هنگامی که در میان خانههای تخریبی و آوارهای ناشی از زلزله در روستای «مخین» به دنبال سوژه خبری میگشتم، گفتههای جوانی برایم جالب بود و در حالی که از زیانهای زلزله میگفت، رنج و ناراحتی از چهره او نمایان بود.
به رسم مهماننوازی و سخاوتمندی که اهل این روستا دارند، وی نیز ما را به خانه نیمهجانش دعوت کرد و همراه همسر و ۲ فرزندش خرابیهای خانه را نشانمان داد تا از آنها عکس بگیریم.
همسر وی از وسایل شکسته آشپزخانه شروع کرد و دختر ۱۰ سالهاش به سراغ کیف و کتابهای مدرسه رفت؛ در این میان «شهریار» تکهای از ساز شکستهاش را برداشت و از درون آهی کشید و گفت: ۱۵ سال است این ساز یار روزهای خستگی و دلتنگیم بود اما این حادثه باعث شد که این پیوند ۱۵ ساله از بین برود.
وی افزود: از طریق این ساز با موسیقی آشنا شدم و نغمهها و ترانههای محلی را برای دوستان و آشنایان میخواندم؛ هنگام وقوع زلزله سرپل ذهاب کرمانشاه به همراه پویشهای مردمی میرفتم و ساز مینواختم و به همین خاطر توانستیم بار بیش از ۱۰ دستگاه سایپا را جمعآوری کنیم و برای کمکرسانی به این مناطق بفرستیم.
وی در حالی که نغمهای غمگین از آوازهای کُردی را بدون آهنگ زمزمه میکرد، ما را به محلی که قبلا" در آنجا آواز میخواند، برد و هنوز چند بیتی از آن باقی مانده بود که ترانه را ناتمام گذاشت و با ما خداحافظی کرد.
چند نفر از دوستان «شهریار» را نیز در مسیر دیدیم آنان نیز با وجود زیانهای زیادی که به خانههایشان وارد شده بود، بیشتر از هر کسی برای ساز شکسته شهریار نگران بودند و یکی از آنان گفت: «شهریاری که ما میشناسیم بدون سازش زنده نمیماند».
آری در این روزها پویشهای مردمی زیادی در مناطق مختلف کشور برای جمعآوری کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان شهر «قطور» و روستاهای اطراف آن تشکیل میشود اما «آیا کسی به فکر ساز شکسته شهریار است؟»
روستای «مخین» دارای حدود یکهزار و ۳۰۰ نفر جمعیت است و در مسیر جاده خوی - قطور قرار دارد و بر اثر زمینلرزه ۵.۷ ریشتری ساعت ۹:۲۲ و ۱۹:۳۰ روز یکشنبه هفته جاری خسارتهای زیادی به آن وارد شد.