تهران- ایرنا- فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور رئیس دولت اصلاحات: من محضورات سیاسی و باورهای واقعی رئیس دولت اصلاحات را درک می‌کنم و از این منظر رئیس دولت اصلاحات هنوز برایم یک کنشگر الگوست که به مردم و نظام دروغ نمی‌گوید. رئیس دولت اصلاحات با نظام سیاسی جمهوری اسلامی عجین شده و معتقد است که این نظام سیاسی اگر به مّر قانون بازگردد می‌تواند از مشکلات عبور کرده و موفق باشد.

در گفت و گوی روزنامه آرمان با عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور رئیس دولت اصلاحات،‌می خوانیم: انتخابات مجلس یازدهم با تمام گلایه‌ها با حضور و مشارکت مردم به اتمام رسید و همانطور که پیش‌بینی می‌شد لیست وحدت اصولگرایان با نام ایران سربلند به سرلیستی محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران پیروز این انتخابات شد. این در حالی است که اصلاح‌طلبان که در انتخابات دوره دهم مجلس همه کرسی‌های تهران را با اختلاف فاحش و ‌میلیونی از رقیب اصولگرای خود برده بودند در این انتخابات نتوانستند اقبال عمومی را به‌دست آورند. عده‌ای معتقدند که این مساله ناشی از عملکرد دولت به‌ویژه در حوزه‌های اقتصادی و تنگناهای معیشتی است و برخی عملکردهای اصلاح‌طلبان در فراکسیون امید، شهرداری تهران و شورای شهر باعث شده تا مردم وقعی به این جریان سیاسی ننهند.

از سوی دیگر دسته‌ای نیز اتفاقات آبان‌ماه و دی‌ماه را در ریزش سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و کاهش مشارکت مردم موثر می‌دانند. با این حال هرچه که باشد امروز اصولگرایان از خلأ مشارکت گسترده مردم استفاده کرده و پیروز انتخابات شده‌اند و اصلاح‌طلبان باید برای بازیابی سرمایه اجتماعی خود در جامعه و بازگشت درست به قدرت از هم‌اکنون برنامه‌ریزی کنند. آنچه مشخص است اصلاح‌طلبان برای همراه کردن سرمایه اجتماعی باید نخست مطالبات آنها را مورد توجه قرار دهند و نیازهای جامعه را مرتفع کنند. به عبارت دیگر اصلاح‌طلبان در صورتی موفق خواهند بود که در کنار جامعه مدنی قرار گیرند و جامعه اصلاحات را از آن خود بدانند. با این شرایط است که می‌توان امید داشت آنها با تغییر گفتمان، کادرسازی و حمایت جامعه بتوانند در انتخابات ۱۴۰۰ بار دیگر موفقیت‌آفرین ظاهر شوند. برای بررسی شرایط فعلی جامعه و مشارکت مردم در انتخابات، نحوه حضور اصلاح‌طلبان، لزوم پوست‌اندازی این جریان و آنچه در سپهر سیاسی جامعه مشاهده می‌شود، «آرمان ملی» با عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور رئیس دولت اصلاحات به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و مشارکت مردم در انتخابات جمعه را چگونه بررسی می‌کنید؟

شاید مهم‌ترین وجه انتخابات جمعه این نحوه مشارکت بود. یعنی ما در انتخابات مجلس هفتم نیز شاهد بودیم که با اینکه تقریبا همه اصلاح‌طلبان جز اندکی نسبت به انتخابات توجه نشان ندادند و رسما عدم مشارکت را اعلام کردند، مشارکت در شهرهای بزرگ سیاسی مثل تهران پایین بود. اما در این انتخابات با اینکه قاطبه اصلاح‌طلبان تحریم یا عدم مشارکت را اعلام نکردند و حتی برخی بعدا لیست دادند اما نحوه مشارکت و پیام مشارکت مردم اثبات کرد که واقعیت‌های جدیدی که در ساختار اجتماعی کشور بعد از دی‌ماه ۹۶ شکل گرفته، ساختاری جدید و واقعی است. به این معنا که دو قطبی جدیدی تعیین‌کننده و پر رنگ شده است. این نکته با توجه به توسعه حوزه فناوری و شبکه‌های اجتماعی نشان داد که افکار عمومی به صراحت تحت تاثیر حوادث مهم رای نمی‌دهد. از این جهت به‌نظر من بر خلاف آنهایی که مشکلات اقتصادی و معیشتی را مهم‌ترین دلیل می‌دانند به‌نظر من دغدغه‌های اقتصادی و معیشتی دلایل ثانویه بود. اتفاقات دی‌ماه ۹۶، آبان ۹۸، مسائل مربوط به هواپیمای اوکراینی و اخیرا بیماری کرونا و واکنش‌ها نسبت به قیمت بنزین و اینکه مجلس دیگر از حوزه تصمیم‌گیری خارج شده، نشان داد که به رغم تنگناهای اقتصادی، این مسائل در مشارکت مردم اولویت پیدا کرده است. من معتقدم این انتخابات علاوه بر اصولگرایان به آن دسته از اصلاح‌طلبانی که قدرت محور بودند نشان داد که جامعه بعد از دی‌ماه ۹۶ وارد دوره جدیدی شده است. چون متاسفانه برخی از احزاب اصلاح‌طلب و چهره‌های اصلاح‌طلب این واقعیت را قبول نداشتند که اتفاقات ماه‌های اخیر حرکتی از سوی جامعه مدنی بوده و آنچه را که دیگران گفتند، پذیرفتند. این لااقل برای ما اصلاح‌طلبان درسی بود تا برای آن دسته‌ای که هنوز بر این گمانه‌اند که با حفظ شرایط گذشته می‌توانند به تعامل گذشته ادامه دهند مشخص شود که چنین نیست و اصلاح‌طلبان باید راهبردها و گفتمان خود را تغییر دهند. پیش‌بینی من هم این است که در مجموع تعداد اصلاح‌طلبان در این مجلس به مراتب از مجالس هفتم و هشتم کمتر خواهد بود.

برخی کاهش معنادار مشارکت مردم در انتخابات در مقایسه با انتخابات‌های گذشته را به عملکرد دولت و فراکسیون امید مرتبط می‌دانند؛ از دیدگاه شما کاهش مشارکت به این دلیل بوده یا علل دیگری نیز بر این امر متصور است؟

من انکار نمی‌کنم. اخباری هم که وجود دارد که حتی برخی از اعضای آن دسته از احزاب اصلاح‌طلب که لیست دادند، در روز جمعه در رای‌گیری حاضر نشدند. اینکه عملکرد فراکسیون امید و آقای روحانی در مشارکت مردم و هواداران اصلاحات در انتخابات تاثیر گذاشته غیرقابل کتمان است. بالاخره مردم با توجه به عملکردهای دولت در حوزه‌های مختلف به‌خصوص مسائل اقتصادی و معیشتی قضاوت می‌کنند و بر مبنای آن نظر می‌دهند. عملکرد فراکسیون امید، اصلاح‌طلبان و رویکرد مردم نسبت به آنها را نیز بر همین مدار می‌توان ارزیابی کرد. اما این در برابر آن واقعیت‌هایی که اصولگرایان منصف با آن روبه‌رو هستند بسیار کمرنگ است. آن واقعیت‌ها نیز از این قرار است که این تقسیم‌بندی‌های سیاسی رنگ باخته و واقعیت جامعه فکر می‌کند که با تغییر سیاسی در پارلمان اتفاقی نمی‌افتد. مردم تحولات عمیق و بنیادین انتظار دارند و این مهم را از اصولگرایان واقعی از جنس آقای ناطق نوری، توکلی، لاریجانی و همه اصلاح‌طلبان مطالبه می‌کنند. از این رو اشتباه در این خواهد بود که دو جریان سیاسی از حالا به بعد اصرار داشته باشند که همان رویکردها و راهبردهای گذشته را دنبال کنند و ناکامی‌های احتمالی را به کردن این نهاد یا آن نهاد بیندازند. در نهایت دو قطبی جدیدی که یک‌سوی آن جامعه مدنی است، تعیین‌کننده خواهد بود.

برخی معتقدند اصلاح‌طلبان می‌دانستند مردم حضور گسترده‌ای در این انتخابات نخواهند داشت، برای همین پشت مردم حرکت کرده و فعالیت منسجمی نداشتند، در حالی که اصلاح‌طلبان به‌عنوان جریان پیشرو باید همواره جلوتر از مردم حرکت کرده و خط مشی سیاسی آنها را تعیین کنند. این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من معتقدم اصلاح‌طلبان در این انتخابات به دو طیف تقسیم شدند که یکی از این دو طیف نسبت به بررسی صلاحیت‌ها ناراحتی خود را ابراز کرد و وقتی نتوانست از مرحله نظارت عبور کند، به عدم ارائه لیست و عدم تبلیغات متمایل شد. این جریان ممکن است از نظر سیاسی، حزبی و تشکیلاتی در اقلیت اصلاح‌طلبان باشند و طیف دیگر که مقابل این نگاه قرار داشت و از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان عقب افتاد، در اکثریت قرار گیرند. به‌نظر من احزابی مثل حزب اسلامی کار، ندای ایرانیان، مردمسالاری، همبستگی و آن عده از احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که با جریان انتخابات حرکت کردند و لیست دادند باید در رفتار سیاسی و کنشگری خود تجدیدنظر کنند وگرنه برای همیشه از جامعه مدنی حذف خواهند شد.

بر خلاف بسیاری از اصلاح‌طلبان که سیاست عدم مشارکت در انتخابات را پیش گرفتند رئیس دولت اصلاحات رای داد و بر این اساس برخی معتقدند میان رویکرد بدنه جریان اصلاحات با مشارکت رئیس دولت اصلاحات نوعی تفاوت و دوگانگی وجود دارد. این دوگانگی را چطور تحلیل می‌کنید؟

به‌نظر من این دوگانگی دو بخش دارد؛ وجه نخست آن را همانطور که گفته شد باید در احزابی دید که آمدند، لیست دادند و معتقد بودند که اگر ائتلاف همه‌جانبه صورت بگیرد پیروز خواهند شد که البته پیروز نشدند. اینها باید در رفتار سیاسی و حزبی خود تجدیدنظر کنند. وجه دوم دسته‌ای از افراد به‌عنوان رهبران، لیدرها یا مشخصا خود رئیس دولت اصلاحات هستند. من معتقدم برای جامعه و مخاطبانی که گفتمان آقای روحانی را پذیرفته‌اند بسیار ارزشمند بود که رئیس دولت اصلاحات اعلام کرد «از هیچ‌لیستی حمایت نمی‌کنم ولی همیشه رأی می‌دهم»،  رئیس دولت اصلاحات برای حمایت از لیست خیلی تحت فشار بود چون آقای مجید انصاری هم‌حزبی وی، سرلیست تمام لیست‌های اصلاح‌طلبان بود اما رئیس دولت اصلاحات از هیچ‌لیستی حمایت نکرد. از سویی به‌نظر من آن دسته از اصلاح‌طلبانی که اصرار کردند حضورشان در پای صندوق رای رسانه‌ای شود، اشتباه بزرگی مرتکب شدند. هر چند این واقعیتی است که من چند ماه قبل از انتخابات نیز به آن اشاره کردم و گفتم این انتخابات چه بخواهیم و چه نخواهیم مرحله‌ای خوب و جدید برای پوست‌اندازی جبهه اصلاحات خواهد بود و همینطور هم خواهد شد. یعنی انشعاب یا دودستگی در جبهه اصلاحات را انکار نمی‌کنم. اگر چنین اتفاقی بیفتد برای آینده بسیار مفید است، چراکه اصلاح‌طلب واقعی که در کنار جامعه مدنی است، نمی‌تواند بی‌توجه به مطالبات مردمی با آنها صادق نباشد. باید بپذیرد در مواردی اشتباه کرده و رویکرد، راهبردها و تاکتیک‌ها را تغییر دهد.

پیش از انتخابات برخی از اصلاح‌طلبان مخالف ارائه لیست بر این عقیده بودند که با وجود احتمال عدم رای‌آوری اتفاقا ارائه لیست توسط احزاب اصلاح‌طلب می‌تواند وزن این احزاب را در جریان اصلاحات مشخص کند؛ چقدر با این گزاره موافقید؟

کاملا این رویکرد را تایید می‌کنم به همین جهت معتقدم اصلاح‌طلبان باید در رویکردهای خود تجدیدنظر کنند، چون راهبردهای آینده بدون توجه به دوقطبی جدید تاثیری نخواهد داشت. خیلی صریح می‌گویم اصلاح‌طلبان دیگر نمی‌توانند مدعی باشند که راهبردهای ما همواره ملاحظات دو سوی ماجرا را در نظر می‌گیرد. یعنی باید به مطالبات مردم و جامعه مدنی توجه کرد اصلاحات مدنظر جامعه را دنبال کرد. گام اول آن تلاش برای رفع نواقص، کمبودها و نارسایی‌های قانون است. تغییر در این حوزه البته با واکنش‌هایی مواجه خواهد شد و مسیری آسان نخواهد بود. اصلاح‌طلبان باید نسبت خود را با این دوگانه جدید روشن کنند؛ دوگانه‌ای که تقریبا دو سال است شکل گرفته است.

دوران جدیدی که اصلاح‌طلبان باید شروع کرده و پوست‌اندازی کنند، تابع چه مولفه‌هایی است؟

تاکید کردم که اصلاح و تغییر قانون اساسی گام اول برون‌رفت از دشواری‌هاست. یعنی اولین مولفه اصلاح‌طلبی در دوران جدید باید تلاش در این مسیر باشد. هر اصلاح‌طلبی که در این روند نگاه و حرکت نکند، نخواهد توانست رویکردهای خود را پیش ببرد. اگر بخواهم یک مولفه بسیار قوی و روشن برای اصلاح‌طلبی بگویم همین رویه خواهد بود؛ یعنی تلاش برای اصلاح و تکمیل نارسایی‌ها.

با توجه به اینکه اصولگرایان قاطبه مجلس آینده را در دست خواهند گرفت، نحوه مواجهه آنها با دولت و شخص رئیس‌جمهور چگونه خواهد بود؟

من معتقدم مقام معظم رهبری اجازه برخورد پرتنش با آقای روحانی و دولت به مجلس نخواهد داد. چون هم مقام معظم رهبری و هم هسته سخت قدرت به‌رغم برخی حرف‌هایی که آقای روحانی می‌زند، به این جمع‌بندی رسیده که آقای روحانی درکل رئیس‌جمهوری هماهنگ است و لذا تا ۱۴۰۰ با او خواهند آمد، اما حتما این مجلس راه را برای شکل‌گیری حوادثی از جنس ۹۲ و ۹۶ خواهد بست.

برخی از فعالان سیاسی معتقدند مجلس دهم آنچنان که باید در راس امور نبود و نتوانست در تصمیمات کلان کشور تاثیر بگذارد؛ از دید شما مجلس یازدهم می‌تواند به رأس امور بازگردد؟

خیر؛ با این ترکیبی که پیش‌بینی می‌شود مجلس جدیدی شکل خواهد گرفت و بخش قابل توجه آن نیروهای کم‌تجربه و تندرو هستند، به‌نظرم این مجلس از جنس مجلس هفتم خواهد بود البته به مراتب هماهنگ‌تر با هسته سخت. از این جهت نباید انتظار داشت که این مجلس بتواند چندان تغییری ایجاد کند و به راس امور بازگردد. آنهایی که در این دوره روی کار خواهند آمد توانایی لازم را برای بالابردن وزن مجلس و تاثیرگذاری در تصمیمات کلان نخواهند داشت و همانظور که گفته می‌شود مجلس دهم در راس امور نبود، مجلس یازدهم نیز نمی‌تواند در راس امور باشد.

منبع: روزنامه آرمان ملی