بدیهی است در هنگام بروز یک بحران در سطح محلی یا ملی، اطلاع رسانی درست و به موقع میتواند تا اندازهای تضمین کننده سلامت روحی و روانی جامعه و تسهیل گر اقداماتی باشد که در این مواقع باید انجام شود و بدون شک همه دروازهبانان خبر بایستی در این گونه موارد تمام سعی خود را به کار گیرند تا علاوه بر رعایت شفافیت در اطلاع رسانی به گونه ای عمل نمایند تا اتفاقات و رخدادها به شیوه ای درست به مخاطبان منتقل شود به گونهای که آنها را وحشت زده، هیجان زده یا ناامید از زندگی ننماید از طرفی به نحوی نباشد که مخاطبان یک بحران را نادیده گرفته یا نسبت به آن حساسیتهای لازم را نداشته باشند به طرزی که رفتارهای غیرمسئولانه از خود بروز دهند.
در روزگاری که مخاطبان از منابع مختلفی اخبار و اطلاعات خود را دریافت می کنند، وجود یک شیوه نامه اطلاع رسانی در هنگام بحران و اطلاع رسانی رسمی از کانالهای معتبر و مورد وثوق جامعه می تواند مسیری برای ارتباط با مخاطبان ایجاد نماید و پیامهای آموزشی، هشداری و در کنار آنها ارقام و اطلاعات درست و میزان فعالیتها و موفقیتها و یا ناکامیها را به آنها منتقل نماید.
بدون شک مخاطبان اگر کوچکترین بی اعتمادی نسبت به منابع رسمی خبری حس نمایند ، با وجود توصیههای حاکمیتی، در درجه اول سعی می کنند به دلیل خدشه وارد شدن به اعتبار این مجاری اطلاعاتی، اخبار را از این کانالها دنبال ننمایند یا میزان باورپذیری آنها به پایینترین سطح خواهد رسید، دستهای دیگر علاوه بر دریافت اخبار از مراجع رسمی به دنبال تطبیق آنها با منابع رسمی و غیررسمی داخلی و خارجی بر می آیند که در این میان آنچه را می توان مشاهده کرد شرایط غبار آلود اطلاع رسانی و شایعات است که بین درست ها و نادرست ها، مخاطب را سرگردان میکند و آز آنجاییکه که شرایط بحران به نوعی تهدید کننده امنیت جانی به شمار می رود پس مخاطب برای حفظ و تثبیت سلامت و جان خود و خانواده از هر منبعی برای دریافت آخرین اخبار استفاده میکند و گاه به دنبال آن عکس العملهایی را انجام میدهد که نه تنها تضمین کننده سلامت نیست بلکه به نوعی تهدید برای خود و جامعه نیز به حساب می آید.
سواد رسانه ای، آنچه که در سالهای اخیر از آن صحبت زیاد به میان آمده لیکن کمتر به آن پرداخته شده یا اگر هم پرداخته شده به درستی از این فرصت برای آموزش افراد و چگونگی استفاده درست از رسانههای رسمی و غیررسمی بهره گیری نشده، نکته ای است که می تواند در شرایط بحران و مهآلود بودن فضای رسانه ای به کمک مخاطبان بیاید و برای آنها حکم فانوس راهنما را داشته باشد.
سواد رسانه ای به افراد می آموزد تا چگونه و چطور و به چه میزان از رسانه استفاده نمایند و قابلیت این تشخیص را میدهد تا اخبار را به نوعی راستی آزمایی نمایند اگر چه شگردهای تاثیرگذاری بر مخاطب هر روز پیچیده و پیچیدهتر میشود و پیشرفت تکنولوژی این اجازه را به برخی افراد سودجو داده تا به اسم شفافیت در اطلاع رسانی، افکار عمومی را دانسته یا ندانسته، درست یا غلط به سمتی هدایت کنند که خیر و صلاح افراد جامعه نباشد، لیکن داشتن سواد رسانهای به تناسب میزان تسلط به آن میتواند شرایطی را فراهم نماید تا مخاطب با دید بهتر و منطقی تری به موضوعات منتشر شده در رسانه ها بنگرد و تصمیم گیری بهتری داشته باشد.
گروهی از افراد داشتن سواد رسانه ای را با میزان مهارت استفاده از اینترنت یا تلفن همراه یکی می دانند در صورتی که در این دو مقوله یکی بحث فنی استفاده از یک ابزار است و مساله دیگر درک پیامهایی که از این طریق به افراد انتقال پیدا می کنند که یقینا برای درک پیامهای رسانهای بایستی مجهز به سواد رسانهای شد که خود ابتدایی دارد اما انتهایی برای آن بدرستی نمی توان متصور شد.
بدیهی است در هنگام بحرانی مثل شیوع ویروس کرونا که کشورهای زیادی از جمله ایران با آن دست به گریبان هستند، افزایش سواد رسانه ای در کنار سواد سلامت، میتواند گامی موثر در کم کردن آسیب های بحرانی باشد که امروز با آن روبرو هستیم و طبیعی است دوست داران کشور و سلامت مردم در هر حوزه ای نیز این مساله را به خوبی می دانند که این روزها بایستی در مسیر کاستن، کنترل و ریشه کردن بحران در سایه رعایت نکات بهداشتی با همدلی و همراهی همه مردم کشور گام برداشت .
* مدرس سواد رسانهای