تهران - ایرنا - نیروهای داوطلب و جوان جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها با همکاری هلال‌احمر و گروهی از سازمان‌های مردم نهاد برای مقابله و کنترل ویروس کرونا اقدام به پخش پک‌ها و آموزش نکات بهداشتی در منطقه دروازه غار کردند.

ماشین توزیع پک های بهداشتی داخل کوچه توقف کرده. خبری در راه است. اعضای جمعیت طلوع بی نشان ها در حال تقسیم بندی پک ها هستند. پک هایی شامل ژل ضدعفونی کننده، صابون، ماسک و دستکش، ساندیس و پاستیل و... .
۲۵ هزار پک قرار است توسط ۱۰ تیم از داوطلبان سازمان های مردم نهاد به سرپرستی هلال احمر در محله هرندی (دروازه غار) خانه به خانه پخش شود اما به گفته اکبر رجبی مدیرعامل جمعیت طلوع بی نشان ها، هدف اصلی از این کار آموزش به ساکنان منطقه و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا است.
 

مردی که شیشه صورتش را خورده
داخل حیاط خانه مادری جمعیت طلوع، گروه داوطلبان به چند دسته تقسیم می شوند. برای حفظ مسائل بهداشتی همه به عینک، کلاه و ماسک و دستکش مجهز می شوند.
سپس پک ها بر اساس اولویت و نیاز منطقه میان گروه ها پخش می شود تا آنها به دست ساکنان محله برسانند.
در همین فاصله عده ای از اهالی دور یکی از ماشین های حامل پک های بهداشتی حلقه زده اند.
مردی میان سال، خموده با ظاهری درمانده خود را به ماشین می رساند. مواد صورتش را خورده و جز پوست و استخوان چیزی باقی نمانده. دست های را از نگاه یکی از اعضا پنهان کرده و ساق پاهایش باندپیچی شده است.
نگاهی به پسر جوان می اندازد و می گوید: یکی به من می دهید؟
از چند و چون پک ها اطلاعی ندارد اما می داند رایگان است. مرد جوان عضو جمعیت می پرسد؟ پدرجان شیشه می کشی؟
مرد به نشانه تایید سری تکان می دهد.
داوطلب جوان ادامه می دهد؟ روزی چقدر مصرف داری؟
مرد می گوید: یک گرم.
داوطلب جوان اما رهایش نمی کند. یک بسته پک بهداشتی دستش می دهد و از او می خواهد برای ارائه خدماتی دیگر منتظر بماند.
مرد میانسال درمانده و آهسته خودش را کشان کشان به دیواری فرسوده می رساند و زیر تیغ آفتاب پک بهداشتی اش را وارسی می کند و کودکانی که در اطراف مرد پرسه می زنند. اینجا فقر و اعتیاد چهره ای عادی دارد.

می خواهیم زنجیره کرونا را قطع کنیم
مهبد یکی از اعضای جمعیت طلوع بی نشان ها می گوید: تمام این پک ها با پول و حمایت مردم تهیه و به خود مردم نیز تحویل داده می شود. توریع را جمعیت با همراهی سمن های دیگر فعال در این مناطق انجام می دهد.
تقسیم بندی گروه ها انجام شده و همه آماده حرکت به سمت محله هستند.
اکبر رجبی می گوید: ما از هفته قبل که موضوع جدی شد، ماسک تهیه کردیم و الکل گالونی را نیز داخل ظرف های ۱۰۰ سی سی بسته بندی کردیم.
وی ادامه می دهد: در این میان ان جی اوهای دیگر نیز کمک مالی کرده و در مجموع با کمک های مردمی توانستیم این بسته های بهداشتی را آماده کنیم. پنج هزار بسته هفته گذشته میان کودکان کارو خیابان و کارتن خواب ها تقسیم و ۲۵ هزار پک نیز امروز پخش می شود.
به گفته عمواکبر اما کار آنها امروز تمام نمی شود. آنها برای روزها و هفته های آینده نیز همچنان درحال آماده سازی پک های بهداشتی هستند. "خبر خوب این است که ما دو روز پیش نیز برای گیلان پنج هزار پک فرستادیم".
به گفته مدیرعامل جمعیت طلوع بی نشان ها، آنها در تلاش اند فضایی را برای کمک افراد به یکدیگر ایجاد می کنند. "نیتمان ایجاد انسجامی برای کمک و مشارکت همه افراد جامعه به یکدیگر است".
حال گروه ها همه در کارگاهی آموزش دیده و قرار است هنگام توزیع، موارد بهداشتی برای مبارزه با کرونا را آموزش بدهند." هدفمان این است زنجیره انتشار این ویروس را یکجایی قطع کنیم و این اتفاق، با آموزش، آگاهی و مراقبت های بهداشتی میسر می شود".
به گفته رجبی، توزیع اقلام بهداشتی یک تیر و دو نشان است. اینکه هم مردم موضوع را جدی بگیرند و برای مدتی مراقبت های بهداشتی خاص مثل دست شستن های مداوم را برای مبارزه با کرونا انجام دهند. "ما به عنوان سازمانی مردمی در این حد در توانمان است و سعی داریم کارمان را به درستی انجام دهیم".
وی در ادامه و در پاسخ به این سوال که شرایط در مراکز جمعیت طلوع بی نشان ها این روزها چگونه است می افزاید: مراکز ما قرنطینه است و فعلا ورود خروج ها را محدود و کنترل کرده ایم تا کسی مبتلا نشود.

دست هایت را درست بشوی
علی افضلی سرگروه تیمی است که با آنها همراه شده ایم. اعضای گروه یکسری فرم نیز به همراه دارند که در آن وضعیت خانواده ها، بیمار(دیابت، قلبی و...)، تعداد اعضا و... را پر می کنند. اما ارائه پک ها با آموزش همراه است. دختر جوانی مسئول این کار است و آموخته هایش را برای ساکنان بازگو می کند. از شکل درست دست شستن تا دیگر مراقبت های بهداشتی‌.
در این فاصله گروهی از دانشگاه علوم پزشکی نیز همراه شده اند تا در آموزش به مردم کمک کنند.

محمد کوشکی می گوید: در صورت نداشتن محلول ضدعفونی کننده، یک قاشق وایتکس را با پنج لیوان آب مخلوط و برای ضد عفونی کردن سطوح از آن استفاده کنند.

وی ادامه می دهد: محلول را به منطقه آلوده اسپری کرده و سپس با دستمال تنظیف و به یک جهت سطح آلوده را پاک کنید. او توصیه می کند که دستمال را به حالت رفت و برگشت نکشید بلکه از یک طرف به طرف دیگر و پس از شست و شوی دستمال اینکار را ادامه دهید.
 

جان آنها، جان من است
داخل یکی از کوچه گروهی کودک به سمت داوطلبان می آیند. یکی از آنها دست نمی دهد در عوض به یکی از داوطلبان می گوید باید یک پایمان را به نشانه سلام به هم بزنیم‌. اینکار را انجام می دهد و می زند زیر خنده.
اهالی منطقه اما از ویروس بی اطلاع هم نیستند. خانمی ساکن یکی از آپارتمان ها جلوی در می آید. در حالی که فاصله اش را با اعضای داوطلب حفظ کرده می گوید: زندگی کمی سخت شده. سه هفته است که نوه هایم را ندیده ام. خودم دوست ندارم بیایند چون می ترسم مشکلی پیش بیاید. با اینکه دلتنگم اما تحمل می کنم.
لبخند کمرنگی روی لب هایش نقش می بندد. بوی وایتکس از پارکینگ به مشام می رسد.

وی ادامه می دهد: از وقتی شنیده ام، مدام خانه را نظافت می کنم. حتی اتاق آسانسور را با دستمال آغشته به محلول آب و وایتکس نظافت می کنم. حتی دلم نمی خواهد یکی از اهالی ساختمان مبتلا شود.به زن میانسال می گویم پس جانتان را به خاطر همسایه ها به خطر می اندازید، می خندد و می گوید: آنها هم مثل خانواده خودم هستند. جان آنها هم مثل جان عزیزانم است.
کار توزیع به این راحتی نیست. بچه ها اجازه ورود به ساختمان ها را ندارند. در این بین گاهی راضی کردن همسایه ها برای اینکه جلوی در بیایند هم سخت است. با این حال گروه به اهالی که جلوی در خانه حاضر می شوند مو به مو آموزش می دهند که چطور از خودشان در برابر کرونا محافظت کنند. بچه ها اما از والدینشان مشتاق تر هستند.
از پسربچه ای می پرسم چقدر درباره کرونا می دانی؟
او مکثی می کند و می گوید: خاله شنیدم کشنده است. باید تند تند دستم را بشوییم.
 

همسایه ها هوای هم را دارند
در کوچه های هرندی خانه های نوسازی کنار خانه های فرسوده و حیاط دار قدم علم کرده اند و از هر آپارتمان خانواده هایی اغلب پرجمعیت بیرون می آیند.

اهالی و ساکنان اما با هم غریبه نیستند و هوای هم را حسابی دارند. در یکی از آپارتمان ها مردی میان سال، همه اهالی را جلوی در می کشد تا اقلام بهداشتی شان را تحویل بگیرند.

در این میان اما یکی دو نفری از قلم افتاده اند. دنبال گروه می آید و می گوید: به این آقا و پسرش که همسایه مان هستند ندادید.
عضو داوطلب اما به تصور اینکه شاید آنها گرفته اند و مجدد می خواهند به مرد میانسال می گوید: اجازه بدهید به همه برسد.
با اصرار مرد میانسال اما کوتاه می آید و دو پک بهداشتی به همسایه اش می دهد.

مرد میانسال تشکر می کند و به داوطلب جوان می گوید: دست مریزاد. ما تنمان که سالم باشد به هم متصل می شویم. هوای هم را باید داشته باشیم‌.

تعقیب و گریز پلیس
کار توزیع هنوز ادامه دارد. در گیرو دار پخش اقلام بهداشتی دو مامور انتظامی سوار بر موتور وارد کوچه می شوند تا اوضاع را بررسی کنند. اما وقتی به انتهای کوچه رسیدند همزمان پسر جوانی سوار بر موتور از خانه اش خارج می شود. با دیدن ماموران شوکه شده، گاز موتورش را می گیرد و پا به فرار می گذارد و ماموران هم با واکنش پسر جوان به دنبالش می روند.

یکی از داوطلبان می گوید: احتمالا مواد همراهش بوده که با دیدن ماموران ترسیده.
در حال یادداشت برداری رویدادها هستم که راکب موتورسوار کنارم توقف می کند. می گوید: خانم اینجا حواست باشد. غافل شوی ممکن است کسی گوشی ات را بزند. گوشی را داخل جیبم می گذارم و به گروه می پیوندم.
 

همسایه ما آنفلوآنزا دارد
در یکی از کوچه ها مغازه ای قدیمی قرار دارد. چیدمان مغازه بی نظم و فروشنده که پیرمردی حدود ۷۰ ساله است همه چیز می فروشد.

یکی از داوطلبان پسر به سراغش می رود. درباره ویروس کرونا توضیحاتی می دهد، به دست های پیرمرد محلول ضدعفونی کننده اسپری می کند و نحوه درست دست شستن را به وی آموزش می دهد.
پیرمرد اقلام را می گیرد، تشکر می کند و از گروه می خواهد به خانه چسبیده به مغازه اش هم اقلام بهداشتی بدهند. می گوید: چند روز پیش حال صاحب خانه خراب شد. اورژانس آمد. لباس مخصوص پوشیده بودند. مرد را بردند و پس از چند روز آوردند. خبر ندارم حالش بهتر است یا نه اما گفتند آنفلوآنزا دارد و باید در خانه استراحت کند.
سپس بچه ها به سراغ همسایه پیرمرد رفتند و به او نیز اقلام بهداشتی دادند.
کار توزیع پس از یک ساعت به پایان می رسد و به خانه مادری بازمی گردیم.
گروه های دیگر جمعیت نیز کم کم از راه می رسند. آنها نیز اقلام را پخش کرده و در حیاط خانه مادری می نشینند تا نفسی تازه کنند.
خیلی از آنها پسران و دختران جوانی هستند که در خط مقدم مبارزه با کرونا حاضر شده تا مسئولیت اجتماعی شان را در کنترل و قطع زنجیره شیوع این بیماری انجام دهند.
از : فاطمه شیری