برای روشن تر شدن موضوع، به چند مورد در این زمینه می پردازیم:
۱- " اندی خواجه " سرمایه دار آمریکایی لبنانی تبار چندی پیش فاش کرد که دولت های سعودی و امارات سال ۲۰۱۶ صدها میلیون دلار هزینه کردند تا ترامپ به کاخ سفید برود.
براساس گزارش یک نشریه انگلیسی اسپکتیتور، خواجه گفته فناوری خاصی را به " جرج نادر " مشاور پیشین ولیعهد ابوظبی فروخته تا هزینه هایی به ارزش میلیون ها دلار از سوی ریاض و ابوظبی را برای ترامپ مخفی کند.
آنها برای پنهان کردن کار غیرقانونی خود از هویت ها و کارت های جعلی و بیمه و هزاران کارت هدیه استفاده کردند.
خواجه از نادر سوال کرد چرا این همه کمک؟ و پاسخ گرفت: او با مسئول ستاد انتخاباتی ترامپ توافق کرده که پس از پیروزی، او با قدرت به مقابله با ایران برخیزد و اول خروج از برجام و دوم ضربه به صادرات نفت ایران!
این اطلاعات حتی اگر در حد یک خبر فیک تلقی شود، اما اتفاقات چهار سال گذشته نشان می دهد، دستکم باید به عنوان بخشی از واقعیت در نظر گرفته شود و به همین سیاق قدرت لابی و پول عرب های خلیج فارس را نادیده نگرفت و مهمتر اینکه خود آمریکایی ها به این باور رسیده اند که رئیس جمهورشان توسط عرب ها پیشاپیش اجاره شده است.(۱)
۲- رقابت های انتخابات درون حزبی " سه شنبه بزرگ " دموکرات های آمریکا در هفته گذشته بیشترین دنبال کننده رسانه ای و فضای مجازی را داشت که به لطف فناوری ارتباطات در عصر انفجار اطلاعات بسیاری از مردمان جهان را پای گیرنده هایشان نشاند.
سندرز که از آغاز رقابت های درون حزبی در ایالت های مختلف پیش افتاده بود هفته گذشته در رقابت های انتخاباتی کالیفرنیا برنده شد، اما گویا این موفقیت ها با ذائقه دموکرات های هم حزبی اش سازگار نبود و به همین دلیل به جای هورا کشیدن، با همه قوا برای زمین زدنش به صحنه آمدند.
او که در مرحله اول رقابت ها آرای نیوهمپشایر و کالیفرنیا را قدرتمندانه برده و پیش بینی ها حاکی از آن بود که موج براه افتاده سایر ایالت ها را خواهد گرفت، در " سه شنبه بزرگ " مقابل بایدن کم آورد و باعث تعجب بزرگ در جهان شد.
راستی چرا اینچنین؟ آیا پای جریان سومی در کار است؟ چه اتفاقی باعث شد سندرز که تا سه شنبه بزرگ یکه تاز رقابت های درون حزبی دموکرات ها بود، یکباره از جو بایدن عقب بیفتد؟ آیا همه داستان بدلیل جمله ای نبود که سندرز علیه رژیم صهیونیستی بیان کرد و سبب شد تا مورد غضب سیستم اداره ایالات متحده قرار بگیرد؟
برخی علت را در سوسیالیست بودن سندرز عنوان کردند و برخی نیز ورود سنگینتر اوباما و هیلاری کلینتون به حمایت از رقیبش جو بایدن را، اما به نظر می رسد کمتر کسی به موضع گیری سندرز در رقابت های انتخاباتی در آستانه سه شنبه بزرگ توجه کرده باشد که گفت اگر رئیس جمهور شود، پایتخت آمریکا را دوباره به تل آویو منتقل خواهد کرد. همین یک جمله کافی نبود تا لابی یهود بیش از گذشته مصمم شود و به تکاپو بیفتد.
البته ضدیت آمریکایی ها با هر گرایشی در اردوگاه سوسیالیسم را نباید نادیده گرفت، اما سندرز در رقابت های جاری موج بزرگی براه انداخت که به طور قطع می توانست به طوفانی پرقدرت تبدیل شود و این موج بزرگ ثابت کرد که آمریکایی ها از هرچه لیبرالیسم و نئولیبرالیسم مورد نظر جمهوری خواهان و دموکرات ها بویژه در حوزه های اقتصاد، معیشت و بیمه همگانی و از آن مهمتر تبعیضات اجتماعی جاری در آمریکا جان به لب شده اند. به احتمال زیاد همین رویکرد موجب شد نسخه های سندرز برای جامعه آمریکا با اقبال عمومی روبه رو شود و موجی از وحشت در میان صهیونیست های آمریکایی ایجاد کند.
البته اینکه مطلوب دموکرات ها چه کسی است و شعارها و حرف های تبلیغاتی چه نسبتی با حقیقت دارند، مساله ای است مربوط به خود آمریکایی ها، اما نکته حائز اهمیت، نقش لابی هایی است که در این رقابت ها، بر رویکردها، جهت گیری ها و در نهایت نتیجه انتخابات اثر می گذارند؛ تا جایی که به شکل غیرقابل باوری، سیاهان آمریکایی را علت پیروزی بایدن در سه شنبه بزرگ معرفی می کنند و مطالبات طبقه متوسط این کشور را که بخش بزرگی از آن موضوع بیمه های تامین اجتماعی و همچنین رکود فزاینده مالی در روزهایی است که موجی از نگرانی از کرونا آمریکا را فرا گرفته، پنهان می سازند؛ این روند "عجیب نیست؟ "
اکنون باید تا روز نهایی تصمیم دموکرات ها برای معرفی گزینه خود برای رقابت با ترامپ صبر کرد و در انتظار اتفاقات بعدی بود، اما تا اینجا این حرکت در رقابت های درون حزبی آمریکا قدرت لابی یهود و نفوذ آن در ایالات متحده را بطور شفاف به رخ کشید.(۲)
در جریان رقابت های اخیر انتخاباتی چند نکته را باید در نظر داشت؛ نخست اینکه سندرز به درخواست نشست با آیپک، تشکیلات اصلی و بزرگ لابی یهود در آمریکا پاسخ منفی داد؛ دوم اظهارات او درباره مساله فلسطین و بازگرداندن سفارتخانه آمریکا از قدس به تل آویو؛ و سوم مواضع اش در ارتباط با ایران بود و مهمتر اینکه لابی عربی نیز اساسا مخالف روی کار آمدن یک سوسیالیست مورد علاقه نسل جوان در آمریکا نیست.
اما فارغ از نتایج انتخابات در آمریکا، حضور این دو لابی یعنی عرب ها و صهیونیست ها در عرصه سیاسی اقتصادی آمریکا چند پرسش را مطرح می کند:
نخست اینکه، با وجود این لابی ها، آیا می توان آمریکا را یک کشور مستقل قلمداد کرد و ایالات متحده واقعا متعلق به شهروندان آمریکایی است؟؛
دوم اینکه میزان نفوذ و اثرگذاری هر یک از دو لابی یهود و عربی چقدر است؛ آیا آنها همیشه هم جهت و همسو هستند؟ و دیگر اینکه تعیین تکلیف صهونیست ها و عرب های خلیج فارس برای آمریکایی ها، حس تحقیر در شهروند آمریکایی ایجاد نمی کند؟
۳- در نهایت به نظر می رسد یک عنصر سوم نیز به دوگانه نفوذ در آمریکا اضافه شده است؛ روسیه!
روس ها در سال ۲۰۱۶ کابوسی برای آمریکایی ها تدارک دیدند که در حال حاضر با وجود گذشت حدود چهار سال هنوز به نقطه پایان نرسیده و شهروندانی که قرار است آرای خود را به صندوق های رای بریزند، همچنان می پرسند "سهم روسیه در ورود ترامپ به کاخ سفید چند درصد بوده است؟" و "آیا این بار نیز قرار است اثرگذاری داشته باشند؟ "
ترامپ که تمایل دارد با بایدن وارد رقابت های این دوره شود، گفته است در این دوره روس ها تمایل دارند سندرز را بر سر کار بیاورند!
با توجه به این رویکردها و اتفاقات، این پرسش مطرح می شود که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در دستان شهروندان آمریکایی است یا لابی ها؟
پی نوشت ها:
۱- عربستان و امارات با بیش از ۲۰۰ دفتر در آمریکا، لابی بزرگی با کنگره و ۱۸ مرکز پژوهشی و بیشتر رسانههای اصلی آمریکا ایجاد و کانالهای ارتباطی بزرگی را طراحی کرده اند. لابی عربستان و امارات در چارچوب طراحی صورت گرفته در حوزه افکار عمومی، با روزنامهنگاران و خبرنگاران بیشتر رسانههای داخلی آمریکا همکاری های گسترده دارند. این دو لابی با تزریق پول به اندیشکدههای آمریکایی، سیاستهای خود را توسط این اندیشکدهها نظریه پردازی میکنند و نتایج مطلوب خود را هم می گیرند، مانند تاثیر این لابی ها در جهت گیری های ترامپ در غرب آسیاست و علاوه بر تاثیرگذاری مستقیم بر کاخ سفید، بر دیگر نهادهای حاکمیتی آمریکا مانند مجلس سنا، مجلس نمایندگان و مجالس ایالتی نیز به شدت تاثیرگذاری دارند.
۲- لابی رسمی یهود در آمریکا شامل، سازمانها و گروههای سازمانیافته هستند که در تصمیمگیریهای مجلس قانونگذاری آمریکا و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار میکنند که مهمترین آنها، کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی (آیپک) و کنگره جهانی یهودیان است.
فعالیت لابی غیر رسمی از طریق مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات و حضور یهودیان در پستهای حساس آمریکاست که تاثیرگذاری قابل ملاحظه ای نه تنها در رویدادها و تحولات جاری، بلکه در جهت گیری ها و سیاستگذاری های کلان این کشور دارند.
۲۰۲۳