روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم سعید ساویز، نوشته است: هنری کیسینجر در کتاب نظم نوین جهانی از الگویی از نظمدهی و کنترل در جهان سخن به میان میآورد که پایه آن چند قرن پیشتر در اروپا بنیان نهاده شد. یکی از جذابیتهایی که در این متدلوژی نظم وجود دارد، تاکید بر هنر ایجاد همگرایی در سیاستها، ارزشها و تجارب واگرای موجود در بین ملتهای مختلف جهان است. گمان نبرید که این همگرایی بناست تا با کار فرهنگی و صحبت و دعوت به یک الگوی مشخص نظم به وجود آید؛ در واقع نظم نوین جهانی سعی میکند با برنامهها و سناریوهای تصمیمگیری چند لایه و مرحلهای هر رخداد و پیشامدی را مدیریت کرده و در نهایت هر پدیدهای ولو ناخوشایند و متفاوت با الگوی این منطق را به سوی منافع آن بچرخاند. نگارنده معتقد است که اوپک یک دهنکجی توسط کشورهای تولیدکننده نفت به استعمارگری هفت خواهران نفتی بود که در ابتدا توسط این نظم نوین جهانی چندان جدی گرفته نمیشد. شوک اول نفتی در ۱۹۷۳ و شوک دوم نفتی در ۱۹۷۹ باعث شد تا حجت را بر پدیدآورندگان این نظم تمام کند که اگر بناست تا پایههای این کاخ امپراتوری نلرزد باید کنترل اوپک در دست آنها باشد. البته خود کیسینجر در ۱۹۷۴ آغازگر یک گفتوگو با پادشاهی عربستان برای یک توافق دو طرفه و پایدار برد - برد بود که اتفاقا همان کلید حل معمای اوپک شد. شاید کسی فکر نمیکرد که روزگاری کشف یک منبع غیرمتعارف نفت یعنی همان نفت شیل امریکا را از یک مصرفکننده ویژه به یک رقیب برای به دست آوردن بازار مصرف تبدیل کند. وضعیت اقتصاد تکمحصولی بیشتر کشورهای عضو اوپک به گونهای است که ضربان آن در قلب صنایع نفت و گاز میتپد و این همواره علتی است تا قیمت نفت یک دغدغه جذاب برای نشستهای دورهای اوپک باشد. از سه سال پیش که روسها در قالب اوپک پلاس رو به همکاری با اوپک آوردند، این نشستها همواره سعی داشت تا با اتخاذ تصمیماتی قیمت جهانی نفت را در کریدوری بین ۵۰ تا ۷۰ دلار به صورت با ثبات حفظ کند. در خلال همین سالها نفت شیل توانست با تکیه بر دانش علوم زمین و حفاری و همچنین با معجزهای به نام سرمایه بخش خصوصی، قیمت تمام شده برای هر بشکه نفت شیل را تا حداقل ۳۰ دلار کاهش دهد. در واقع هر وقت که اوپک گامی به عقب برای تنظیم بازار و حفظ کریدور ۵۰ تا ۷۰ دلاری برداشت،نفت شیل یک گام به جلو برای جایگزینی در بازار به جای فضای خالی به وجود آمده برداشت.
حذف ونزوئلا و ایران با یک رقص دیپلماتیک باعث شد تا جای خالی به وجود امده بین شیل امریکا، نفت روسیه و البته عربستان تقسیم شود و البته کشورهای تازه از جنگ رسته مانند عراق نیز از این غنیمت بینصیب نماندند. قطع سفر به چین یعنی خبری از سرمایهگذاری جدید نیست و البته بقیه سهامداران خارجی در چین نیز ممکن است دیر یا زود اقدام به خروج سرمایههای خود از بازار چین کنند و همه اینها یعنی چین تقاضای بیشتری برای نفت و گاز نخواهد داد و البته وارداتش نیز به شدت محدود خواهد شد. در چنین شرایطی و در پی سقوط آزاد قیمت نفت، اوپک تصمیم گرفته تا یک جلسه پیش از موعد داشته باشد و احتمالا پیشنهاد کاهش ۶۰۰ هزار بشکه دیگر را به اوپک و همکاران ارایه دهد، اما روسها چندان موافق این موضوع نیستند، زیرا معتقدند که نفت شیل جای خالی این ۶۰۰ هزار بشکه را پر خواهد کرد و البته این صورت ماجراست زیرا خواسته اصلی نواک، وزیر انرژی روسیه مستثنی شدن میعانات گازی روسها از محاسبه در فرمول سهمیه نفت آنهاست و اگر اوپک با این مورد موافقت کند، چه بسا روسها نیز کاهش تولید را بپذیرند. اما سرنوشت جدال اوپک با دو لبه قیچی شیل و کرونا چه خواهد شد؟ عدهای از کارشناسان معتقدند که اگر قیمت همچنان پایین بیاید، چه بسا سرمایهگذاران بخش خصوصی که در پی به دست آوردن سود رو به سرمایهگذاری در صنایع شیل آوردهاند با همان سرعت ورود، اقدام به خروج از این بازار خواهند کرد و صنایع شیل ممکن است که ناگهان دچار فروپاشی شود. همچنین این گمانهزنیها نیز وجود دارد که کرونا ویروس ممکن است به امریکا نیز برسد و حداقل تاثیری که بر آن کشور خواهد داشت این خواهد بود که برای کنترل شیوع آن صنعت امریکا نیز مانند صنعت چین به حالت نیمه تعطیل درآید مگر اینکه امریکاییها از قبل هماهنگیهای با شیوع این بیماری در کشورهای خاص انجام داده باشند.