تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۵

تهران - ایرنا - طلاق در گذشته در فرهنگ ایرانی ناپسند و قبیح بود و برخی افراد که مجبور به طلاق می‌شدند تا مدت‌ها این مساله را از دیگران پنهان می‌کردند و در این آسیب خفته، فرزندان بودند که از جامعه و حتی دوستان خود، دچار آسیب می‌شدند.

گویا قبح طلاق که امروزه از مهمترین آسیب‌های اجتماعی است، از بین رفته و افراد نه تنها این موضوع را پنهان نمی کنند بلکه از بیان آن شرمنده نیستند، در این فضا باز هم فرزندان طلاق هستند که بیشترین آسیب را متحمل می شوند و وقتی از هریک از فرزندان طلاق بپرسی در این شرایطی که قرار داری، بهتر است با کدام یک از والدین خود زندگی کنی، به طور قطع خواهند گفت، هر دو.

یک کودک هویت خود را از والدینش به دست می آورد اما وقتی این هویت خدشه دار شود، در آینده و در جامعه اعتماد به نفسی نخواهد داشت تا در هر محفلی وارد شود و روی پای خود بایستد زیرا انگ فرزند طلاق برای همیشه بر پیشانی او حک شده است.

برخی روانشناسان و مشاوران خانواده بر این باورند که فرزندان طلاق بعد از جدایی والدین دچار اختلال‌های روحی و روانی می‌شوند اما برخی دیگر معتقدند که در صورت تداوم اختلاف بین والدین، بهترین نسخه برای نجات فرزندان این گونه خانواده ها طلاق است.  

سئوال این است که با وجود آمارهای ارائه شده از مقامات مسئول مبنی بر اینکه به ازاء هر ۱۳.۳ ازدواج در کشور یک طلاق اتفاق می افتد و این میزان در استان تهران به ۲.۹ درصد افزایش می یابد، آیا می‌توان گفت بهترین نسخه برای آسایش و امنیت فرزندان، طلاق است؟  

این اتفاق (طلاق والدین) که به سبب دشواری های اقتصادی و برخی از آسیب های اجتماعی همچون فقر و بیکاری افزایش می یابد؛ به گفته کارشناسان با بهره گیری از متخصصان روانشناسی و روانپزشکی کاهش می یابد و نباید به سرعت به طلاق بی انجامد؛ اگرچه گاه یگانه نسخه شفابخش یک زندگی بیمار است.

انگ طلاق بار سنگین بر دوش فرزندان 

یک روانشناس و استاد دانشگاه در این باره به خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: طلاق واقعی و کامل مراحل متعددی را پشت سر می گذارد؛ به عبارت دیگر اختلاف، نزاع و کشمکش در خانواده منجر به سردی روابط طرفین و وقوع طلاق (واقعی) می شود.

حسین ابراهیمی مقدم افزود: طلاق به اقسام متعددی نظیر عاطفی، روانی، اقتصادی و واقعی طبقه بندی می شود؛ که هر یک از اقسام این طلاق آثار و تبعات مخربی را به همراه دارد.

وی ادامه داد: نخستین پیامد این اتفاق (طلاق) برای والدین و فرزندان بروز یک احساس ناخوشایند است؛ که بی شک ذهنیت فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد.

ابراهیمی مقدم گفت: در حقیقت تاثیرپذیری از این اتفاق تفکر فرزندان را در رابطه با جنس مخالف و همچنین ازدواج تخریب می کند و این امر یکی از مهمترین آثار و تبعات مخرب طلاق برای فرزندان محسوب می شود.

وی تصریح کرد: انگ جامعه و ذکر عنوان فرزند طلاق نیز برای این کودکان یکی دیگر از نتایج زیان‌بار این اتفاق است؛ که در برخی مواقع ازدواج را نیز با دشواری مواجه می کند.

این استاد دانشگاه همچنین به برخی پیش داوری‌های جامعه در رابطه با فرزندان طلاق اشاره کرد و گفت: به اعتقاد جامعه فرزندان طلاق با کمبود مهر و محبت مواجه می شوند و این امر سرنوشت آن‌ها را تحت تاثیر قرار می دهد.  

ابراهیمی مقدم افزود: این امر در حالی است که فرزندان طلاق گاه به جهت مشاهده برخی از صحنه‌های زندگی والدین و همچنین تجارب تلخ پیشین همواره از اختلاف و نزاع دوری می کنند.

وی ادامه داد: در برخی مواقع فشارهای روحی و روانی در خانواده برای فرزندان آسیب زا می شود؛ اما به طور حتم فرزندان طلاق با کمبود مهر و محبت و آسیب‌های روانی روبه رو نمی‌شوند.

به عقیده این مشاور فرزندان طلاق هم باید مورد بررسی قرار بگیرند و پیش داوری صد درصد در رابطه با سلامت روان و سرنوشت این فرزندان بی اعتبار و غیرقابل قبول است.

طلاق ایستگاه آخر است

ابراهیمی مقدم در ادامه به یکی دیگر از تبعات مخرب طلاق اشاره کرد و افزود: فرزندان طلاق به مانند کودکان عادی مورد حمایت واقع نمی شوند؛ در حقیقت این فرزندان به سبب جهت گیری والدین فرزند طرف مقابل قلمداد می شوند و با ابراز نظر در باره واقعیت ها از حمایت های اقتصادی، روحی - روانی، عاطفی و اجتماعی محروم می شوند.

به گفته این روانشناس کودک گاه از حقوق طرف مقابل دفاع می کند و این امر نیز وی را از برخورداری‌های اقتصادی و اجتماعی محروم می‌سازد.

وی تاکید کرد: بر این اساس باید همواره به منظور رفع چالش ها اهتمام ورزید و با بهره گیری از نظر متخصصان روانپزشکی به منظور حفظ و صیانت از خانواده اقدام کرد.

به اعتقاد شماری از روانشناسان نیز این اتفاق (طلاق والدین) سبب بروز آسیب های روحی - روانی همچون خشونت، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی می شود؛ آسیبی که گاه ادامه تحصیل، ازدواج و سرنوشت فرزندان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

یک کارشناس روانشناسی در این خصوص اظهار داشت: طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی به سبب بروز برخی آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی نظیر خیانت، فقر، اعتیاد و بیکاری اتفاق می افتد.

اعظم امامی افزود: این اتفاق که به طور حتم برای والدین و فرزندان با آسیب های اجتماعی متعددی همراه می شود؛ گاه برخی از اختلالات روحی - روانی همچون اضطراب و تنش، انزواطلبی، خشونت و پرخاشگری، زودرنجی، آزردگی و افسردگی و جامعه ستیزی را نیز سبب می شود.

وی ادامه داد: انجام وظایف نقش والدین و افزایش مسئولیت‌ها نیز یکی دیگر از نتایج این اتفاق برای فرزندان طلاق محسوب می شود؛ که گاه انجام وظایف نقش فرزند نظیر ادامه تحصیل را با دشواری روبه رو می سازد.

امامی تصریح کرد: برخی از آسیب های اجتماعی نظیر ازدواج زودهنگام با هدف فرار از خانه و دستیابی به آرامش نیز از دیگر آثار و نتایج طلاق برای فرزندان به شمار می رود.

این روانشناس همچنین به انگ جامعه تحت عنوان فرزند طلاق اشاره کرد و گفت: در جامعه سنتی ایران طلاق والدین با فشارهای اجتماعی برای فرزندان همراه می شود؛ نسبت عنوان فرزند طلاق اعتماد به نفس کودک را تخریب می کند و این امر به همراه برخی از قضاوت های جامعه گاه تحصیل، اشتغال و ازدواج فرزند را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

به گفته امامی محرومیت از حمایت‌های مکرر اقتصادی و عاطفی والدین هم از مهمترین تبعات طلاق برای فرزندان محسوب می شود که بر سلامت روان و سطح کیفی زندگی اثرگذار است.

وی خاطرنشان کرد: اغلب آسیب های اجتماعی و روانی همچون اعتیاد و ناسازگاری‌ها (ناسازگاری های جنسی و...) با بهره گیری از مشاوران و متخصصان علوم روانپزشکی قابل معالجه و درمان است و بر این اساس نباید در کوتاه مدت سبب وقوع طلاق شود.

امامی افزود: در صورت عدم رفع آسیب‌ها (با بهره‌گیری از روانشناسان) و تداوم همسرآزاری، کودک آزاری، اعتیاد و... طلاق و متارکه می تواند به عنوان یک اقدام موثر جهت جلوگیری از مداومت آسیب‌ها انجام پذیرد.

این مشاور یادآور شد: پرهیز از خشونت و پرخاشگری، تقویت ارتباطات اجتماعی، گفت وگو و شرح وقایع (واقعیت‌ها) برای کودک، پرهیز از سرزنش طرف مقابل و گسترش حمایت‌های عاطفی، روحی - روانی و اجتماعی نیز باید مورد توجه این والدین قرار گیرد.

به گزارش ایرنا براساس برخی منابع رسمی حدود ۵۰ درصد طلاق‌ها در پنج سال نخست ازدواج (با احتمال عدم وجود فرزند) اتفاق می افتد؛ بر این اساس ۵۰ درصد از متارکه ها با احتساب ۲-۱ فرزند جامعه را سالانه با یکصد هزار فرزند طلاق (به طور تقریبی) روبرو می کند.