الکساندر گراهام بل در سوم مارس ۱۸۴۷ میلادی در ادینبورگ اسکاتلند دیده به جهان گشود، وی تحصیلات ابتدایی را در خانه و با تعلیم پدر فراگرفت. او سپس به دبیرستان سلطنتی ادینبورگ رفت اما تنها پس از چهار ترم و در ۱۵ سالگی آنجا را ترک کرد. دوران تحصیل او در دبیرستان با نمرات ضعیف و غیبتهای متعدد همراه بود؛ چرا که بل تنها به علوم طبیعی و زیست علاقه نشان میداد و با وجود اصرار پدر، علاقهای به شرکت کردن در کلاسهای دیگر نداشت. بل پس از ترک دبیرستان به لندن و نزد پدربزرگش رفت. عشق و علاقه او به یادگیری در همان سال اول زندگی در لندن چندین برابر شد و ساعتهای متمادی از روزش را به مطالعه و بحث در خصوص موضوعات مختلف علمی میگذراند. وی توانست در ۱۶ سالگی بهعنوان معلم کارآموز موسیقی و سخنوری در آکادمی وستون هاوس در الگین موری اسکاتلند مشغول به کار شود. او در سال بعد به دانشگاه ادینبورگ رفت و در ۱۸۶۸ میلادی کمی پیش از آن که برای مهاجرت به کانادا با خانواده آماده شود، امتحانات تکمیلی را با موفقیت گذراند و در پذیرش کالج دانشگاهی لندن (UCL) پذیرفته شد.
پدر گراهام بل یعنی ملویل بل متخصص فیزیولوژی صدا، اصلاح گفتار و آموزش به ناشنوایان بود، بنابراین بل تصمیم گرفت به پدرش در این شغل کمک کند. وی با کمک پدرش در ابتدا نوعی سیستم نمادین به نام Visible Speech را طراحی کرده بود تا نحوه تلفظ صداها را به ناشنوایان بیاموزد، بنابراین در اوایل جوانی بل شغل خانوادگی، خود را انجام می داد اما ذهن خلاقش بسیار گسترده تر از کار خانوادگیشان بود. در نتیجه کوشید تا در زمینه ارتباطات و ساخت ماشینهای گفت وگو برای ناشنوایان فعالیت کند. البته لازم به ذکر است که آموزش علم فصاحت و سخنوری یکی از فعالیتهای خانوادگی اجداد و اقوام بل بود. پدربزرگش الکساندر بل در لندن، عمویش در دوبلین و پدرش در ادینبورگ به آموزش این علم مشغول بودند. پدر او مقالات و کتابهای متعددی در این زمینه چاپ کرد که برخی از آنها همچون کتاب The Standard Elocutionis هنوز معتبر هستند. او علایم سخنوری تصویری (Visible Speech) را به فرزندان خود آموزش داد. الکساندر به قدری در این آموزشها ماهر شد که همواره بهعنوان دستیار به همراه پدرش در رویدادها و همایشها شرکت می کرد و تحسین حاضران را بر میانگیخت. در حقیقت شرایط خانوادگی وی در شکلگیری مسیر زندگی و تحقیقات این دانشمند بزرگ نقش داشتهاند.
بل معلمی فاخر برای ناشنوایان
بل در زمانی که ۲۴ سال داشت به همراه پدر و مادر خود راهی برنتفورد در انتاریوی کانادا شد و بعد از مدتی راهی آمریکا شد و چون در دوران جوانی کار خود را به عنوان مربی ناشنوایان آغاز کرده بود، نامهای از سارا فولر مدیر آموزشگاه ناشنوایان بوستون دریافت کرد که در آن از او خواسته شده بود که شغل معلمی در آن آموزشگاه را بپذیرد و از آن پس، بل هر روز به کلاس درس میرفت و روش هایی که از پدرش برای آموزش ناشنوایان یاد گرفته بود به کار میبست. او در پایان روز، آزمایش ارتعاش را با دیاپازنهای خود از سر میگرفت، او دیاپازن ها را در اتاق خواب گذاشته بود و بر روی آنها کار میکرد و معتقد بود که مساله ارتعاش مجهولات زیادی دارد. وی در این زمینه به مطالعه یکی از کتاب های مشهور هلموتر فیزیکدان نامی آلمانی به نام تئوری وظایف اعضا مبنی بر مطالعه احساسات شنوایی پرداخت. بنابراین باید گفت که گراهام بل ابتدا تحقیقات خود را پیرامون دستگاههای شنوایی و سخنرانی انجام داد.
همچنین وی در ۱۸۷۳ میلادی به عنوان پروفسور فلسفه کلامی در دانشگاه بوستون مشغول به کار شد و در آنجا با همسر آینده اش، میبل هبرد آشنا شد. میبل دختر یکی از سرمایه داران بوستون بود که شنوایی اش را به خاطر تب مخملک از دست داده بود. این مخترع بزرگ به دلیل زندگی و کار کردن در کنار همسر ناشنوایش به اصول اکوستیک علاقمند شد و فعالیت های بعدی خود در زمینه انتقال امواج صوتی از طریق سیم را رقم زد، لازم به ذکر است که علاوه بر همسر بل، مادر وی هم به خاطر ابتلا به نوعی بیماری در زمان کودکی اش تقریباً ناشنوا بود و برای شنیدن صدای دیگران از ابزارهای کمک شنوایی استفاده می کرد اما از طرف دیگر پدر و پدربزرگ وی نیز هر ۲ گفتار درمان بودند، بنابراین بل با کسب و کار آنها آشنایی پیدا کرده بود، همه این عوامل باعث شد که بل روز به روز به فعالیت در حوزه ناشنوایان گرایش یابد و در این حوزه پیشرفت کند.
علاوه بر اختراعات بی نظیر و آموزش به ناشنوایان، الکساندر بل با ثروتی که داشت، آزمایشگاه علمی بزرگی را برپا و شروع به انجام آزمایشهای خود کرد و در ۱۸۹۰ میلادی انجمن کمک به گفتار ناشنوایان آمریکا را بنیان گذاری کرد.
ثبت اختراع تلفن در واشنگتن
این مخترع نامدار در ۱۸۷۱ میلادی به بوستون نقل مکان کرد و کار بر روی یک دستگاه تلگراف مبنی بر فرکانس و ارسال چندین پیام را آغاز کرد. وی در سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۴ میلادی بل به شدت بر روی این دستگاه کار میکرد و شب و روز خود را صرف توسعه آن میکرد. در همین دوران بود که ایده انتقال صدای انسان از طریق سیم به ذهنش خطور کرد. ابتدا سرمایه گذاران با ایده وی مخالفت کردند اما یکی از آنها که توماس واتسون بود، شیفته ایده گراهام بل شد و از او خواست تا برای به ثمر رسیدن ایدهاش هرکاری که میتواند، انجام دهد. آشنایی بل و واتسون از آنجایی شروع شد که بل در کارگاه برق چارلز ویلیامز که مرجع بسیاری از مخترعان بود، کار می کرد و در این کارگاه با واتسون آشنا شد. واتسون به دلیل جاذبه شگفت برق به کارگاه ویلیام آمده بود. او در نمونه سازی مهارت داشت از این رو مخترعان او را خوب میشناختند. بل روزی در حالی که تلگراف هارمونیک را در دست داشت، واتسون را دید و با او در زمینه بهتر کارکردن دیاپازنها و فرستادن چند پیام در آن واحد با یک رشته سیم صحبت کرد بل از واتسون خواست که او را در ساخت این دستگاه یاری کند و واتسون هم قول داد تا آنجا که بتواند به آنها یاری برساند. از آن پس بل و واتسون به آزمایش تلگراف هارمونیک دست زدند. بعد از مدتی جرقه تولید و ساخت تلفن در مغز بل زده شد او طرح خود را به واتسون توضیح داد و پس از مشورت، آنها به این نتیجه رسیدند که ساخت تلفن به هزینه زیادی احتیاج دارد، بنابراین بل مشخصات تلگراف خود را به واشنگتن برد تا اختراع خود را ثبت کند. همچنین باید گفت الکساندر بعد از مدتی به این نتیجه رسید به جای دیاپازن از نی فولادین ارگ استفاده کند و با این کار نتیجه رسید و نخستین تلفن که میتوانست، صدای انسان را از طریق سیم منتقل کند، اختراع کرد. بدین ترتیب امتیاز نخستین تلفن در هفتم مارس ۱۸۷۶ میلادی به او اعطا شد. این مخترع نامدار در ۲۴ ژوئن ۱۸۷۶ میلادی به نمایشگاه صدساله صنایع گام نهاد، این نمایشگاه در فید مونت پارک فیلادلفیا برگزار شد در این نمایشگاه که امپراطور برزیل هم حضور داشت، بل برنده جایزه ویژه شد. پس از آن بل به معرفی اختراع خود در این زمینه پرداخت و در تالارهای زیادی سخنرانی کرد.
همچنین مدتی بعد از دریافت این امتیاز گراهام بل دستگاه تلفن اختراعی خودش را در سالن نمایشگاه سنتنیال فیلادلفیا به معرض نمایش گذاشت. اختراع بل با استقبال گرمی مواجه و جایزه ای نیز به او اعطا شد. حق بهره برداری انحصاری از این اختراع در قبال مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به کمپانی وسترن یونیون تلگراف پیشنهاد شد اما این کمپانی از خرید آن خودداری کرد. بنابراین بل و دستیارانش در ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی، خود به تأسیس شرکتی همت گماشتند که آن شرکت در حقیقت سلف همین کمپانی “آمریکن تلفن و تلگراف” امروزی بود. تلفن از همان آغاز با توفیق تجاری بسیار بزرگی روبهرو شد. اکنون نیز AT&T بزرگ ترین تشکیلات بازرگانی خصوصی جهان است. بل و همسرش که در مارس ۱۸۷۹ حدود پانزده درصد سهام شرکت تلفن را به دست آوردند و کمپانی آنها به زودی به شرکتی با سود بسیار تبدیل شد. آنها در چند ماه بیشتر سهام خود را با بهای متوسط هر سهم ۲۵۰ دلار فروختند. تا ماه نوامبر ارزش سهام شرکت به یک هزار دلار رسید. در آنها ۱۸۸۱ باز هم دست به کاری غیر عاقلانه زدند و یک سوم بقیه سهام باقی مانده خود را فروختند. با وجود این در ۱۸۸۳ میلادی ثروت بل و همسرش بالغ بر یک میلیون دلار می شد.
اختراعات دیگر گراهام بل
بل بعد از اختراع تلفن همچنان به فعالیتهای تحقیقاتی خود ادامه داد و چند وسیله سودمند دیگر، البته کم اهمیت تر از تلفن نیز اختراع کرد. او به کارهای مختلف علاقه داشت اما علاقه اصلی او کمک به ناشنوایان بود. نکته جالب درباره این دانشمند این که او تلفن را مزاحم شغل اصلی خود یعنی تحقیقات میدانست و هیچگاه در اتاق مطالعهاش تلفن نداشت. وی مجموعاً ۳۰ پتنت ثبت شده دارد که ۱۸ پتنت به نام خودش و ۱۲ پتنت به صورت مشترک ثبت شده است. از این میان ۱۴ پتنت مربوط به تلفن و تلگراف، چهار پتنت مربوط به دستگاه فوتوفون، یک پتنت مربوط به فنوگراف، پنج پتنت هواپیمایی، چهار پتنت مربوط به هواپیماهای آبی و ۲ پتنت مربوط به سلنیم است.
این گستردگی حوزههای مطالعاتی باعث شده تا در لیست اختراعات دانشمند از جلیقه کمک به تنفس تا دستگاههای تشخیص مشکل شنوایی و کشف کوه یخ وجود داشته باشد. او در تحقیقات متعدد خود نگاهی نیز به مسایل سوخت در جهان داشت. بل به این حقیقت رسیده بود که گاز متان را میتوان از زبالههای مزرعهها و کارخانهها تولید کرد. در یکی از آخرین گفت وگوهای او، این دانشمند به طرح استفاده از پنلهای خورشیدی برای گرم کردن خانهها نیز اشاره کرده است. او یکی از موسسان انجمن نشنال جئوگرافیک هم بود و در ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۳ میلادی به عنوان معاون ارشد آن فعالیت میکرد.
سرانجام این مخترع نامدار در دوم اوت ۱۹۲۲میلادی در نوا اسکوشیا کانادا دیده از جهان فروبست. ۲ روز بعد، تمامی سرویس های تلفنی در آمریکا و کانادا برای یک دقیقه کامل و همزمان با خاکسپاری وی به حالت تعلیق درآمدند. علاوه بر این، ارتشی متشکل از ۶۰ هزار اپراتور تلفن به احترام وی یک دقیقه سکوت کردند و هیچ تماس تلفنی را هم وصل نکردند چراکه ۱۳ میلیون تلفن در این قاره برای یک دقیقه زنگ نمی خوردند.