روزنامه ایران در یادداشتی به قلم نعمت فاضلی انسان شناس، آورد: در اینجا محورهای این گفتوگوی جهانی را که همه ملتها کما بیش در آن مشارکت دارند و به نوعی زمینه را برای تحول مدیریت سلامت هم در حیطه جهانی و هم در حیطه ملی ضروری میسازد؛ بررسی میکنم.
۱- ویروس کرونا بر اساس دادههای تجربی که تا این لحظه ثبت شده در مقایسه با ویروسهای دیگر کمترین مرگ آفرینی را داشته است. دادهها نشان میدهد که کرونا تنها ۳ درصد احتمال کشندگی دارد اگر چه ضریب واگیری آن قوی است اما با وجود توان پایین کشندگی آن کم و بیش تمام رسانهها، مطبوعات و شبکههای اجتماعی در حال گفتوگو درباره این ویروس جهانی هستند. اگرچه این وضعیت اولین تجربه جهانی درباره یک ویروس نیست و در چند دهه اخیر بارها حوزه عمومی جهانی درگیر گفتوگوی جمعی و جهانی درباره بیماری شده است.
اکنون ویروس کرونا میتواند با سرعت فوقالعاده خود را به تمام گوشها، چشمها و احساسهای شهروندان جهانی برساند. این وضعیت بیانگر این است که بعد از این ویروسها و بیماریها صرفاً جسم آدمیان را در معرض خطر قرار نمیدهند بلکه همه ابعاد وجودی انسان متأثر از همه ویروسهایی است که در کره زمین پراکنده است. نتیجه این وضعیت این است که شهروندان ایرانی باید از این لحظه به بعد دانشها، مهارت ها و بینشهای ضروری برای مواجهه بیماریها را در چشمانداز جهانی بهدست آورند. از اینرو مدیریت سلامت کشور باید خود را آماده سازد تا از رشتهها و دانشهای بسیار متنوع و ضروری برخوردار شود که فراتر از دانش پزشکی و علوم کاربردی و طبیعی است.
در این چند روز متوجه شدیم که ویروس کرونا فقط از طریق تماس فیزیکی منتقل نمیشود بلکه از طریق شبکههای اجتماعی میتواند بر ذهنها و ضمیر ما جای گیرد. از این رو لازم است نظام سلامت و مدیریت بهداشت خود را در چارچوب نظم نوین رسانهای باز تعریف کند.
۲- ویروس ها در دنیای امروز و فردا کاملاً ماهیت نشانهای دارند. این ماهیت نشانهای بیماری ها بیانگر این است که ما برای مدیریت سلامت کشور نیازمند گفتمان سلامت هستیم که در آن بیماری را نه صرفاً با مفاهیم میکروب و آلودگی بلکه بیماری ها را همچون عکسها، فیلمها و کلمات فهم پذیر کنیم. معنای این سخن این است اگر نظام سلامت در کشور از شایستگیهای علوم ارتباطی و رسانهای برخوردار نباشد یا صرفاً خود را در چارچوب مفاهیم سنتی آموزش پزشکی یا آموزش سنتی محدود سازد سلامت شهروندان ایرانی آسیب پذیر خواهد شد و هزینههای مدیریت سلامت به طور تصاعدی افزایش خواهد یافت.
مقوله بیماری و سلامت مقوله پیچیدهای است که با تمام ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همراه و در هم تنیده است. از اینرو سلامت کشور همچون شهروندان و نظام آموزشی، پژوهشی، ارتباطی و رسانهای باید خود را آماده سازد که مقوله بیماری و سلامت را در چارچوب گفتمان جدید که در ایران شکل گرفته است شناسایی و جنبههای گوناگون آن را بازبینی و نقد کنند.
۳- ویروس کرونا خطری است که امروز جامعه را تهدید میکند اما میتواند فرصتی باشد برای گفتوگوی جدی درباره معنای بیماری و سلامت. در چند دهه گذشته محققان در رشتههای انسان شناسی، تاریخ، فلسفه، اقتصاد و علوم فرهنگی نشان دادند سلامت و بیماری برساخته اجتماعی و فرهنگی است. معنایش این است که بیماری و سلامت صرفاً از طریق میکروب و ویروس شکل نمیگیرد مهمتر از آن اینکه برای مواجهه با بیماری نمیتوان جنبههای فرهنگی و اجتماعی مانند ارزشها، باورها، آداب و رسوم، هنجارها و ایدئولوژیها و دیگر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را دست کم گرفت.
متأسفانه در ایران بهدلیل پزشک محور بودن نظام سلامت ما حداقل توانایی اجتماعی و فرهنگی برای مواجهه با بیماری را داریم. امروز که ویروس کرونا این گفتوگوی جمعی را ایجاد کرده باید به این آگاهی انتقادی برسیم که پزشک و پزشکی صرفاً یکی از این عوامل تأثیرگذار و تعیینکننده در نظام سلامت میتواند باشد.
در جهان امروز متخصصان پزشکی؛ انسان شناسی پزشکی، جامعه شناسی پزشکی، اقتصاد پزشکی، ارتباطات پزشکی و دیگر قلمروهای معرفتی به همان اندازه دانش پزشکی نقش تعیینکننده دارند. در شرایطی که حادثه و بحرانی مانند کرونا شکل میگیرد ضعف و ناتوانی نظام مدیریت سلامت کشور خود را آشکار میکند. در چنین شرایطی روزنامه نگاران، دانشگاهیان و شهروندان حوزه عمومی تلاش میکنند تا نظام سلامت کشور را از موقعیت گفتمانی جدید آگاه و حساس کنند.
۴-ویروس کرونا و گفتوگوی جمعی که حول وحوش آن شکل گرفته است بهدلیل فقر سواد انتقادی رسانهای میتواند نوعی هراس فرهنگی در جامعه ایران ایجاد کند. باید بگویم که این پزشکان و بیمارستانها نیستند که توانایی لازم را برای مدیریت بحران دارند بسیاری از پزشکان از سواد رسانهای انتقادی برخوردار نیستند. ضرورت کنونی جامعه نشان میدهد تمامی دستگاهها و سازمانها و نیروهای مسئول در زمینه سلامت کشور بیش از هر چیزی باید به مقوله سواد رسانهای انتقادی بیندیشند و در زمینه توانمندسازی شهروندان فعالیت کنند. بیمارستانها، مراکز بهداشتی و نهادها و سازمانهای تصمیم گیر و تصمیم ساز در حوزه سلامت کشور باید برنامه جامع و مؤثر در زمینه سواد و دانش رسانهای انتقادی داشته باشند.
به گمان من گفتوگوی جمعی که اکنون در مقوله گسترش کرونا در جامعه ایران ایجاد شده است میتواند فرصت ایجاد تحول بنیادی در زمینه شیوههای مدیریت نظام سلامت ایجاد کند مشروط به اینکه تصمیم گیرندگان آن پزشکان، مهندسان و متخصصان علوم طبیعی نباشند.جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری محتاج متخصصان علوم اجتماعی و انسانی است. در این موقعیت جدید انسان شناس ها، محققان علوم ارتباطات، جامعه شناس ها و اقتصاددانان باید به جایگاه واقعیشان یعنی مدیریت جامعه بازگردانده شوند.