شرایط کشور مشاهده کردند به صرافت افتادند که سیاست فشار حداکثری در حال جواب دادن است. از این جهت اتفاقات آبان ماه امسال بار دیگر مقامات آمریکایی را در تشدید فشارها علیه تهران تشویق کرد. حمله تروریستی آمریکاییها به سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهادت ایشان به همراه همرزمانش البته با واکنش قاطع قاطبه ایرانیان مواجه شد. حضور میلیونی مردم در شهرهای مختلف عراق و ایران در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی و همرزمانش تا حدی غلط بودن محاسبات آمریکاییها را آشکار کرد. اکنون چشم ناظران مسائل سیاسی به انتخابات دوم اسفند است. تردیدی نیست که مشارکت بالای مردم زمینه ساز تصحیح محاسبات دشمنان ایران خواهد بود. در چنین شرایطی همه نهادهای متولی انتخابات باید به وظایف خود در این زمینه واقف باشند و بدانند که زمینه سازی برای برگزاری یک انتخابات پرشکوه چه پیامدهای مثبتی برای آینده ایران خواهد داشت.