تهران-ایرنا-استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران گفت: یکی از مهمترین اقدامات در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه برای مردم، لزوم و نیاز به دریافت اطلاعات صحیح است. مطالبه‌ای که در روزهای ابتدای حادثه برای بیش از ۷۰ درصد مردم، اولویت و اهمیت دارد.

سمینار پیامدهای روانی اجتماعی سیل ایران با حضور اساتید روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و اعضای انجمن علمی روانپزشکی ایران، روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ۹۸ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این سمینار که در دو پنل برگزار شد، اساتید و متخصصان حوزه سلامت روان، به ایراد سخنرانی‌هایی در باب ابعاد مختلف سلامت روان و بحث سیل امسال در ایران پرداختند.

 میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران که در ابتدای پنل دوم از سمینار پیامدهای روانی اجتماعی سیل ایران و به نتایج به دست آمده از تحقیق بر روی نوجوانان وکودکان درگیر در سیل اخیر در ایران اشاره داشت، بیان داشت: نوجوانان، به نسبت کودکان و بزرگسالان بسیار بیشتر استرس‌های پس از سانحه را داشتند و در واقع در این موضوع تفاوتی بین دوجنس دیده نشده بود. همین اتفاق در کیفیت زندگی هم بود؛ یعنی کیفیت زندگی نوجوانان بیشتر از کودکان بود.

البته نمونه ما رده سنی ۶ تا ۱۵ سال بود و زیر ۶ سال را در نظر نگرفته بودیم که اگر آنها را هم در نظر گرفته بودیم، شاید اوضاع فرق می‌کرد. در نتیجه در نمونه ما رده سنی ۶ تا ۱۰ سال و ۱۰ تا ۱۵ سال با هم مقایسه شده بودند و این موضوع باعث شده بود که کیفیت زندگی در ۱۰ تا ۱۵ سال پایین‌تر از کودکان باشد و البته این موضوع با مؤلفه‌هایی چون وضعیت اقتصادی خانوار، میزان آسیب و ... ارتباط داشت و رفتن به اردوگاه وضعیت را بدتر کرده و اختلال استرس را بیشتر کرده بود. وضعیت از دست دادن وسایل و ورود سیلاب به منزل و همه اینها شرایط را بدتر کرده بود.

پس از حکیم شوشتری،  احمد حاجبی، استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و مدیر کل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، سخنران دوم در پانل دوم بود که به بیان تاریخچه‌ای از اقدامات مداخله‌ای برای درمان روانی افراد در معرض مخاطرات طبیعی و برآورد هزینه سه استان در سیل اخیر پرداخت.

حاجبی در این سخنرانی به عوامل متعددی اشاره داشت که مشروح آن در ادامه آمده است:

بحث در باب هزینه‌های مداخلات برآورد شده در سه استان درگیر در سیل اخیر کشور به صورت عمده است. ما برآوردی داشتیم که مداخلات روانشناختی برای افراد آسیب دیده و به ویژه کسانی که عوارض بر آنها شدیدتر بود و برخی واکنش‌ها را از خودشان نشان دادند، چه هزینه‌هایی دربر خواهد داشت.

در وزارت بهداشت، برنامه‌ای تحت عنوان برنامه کشوریِ حمایت‌های روانی-اجتماعی در حوادث غیرمترقبه داریم که اگر بخواهم به تاریخچه این موضوع اشاره کنم، این موضوع به سال ۱۳۷۷ بازمی گردد.

بر اساس نیازسنجی‌هایی که در زلزله بیرجند و اردبیل صورت گرفته بود، ویرایش اولیه‌ای در آن صورت تدوین می‌شود و ویرایش دوم مربوط به سال ۱۳۸۱ است که پس از زلزله قزوین شکل می‌گیرد. در سال ۱۳۸۲ و پس از زلزله بم که هرچند حادثه بسیار ناگوار بود، اما در این حوزه رشدی بسیار خوب در باب این برنامه و ارتقا آن صورت گرفت و به جرأت می‌توانم بگویم که ایران، به عنوان یکی از کشورهایی که در منطقه مدیترانه شرقی به عنوان پیشرو در این حوزه کار کرد و خدمات بسیار خوبی در آنجا صورت گرفت. در نتیجه برنامه نهادینه شد و شکل منسجمی به خود گرفت تا جایی که من در برنامه حضور داشتم، حدود ۱۳ ماه در بم حضور داشتیم و خدمات ارائه شد و این برنامه منسجم و به عنوان برنامه کشوری اعلام شد و جزو برنامه‌های روتین و جاری حوزه سلامت روان وزارت بهداشت گردید.

در سال ۱۳۸۸ در وزارت بهداشت و در معاونت بهداشت اتفاقی افتاد که به سمت نوشتن یک ای.یو.پی رفتند و کلیه برنامه‌هایی که در حوزه وزارت بهداشت به خصوص حوزه بهداشت در بحث حوادث غیرمترقبه به شکلی خدمت ارائه می‌کردند تحت عنوان ای.یو.پی یکپارچه شد و تغییراتی کرد و ویرایش چهارم را در این دوره پشت سر گذارد. در سال ۱۳۹۴ که برنامه مجدد مورد بازبینی قرار گرفت، ما هم ای.یو.پی را بازبینی کردیم.

و در حال حاضر که در اواخر سال ۱۳۹۸ هستیم، به این موضوع اندیشیده‌ایم و اعتقاد داریم که این برنامه باید تغییراتی را در بر بگیرد؛ تغییراتی که کمتر فرایندی است و بیشتر از لحاظ محتوا نیاز به بازبینی دارد که این کار هم در دست اقدام داریم و این کار با کمک انجمن علمی روانپزشکان و به ویژه محوریت دکتر یاسمین شروع شده است و انشاالله امیدوار هستیم که کار پیش برود و به نتیجه برسد.

این‌ها را در راستای تاریخچه مختصری از برنامه شرایط بحران بیان کردم. هدف کلی این برنامه، به صورت کلی جلوگیری ازعوارض روانی و اجتماعی ناشی از حوادث غیرمترقبه است که البته یکسری اهداف اختصاصی و جزئی‌تر: مانند افزایش توان انطباق و اماده سازی بازماندگان، تقویت مهارت‌های بازماندگان و کمک به جامعه برای سازماندهی آنان، کاهش شیوع و جلوگیری از پیشرفت و تشدید عوارض برای کسانی که دچار عوارض گشته‌اند تا به ارتقای سطح سلامت روان این افراد کمک شود را در برمی گیرد.

این برنامه استراتژی‌هایی (اداری، آموزشی، پژوهشی، درمان و بازتوانی) را هم در این زمینه دارد که به دلیل کمبود وقت از آنان گذر می‌کنم.

این برنامه به صورت کلی چهار مرحله است:

مرحله اول: قبل از حادثه که همیشه باید یک آمادگی قبل از وقوع حوادث وجود داشته باشد. تمهید و کار اصلی که ما قبل از حادثه در کشور در حال انجام آن هستیم این است که ظرفیتی را ایجاد کرده‌ایم و باید همیشه این ظرفیت آماده بهره برداری باشد. با توجه به این که کشور ،ما اگر نگوییم بلاخیز اما حادثه خیز است و بحث انواع و اقسام حوادث از سیل و زلزله که اشکال طبیعی هستند تا اشکال دست بردن در طبعیت را داریم. ما هر سال، یا یکی دو سال یکبار درگیر مسائل جدی بوده‌ایم در نتیجه باید تیم‌هایی که آماده کرده‌ایم همیشه آماده ارائه خدمت نگه داریم.

خوشبختانه بعد از طرح تحول سلامت، توانستیم روانشناسان زیادی را در کشور جذب کنیم و با توجه به این که این برنامه در سیستم ما نهادینه شده و جزو برنامه‌های روتین است. هر روانشناسی که در تیم ما کار می‌کند، جدای از همه خدماتی که تحت عنوان مهارت‌های زندگی، فرزند پروری، مداخلات روانشناختی و ... ارائه می‌کند، یکی از چیزهایی که باید دوره ببینید و آماده ارائه خدمت باشد، همین‌ها است. تجربه هم نشان داد که در زمان زلزله کرمانشاه یا همین سیل اخیر ما واقعاً کمبود نیرو نداشتیم مگر در جاهایی که مشکل زبان و چالش در این زمینه داشتیم. به عنوان مثال در کردستان ما مجبور بودیم دنبال فردی کردزبان باشیم که به داخل منطقه برویم تا بتوانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم. در این مناطق به مشکل برخوردیم که در نتیجه مجبور می‌شدیم از برخی از نیروها دو یا سه بار به منطقه اعزام کنیم یا در همین بحث سیل سال اخیر وقتی وارد منطقه خوزستان می‌شدیم (همچنان که خودم چندبار برای بازدید رفتم) اگر عربی بلد نبودید، نمی توانستید وارد منطقه شوید و خدمت ارائه دهید.

گاهی در این موارد به مشکل بر می‌خوریم ولی واقعیت این است که کشور ما امروز با ظرفیت بسیار بالایی در حوزه روانشناختی برای خدمت برخوردار است.

مرحلهٔ دوم (بلافاصله بعد از حادثه): مرحله دوم بلافاصله پس از حادثه تا دو هفته بعد از آن است. عمده‌ترین کار ما در این مرحله رساندن اطلاعات صحیح به مردم است و این یکی از نیازهای بسیار جدی است. مطالعات قبلی هم که خود دکتر یاسمین و دیگران در زلزله قزوین یا بیرجند انجام داده بودند، نشان داد که مطالبه بالای ۷۰ درصد کسانی که در این شرایط، به خصوص در روزهای اول مورد سؤال قرار گرفته‌اند (معمولاً حتی راجع به آب و غذا و نیازهای اولیه‌شان هم حرف نمی‌زنند) دادن اطلاعات صحیح است.

در نتیجه ما تلاش می‌کنیم این نیاز را مرتفع سازیم و بر اساس تجربه‌ای هم که پیدا کرده‌ایم اولین کاری که می‌کنیم این است که یک شبکه را تشکیل می‌دهیم و یک ارتباطی را بین منطقه حادثه رخ داده با سراسر کشور برقرار می‌کنیم و آن اعزام‌هایی که صورت گرفته و آدم‌هایی که در سرتاسر کشور برای خدمت به مجروح اعزامی می‌شوند را اعلام می‌کنیم. کار دیگر در این مرحله که به ویژه در یک دهه گذشته بسیار روی آن تاکید شده، کمک‌های اولیه روانشناختی است و تلاش ما این است که در این مرحله و هفته اول تمام تمرکز را روی این موضوع بگذاریم.

مرحلهٔ سوم : (از هفتهٔ دوم تا شش ماه بعد از شروع برنامه) زمانی است که ما وارد منطقه می‌شویم و کارهای غربالگری، ارزیابی، شناسایی‌ها و ارائه خدمت ارجاعات به صورت روتین انجام می‌شود و این در سیتسم جاافتاده و همکارانی که در منطقه هستند، می‌دانند که باید چه کنند. در حقیقت چند نفر آدم کلیدی در کشور داریم که معمولاً وقتی اتفاقی در کشور می‌افتد، این افراد را جمع می‌کنیم و کمک می‌گیریم و اینها کمک می‌کنند به این که کار بهتر پیش برود. با گذشت زمان و حوادث متعددی که متاسفانه در کشور رخ می‌دهد، آدم‌های باتجربه‌تر بیشتر می‌شوند. حتی سعی می‌کنیم در روزهای اول در تیم‌های دو نفره‌ای که وارد منطقه می‌شوند (جدا از این که هر دو نفر دوره دیده باشند) یکی تجربه کار در منطقه را داشته باشد و قبلاً وارد منطقه شده و خدمت ارائه کرده باشد.

مرحلهٔ چهارم (از ماه شش به بعد) پس از ماه شس‌ام به بعد ما بیشتر خدمات را به سمت سازماندهی مجدد و شکل گیری مجدد منطقه صورت می‌دهیم. بر این اساس یک سری اصول هم داریم که بسیار مهم هستند، چون اگر روزی این اصول را زیر پا بگذاریم اصلاً یادمان می‌رود برای چه وارد این منطقه شده‌ایم و ممکن است خطای بزرگی کنیم.

اصول اصلی برنامه عبارتند از: دادن اطلاعات درست (به خصوص روزهای اول)، ارائه مراقبت‌های اولیه و کمک‌های اولیه روانشناختی (به ویژه در یک دهه اخیر جایگزین مداخله‌ای که ما در گذشته و به عنوان بازگویی روانشناختی داشتیم، شده است)، توجه به موضوع و چشم انداز خانواده (این قمست بسیار برای ما مهم و روی تاکید است و تجربه ما و دنیا نشان داده که هرچه زودتر به همان خانواده آسیب دیده شکل دهید و نوعی از انسجام نسبی را در همین خانواده ایجاد کنید، ترمیم روانشناختی شکل گرفته است؛ موضوعی که در زلزله به دلیل چادری که همان اعضای باقی مانده در کنار خانه خراب شده‌شان شکل می‌دادند زودتر رخ می‌داد. اما در سیل این موضوع جمع کردن خانواده سخت بود و اینها درس آموخته‌های ما بود)؛ حمایت‌های روان- اجتماعی، برنامه‌ای مبتنی بر جامعه است (تمام تلاش ما این است که افرادی که حادثه دیده و بازمانده هستند را توانمند کنیم و از خود این افراد برای بهبود وضعیتشان کمک بگیریم)؛ تلاش برای پاسخگویی به نیازها (اساساً نیاز ما در حوادث و بلایا پاسخگویی بر اساس نیاز آن آدم‌ها است)؛ ارائه مداخلات روانی- اجتماعی بصورت گروهی بر روش انفرادی ارجح است (به چند علت چون اثر دینامیک و پویایی گروهی در بسیاری از موارد به ما کمک می‌کند. گاهی اوقات هم زمانی که گروه‌های هدف بسیار زیاد است، شما نمی‌توانید به مداخلات فردی دسترسی داشته باشید و بر این اساس و سایر موارد، مداخلات گروهی ما بیشتر از مداخلات انفرادی است).

اصول فرعی برنامه عبارتند از: توانمندسازی افراد بازمانده و مشارکت آنان در برنامه‌ها (خدمات ما فعال است و شما هرگز در هیچ جایی تیم وزارت بهداشت را نمی‌بینید که در جایی چادری یا کانکسی برقرار کرده باشد و با یک پارچه بزرگ روی آن اعلام کند که مثلاً اینجا ایستگاه مداخلات روانشناختی یا ستاد غیره است. البته ما در شهرستان جایی را به عنوان پایگاه قرار می‌دهیم که همه گروه‌های اعزامی از آنجا توزیع می‌شوند اما این که هزینه‌های مختلفی به این شکل صورت دهیم به هیچ وجه این گونه نیست؛ حمایت‌های روانی اجتماعی بر اساس غربالگری فعال جمعیت آسیب دیده و ارائه مداخلات بصورت سیاری می‌باشد.

در نتیجه ما سیار و فعال هستیم، یعنی ما به سراغ افراد می‌رویم چراکه در این شرایط افراد آمادگی مراجعه به شما ندارند و اگر بسیار نیازمند این مساله هم باشند، توجهی به آن ندارند پس ما به سراغ آدم‌ها می‌رویم.