تهران- ایرنا- «سیامند رحمان» در ورزش ایران یک شخصیت خاص و منحصر به فرد محسوب می‌شود؛ شخصیتی که با وجود منش و مسلک پهلوانی، ظرفیت تبدیل شدن به الگو برای سایر ورزشکاران را دارد.

اگر به تعداد افتخارات این ورزشکار پارالمپیکی نگاهی گذرا داشته باشیم مشخص می‌شود که او باوجود پنج مدال طلای و یک نقره قهرمانی جهان، ۲ مدال طلای پارالمپیک، سه مدال طلای پاراآسیایی و چندین عناوین جهانی هیچ‌گاه خود را برتر از سایر ورزشکاران ندانست. «رضا استرکی» مربی که ۱۲ سال با سیامند رحمان کار کرده است می‌گوید: سیامند نابغه ورزشی بود و در دنیای ورزش یک استثنا به شمار می‌رفت اما باوجود این قدرت و تجربه هیچ‌گاه خود را از دانش مربیان بی‌نیاز ندانست و مطیع قوانین ورزشی کمیته ملی پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و معلولان بود. همچنین سیامند در منش قهرمانی و پهلوانی استثنایی بود که همیشه با گشاده‌رویی به سالن وارد و با خنده از آن خارج شد.

اما مهم‌تر از تمام این ویژگی‌های شخصیتی سیامند باوجود آنکه در رشته بی‌مورد بود اما در داخل ایران و ورزش کشور به دنبال سهم خواهی نبود. به گفته مربی‌اش همیشه تابع قانون بود. او مانند دیگر ورزشکارانی که با یک یا چند مدال مهاجر می‌شوند با ابزار تغییر تابعیت به دنبال امتیازگیری نبود. او تمام تمرکز خود را بر روی موفقیت در این رشته گذاشت و این تمرکز موجب شد تا در المپیک ۲۰۱۶ ریو تاریخ‌سازی کند.

سیامند بدون شک از آن دسته ورزشکارانی بود که می‌توانست به‌راحتی تغییر تابعیت دهد زیرا قدرت استثنایی او و توان رسیدن به سکوی افتخار هر کشوری را مجاب کرد که با بهترین امکانات از قهرمان اشنویه‌ای تیم ملی استقبال کند اما این ملی‌پوش پارا وزنه‌برداری جنگید و جنگ وی با فولاد سرد تنها برای اهتزاز پرچم ایران بود و در این زمینه نیز موفق بود. کسب ۱۰ عنوان قهرمانی جهان، بازی‌های آسیایی و پارالمپیک مصداق بارز تلاش رحمان برای افتخارآفرینی است.

صاحب چنین افتخاراتی هرچند که روز گذشته دیده از جهان فروبست اما منشی که وی در ورزش پایه‌گذاری کرد می‌تواند الگویی برای سایر قهرمانان ملی باشد قهرمانانی که برخی از آنان با کمترین پیشنهادی وسوسه می‌شوند بابا پیش کشیدن برخی از مسائل داخلی ایران زیر پرچم دیگر کشورها قرار می‌گیرند. همچنین سیامند به جامعه ورزش آموخت که می‌شود بدون چشم‌داشت مبارزه کرد چشم‌داشتی که نتیجه آن پست یا سمت نبود.

موج مهاجرت برخی از ورزشکاران از ایران و موضع‌گیری آنان در خارج از کشور نشان از آن دارد که آنان تا جایی ایران و ایرانی را به عنوان وطن و هموطن قبول دارند که منافع شخصی آنان تامین شود اما اگر این احساس در آنان شکل گیرد که با وجود یک مدال طلا یا برنز جهانی و المپیک مورد لطف ویژه قرار نگرفتند راه خود را به سمت دیگر کج کرده و مهاجرت را در دستور کار قرار می دهند. انتخاب راه گریز از وطن از سوی تعداد انگشت شماری از ورزشکاران در حالی است که در گوشه‌ای از ایران مردی با بیش از ۱۰ مدال جهانی و المپیکی بدون هیچ چشم داشتی برای سربلندی کشور تلاش کرد.