وضعیت سیاسی جامعه در آستانه انتخابات هفتم اسفندماه ۱۳۹۴ از اقبال بسیاری از مردم به اصلاحطلبان حکایت داشت؛ جریانی که سه ناکامی متوالی در انتخابات مجلس (ادوار هفتم، هشتم و نهم)، شهرداریها و واگذاری نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نهم و دهم به رقیب را به دلایلی چون رد صلاحیتهای گسترده، فرسودگی گفتمانی، فرونشست تب و تاب تحولخواهی و ... پس از پایان کار دولت اصلاحات تجربه کرد.
افزایش هزینه و تبعات سیاستهای دولت «محمود احمدینژاد» به ویژه در حوزه روابط خارجی و اقتصاد موجب شد تا نامزد اعتدالی و تحولخواه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم یعنی «حسن روحانی» با تاکید بر اینکه «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ زندگی مردم» بتواند بر رقبایش در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ چیرهشود.
روحانی اندک زمانی پس از آغاز به کار دولت یازدهم، مذاکرات هستهای با ۱+۵ و بازتنظیم سیاستهای اقتصادی را در دستورکار قرار داد که نتیجه آن توافق جامع هستهای، کاهش چشمگیر نرخ تورم و مثبت شد نرخ رشد اقتصادی بود.
تقابل رقبای سیاسی و مخالفان دولت به ویژه در سیاست خارجی و مذاکرات هستهای که در مجلس نهم نمودی عینی یافت، بسیاری را به این باور رساند که مجلسی همسو و همگام با دولت میتواند مسیر برونرفت از چالشهای پیش روی کشور را هموارتر سازد.
از سوی دیگر، تجربه انتخابات سال ۹۲ که چهرههایی چون مرحوم آیتالله «اکبر هاشمی رفسنجانی» استوانه میانهروی در کشور، «سیدمحمد خاتمی» رئیس دولت اصلاحات، «علیاکبر ناطق نوری» و ... را در قامت حامیان روحانی ظاهر شدند و «محمدرضا عارف» نامزد اصلاحطلبان نیز به نفع او از رقابتها کنارهگیری کرد، امیدواریهای بسیاری را برای تکرار موفقیتآمیز این تجربه برانگیخت.
اصلاحطلبان و مواجهه دوباره با ردصلاحیتها
اصلاحطلبان اما در گام نخست با رد صلاحیتهای گسترده مواجه شدند. از میان بیش از ۱۲ هزار نامزد ورود به بهارستان، بیش از ۵۰ درصد رد صلاحیت شدند که بخش اعظم این رد صلاحیتها از سوی شورای نگهبان صورت گرفت.
در میان رد صلاحیتشدگان اصلاحطلب نامهایی چون «کمالالدین پیرمؤذن»، «فاطمه هاشمی رفسنجانی»، «محسن هاشمی رفسنجانی»، «جواد اطاعت»، «مرتضی الویری»، «محمدجواد حقشناس»، «اکبر اعلمی»، «ابراهیم اصغرزاده»، «شهربانو امانی»، «جلال جلالی زاده»، «اعظم طالقانی»، «هادی غفاری» به چشم میخورد که بسیاری از آنها سابقه حضور در ادوار پیشین مجلس را داشتند.
همچنین از میان چهرههای اصلاحطلبی که پیش از این و البته با اما و اگر صلاحیت آنها برای انتخابات ریاستجمهوری نهم تایید شد اما بخاطر نظارت استصوابی شورای نگهبان نتوانستند به رقابتها راه یابند باید به «مصطفی معین» و «محسن مهرعلیزاده» اشاره کرد.
با این حال، چانهزنیهای اصلاحطلبان با شورای نگهبان ادامه یافت تا شمار بیشتری از این جریان وارد گردونه رقابتها شوند؛ اقدامی که حداقلی از اصلاحطلبان را برای حضور در برابر رقیب اصولگرا مهیا کرد.
مجموعه این شرایط یعنی محذورات ناشی از ردصلاحیتها و نیز تلاش برای تداوم همپیمانی با اعتدالیون و نیز اصولگرایان میانهرو سبب شد تا لیستهای انتخاباتی اصلاحطلبان موسوم به «لیست امید» به شکلی ائتلافی در تهران و بسیاری از شهرها بسته شود.
به موازات ارائه این لیست، برخی از چهرههای سیاسی نیز فهرستهایی همسو را ارائه دادند. از مهمترین این لیستها «صدای ملت» بود که «علی مطهری» آن را با ۲۱ تن از چهرههای اصلاحطلب سنتی و اصولگرای میانهرو تنظیم کرد. در دوره قبل نیز مطهری کوشید تا لیستی از نمایندگان منتقد احمدینژاد را گردآورد. بر خلاف دوره نهم مجلس که تنها خود او توانست به بهارستان راه یابد، دوره دهم مطهری و صدای ملت توانستند موفقیت قابلتوجهی به دست آورند.
در این میان، همزمانی انتخابات پنجمین دوره خبرگان رهبری با انتخابات مجلس باعث شد تا نیروهای اعتدالی برای این انتخابات نیز فهرستهایی را تحت عنوان «خبرگان مردم» ارائهدهند که با سرلیستی مرحوم هاشمی، چهرههایی چون حسن روحانی و «سیدمحمود علوی» وزیر اطلاعات دولت او در آن حضور داشتند.
ارائه این لیستها از سوی ائتلاف اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان میانهرو، اردوگاه رقیب را نیز به تکاپو واداشت. البته بیاخلاقیهای سیاسی چون اطلاق عنوان «لیست انگلیسی» به فهرست رقیب هم از اقداماتی بود که در دل این رقابتها به وقوع پیوست.
پس از شمارش آرا مشخص شد که نامزدهای لیست امید توانستهاند در بسیاری از حوزههای انتخابیه گوی سبقت را از رقبا بربایند. این پیروزی در کلانشهرها به خصوص پایتخت چشمگیرتر بود به طوری که عارف با حدود یک میلیون و ششصد هزار رای منتخب نخست تهران شد. دیگر چهرههای شاخص راهیافته به مجلس از این لیست «محمود صادقی»، «پروانه سلحشوری»، «طیبه سیاوشی»، «محمدرضا بادامچی»، «مصطفی کواکبیان»، «محمدعلی وکیلی» و ... بودند.
در میان ۳۰ منتخب تهران برای دوره دهم شماری از نمایندگان سابق مجلس از اردوگاه اصلاحطلب، گروهی از سیاسیون نزدیک به دولت، اصولگرایان نزدیک به «علی لاریجانی» و چهرههای جدید مورد تایید «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» جای داشتند؛ فهرستی که در ابتدا نماد پیروزی جریان اصلاحات به شمار میآمد اما در ادامه چگونگی بستن این لیست و نیز فهرست نامزدهای انتخابات پنجم شهر و روستا از سوی شورای عالی و رئیس آن عارف با انتقادهای جدی برخی چهرههای سرشناس جریان اصلاحات مواجه شد.
اصلاحطلبان و پروژههای ناتمام
پس از برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دهم که دهم اردیبهشتماه ۹۵ به انجام رسید، رسانهها با توجه به گرایشهای سیاسی منتخبان از راهیابی بیش از ۱۲۰ تن از اعضای لیست امید به مجلس نوشتند. در این انتخابات حدود ۸۰ کرسی هم به اصولگرایان رسید و بیش از این تعداد از منتخبان با پرچم مستقل وارد مجلس شدند.
وقایع بعد از گشایش مجلس اما اکثریت اصلاحطلبان در بهارستان را به طور کامل زیر سوال برد. فراکسیون امید به رهبری عارف در نخستین سال مجلس به رغم کسب ۶ کرسی از هیات رئیسه، تنها توانست ۲ کرسی ریاست کمیسیونها را به دست آورد.
در کنار فراکسیون امید، فراکسیون «نمایندگان ولایی» با هدایت «حمیدرضا حاجی بابایی» و «اعتدال» به ریاست «کاظم جلالی» شکل گرفت. اعتدالیها البته در ادامه با عنوان «مستقلین» به کارشان ادامه دادند و ریاست این فراکسیون از جلالی به «غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی» رسید.
از نگاه بسیاری از ناظران، شکل گرفتن این فراکسیون به کاهش وزن اصلاحطلبان در مجلس انجامید. در کنار مزایایی که سهقطبی شدن مجلس دهم به دنبال داشت و موازنهای جدید را برقرار ساخت، برخی بیعملی مجلس دهم در برخی مسائل را ناشی از ایجاد مثلث سیاسی سه فراکسیون و بده بستانهای خاص آن میدانند.
از اصلیترین نمودهای ناکامی اصلاحطلبان در مجلس دهم، انتخابات هیات رئیس مجلس به خصوص در سال چهارم بود که تلاش عارف برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس را هر بار نافرجام ساخت. در آخرین انتخابات هیات رئیسه مجلس که اوایل خردادماه امسال برگزار شد، امیدیها علاوه بر اینکه نتوانستند عارف را به ریاست برسانند، کرسی نایب رئیسی دوم را از دست دادند و مطهری جای خود را به رقیب اصولگرایش داد.
به گفته برخی نمایندگان فراکسیون مستقلین، دلیل ناکامی امیدیها تکروی رهبران این فراکسیون بود که موازنه سه قطبی مجلس را نادیده گرفته و مستقلین را به همگامی و همراهی با ولاییها سوقدادند.
علاوه بر این مسائل، اصلاحطلبان به رغم چند مصوبه همچون اعطای تابعیت به فرزندان زنانی که با غیرایرانیان ازدواج میکنند یا تصویب پیوستن به کنوانسیونهای CFT و پالرمو که عملا به دلیل آرای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام بیاثر شد نتوانستند کارنامهای قابل قبولی از خود به جای بگذارند.
از سوی دیگر، اصلاحطلبان بارها با عناوین و به دلایل مختلف همچون سلفی گرفتن برخی از نمایندگان لیست امید با «فدریکا موگرینی» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یا مشاجرات امیدیها در خارج مجلس با شهروندان عادی مورد عتاب و خطاب قرار گرفتند و با حاشیههای متعددی دست و پنجه نرم کردند.
با این حال، اصلی ترین چالش اصلاحطلبان در مجلس دهم به گفته چهرههای شاخص این جریان، یکدست نبودن لیست امید و فراکسیون مربوطه بود. در این زمینه «محسن رهامی» عضو «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» به یکی از رسانهها گفت «۷۰ تن از منتخبان لیست امید به محض آنکه از ورودی مجلس عبور کردند و روی صندلی پارلمان نشستند به اصولگرایان پیوستند و یادشان رفت که تعهداتی داشتند، قسمنامه و صورت جلسه امضا کرده بودند».
«بهزاد نبوی» از چهرههای سرشناس اصلاحات نیز بر این باور است که «بعضی از دوستان تصورشان این بود هر کس که نامش در لیست امید است باید یک اصلاح طلب دو آتشه باشد. فکر میکردند مثلا آقای علی لاریجانی که کاندیدای قم شده است، فردا باید بیاید و پرچم اصلاحطلبی را در مجلس به دست بگیرد. آقای جلالی، آقای نعمتی و آقای مطهری که ما آنها را کاندیدا کردیم، فردا بایستی برای اصلاح طلبها سینه بزنند. یعنی هر کس که در لیست امید بود باید در مجلس عضو فراکسیون امید و در تمام تصمیمات با آنها هماهنگ میشد.»
وضعیت اصلاحطلبان در مجلس دهم که در ماههای پایانی فعالیت خود به سر میبرد نتیجه خود را در انتخابات دوره یازدهم نشان داد و وضعیتی وارونه را در قیاس با روزهای امیدوارکننده سال ۹۴ برای این جریان رقم زد.