تهران- ایرنا- تحولات این‌روزهای سوریه با وضعیت روابط ترکیه و روسیه ارتباط می‌یابد و عوامل پرشماری هم این معادله را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برخی تحلیلگران در آمریکا نوع خط‌مشی‌های کاخ سفید را هم در مناسبات آنکارا با مسکو و نوع تصمیم‌گیری «رجب طیب اردوغان» در سوریه بسیار موثر ارزیابی می‌کنند.

شهر ادلب در شمال شرق سوریه و نزدیک مرز ترکیه در هفته‌های اخیر صحنه تحولات مهمی ‌بود که تقابل ترکیه و سوریه از آن‌جمله به شمار می رود. این منطقه چندماهی روی آرامش را دید اما درگیری میان نظامیان سوری و ترک و نقش آفرینی دیگر بازیگران موجب آغاز جنگ محدودی میان دمشق و آنکارا شد که در آن انواع حملات هوایی، توپخانه‌ای و پهپادی صورت گرفت و ده‌ها تن از نظامیان دو طرف را به کام مرگ فرستاد. تهاجم پهپادی ترکیه و پاسخ نیروهای سوری که گفته می‌شود با پشتیبانی روسیه صورت گرفت موجب تنش‌های گسترده‌تر و پیچیدگی بیشتر اوضاع در شمال سوریه شد.

در واقع سیاست آنکارا در حمایت و پناه دادن به گروه‌های تروریستی در منطقه عاری از خشونت ادلب در تضاد کامل با پیشرفت‌های ارتش سوریه در عرصه میدانی و نابودی تروریست‌ها قرار دارد. ادامه این پیروزی‌ها برای ترکیه قابل تحمل نبود و به همین دلیل با پشتیبانی از گروه تروریستی «تحریر الشام» به مواضع مدافعان سوری حمله برد که با واکنش شدیدتر نیروهای مقاومت و دخالت نامحسوس مسکو همراه شد.

در همین حال، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه که نسبت به تحریک ناتو و جلب حمایت آن‌ها در مساله سوریه از طریق موضوع آوارگان ناامید شده بود، برای جلوگیری از عمیق‌تر شدن بحران به سرعت برای دیدار با همتای روسی خود به مسکو رفت. رئیسان جمهوری روسیه و ترکیه چند روز قبل ضمن توافق بر سر اجرای آتش‌بس و یافتن راه‌هایی برای حل و فصل بحران در ادلب، نسبت به بازگشایی و  ایجاد گشت مشترک روسیه - ترکیه در امتداد دو مسیر اصلی در این منطقه (جاده‌های «ام ۴» و «ام ۵») موافقت کردند.

البته هر دو کشور تعهد خود در زمینه حفظ تمامیت ارضی سوریه و مقابله با تروریسم در این کشور را بار دیگر تکرار کردند. با این‌حال بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند این توافق نیز همچون پیمان‌های دو جانبه و چندجانبه پیشین، موقتی خواهد بود و در نهایت از سوی گروه‌های مورد حمایت آنکارا نقض خواهد شد زیرا آن‌ها با از دست دادن بخش اعظم قلمروشان در سوریه، خود را با هیچ توافقی محدود نخواهند کرد. این گروه‌ها به نیابت از آنکارا تلاش می‌کنند تا برای دمشق، مسکو، کُردها و حتی تهران هزینه‌هایی را در سوریه ایجاد کنند.

پیچیدگی روابط روسیه و ترکیه

تحولات میان روسیه و ترکیه را باید در فضایی فراتر از تحولات سوریه و در چارچوب سیاست‌های بین المللی مسکو و آنکارا ارزیابی کرد. «گونول عمر توسپینال» پژوهشگر اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» در مقاله ای که با عنوان «بازی رولت روسیِ ترکیه» در کتاب «خاورمیانه، منطقه رقابت قدرت‌های بزرگ» منتشر شده می‌نویسد: اینکه دولت ترکیه با وجود اصرار چندباره قدرتمندترین متحد خود یعنی واشنگتن باز به خرید سامانه موشکی از روسیه ادامه می‌دهد نشان‌دهنده آن است که اعتماد میان ترکیه و ایالات متحده در سال‌های اخیر نابود شده است. این امر معلول برخی تحولات پیشین یا دورنمای مبهم آینده می‌باشد؛ موضوع باقی ماندن یا نماندن ترکیه در ناتو  و تصمیم ناتو برای کاهش سطح روابط با آنکارا از جمله این ابهامات است. در گذشته نیز تحریم ترکیه از سوی دولت آمریکا، حاشیه‌های کودتا در ترکیه و بحث حمایت واشنگتن از کردهای سوریه از جمله نکاتی بودند که موجب نارضایتی آنکارا شد.

به اعتقاد این تحلیلگر، اگرچه هنوز ناتو و ترکیه با این مرحله فاصله دارند اما در هر صورت روابط شکننده مسکو و آنکارا، تحت تاثیر سوگیری‌های دو کشور نسبت به غرب قرار دارد. در هر صورت نوع روابط آنکارا با غرب آینده روابط این کشور با روسیه را هم مشخص می‌کند.

روابط مسکو و آنکارا با غرب از پیچیدگی‌های گوناگونی برخوردار است با این تفاوت که روسیه خود را بخشی از اروپا می‌بیند اما وضعیت ترکیه متفاوت است. روابط روسیه با غرب دارای نوسانات فراوان و بیشتری بود.

پس از فروپاشی شوروی در مقاطعی مسکو خواستار گسترش روابط با اروپا شده بود؛ در دوره پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیز هراس از تروریسم دیدگاه‌های این کشور را به ایالات متحده نزدیک‌تر کرده بود اما توسعه دامنه نفوذ غرب و به ویژه گسترش ناتو به شرق اروپا و وقوع برخی تحولات سیاسی در کشورهایی همچون اوکراین، گرجستان و قرقیزستان، نگرانی کاخ کرملین را نسبت به اهداف واشنگتن تشدید کرد. به تدریج از سطح همکاری‌ها میان مسکو و کشورهای غربی کاسته شد و روابط آن‌ها کاهش یافت؛ مسکو پس از آن دیگر خود را بخشی از جهان اروپایی تعریف نکرد.

تقویت پایه‌های اوراسیاگرایی

اورسیاگرایی نوعی تفکر در سیاست خارجی روسیه است که دال مرکزی آن مخالفت در برابر غرب‌گرایی روسیه است. بیشتر از یک دهه قبل، نارضایتی مسکو از غرب تقریبا با بروز شکاف میان ترکیه و اروپا مشابه و تاحدودی همزمان اتفاق افتاد و  همین امر به رویکرد اوراسیاگرایی مسکو جنبه‌های واقعی تری بخشید. همزمانی نسبی تحولات دو کشور، این تصور را تقویت کرد که زمان نزدیکی آنکارا و مسکو به عنوان دو قدرت ناامید و خشمگین از غرب  فرا رسیده است. با این حال اشغال عراق از سوی ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ بهترین فرصت را برای ارائه رویکرد اوراسیاگرایی فراهم ساخت و به نقطه عطفی در روابط ترکیه و روسیه تبدیل شد.

سال ۲۰۰۵ و برگزاری یک کنفرانس در کنار ایران و چین هم موجب شد تا محور چهار کشوری تازه‌ای در مقابل رویکردهای آمریکا شکل بگیرد. با این حال به اعتقاد تحلیلگر فوق در همان دوره آنکارا تلاش می‌کرد تا از اهرم روابط خود با روسیه جهت تحت فشار قرار دادن کشورهای غربی و از جمله آمریکا در حوزه‌های مختلف بهره برداری کند.

در هر صورت پس از آغاز تحولات در سوریه، اوراسیاگرایی از سال ۲۰۱۵ به چشم‌انداز راهبردی ائتلاف حاکم در ترکیه هم تبدیل شد. این دگرگونی با توجه بیشتر مسکو به اوراسیا همزمان شد. در سال ۲۰۱۶ کاخ کرملین مفهوم «تقویت فرایند همگرایی اورآسیا» را در مقابل اتحادیه اروپا مورد تصویب قرار داد. نارضایتی هر دو کشور از غرب اصلی‌ترین محرک آن‌ها برای مشارکتی بود که از ده‌ها سال قبل با روابط اقتصادی آغاز شد و سپس به سطوح بالای امنیتی و سیاسی تسری یافت.

سوریه و بازی پیچیده قدرت‌ها

اکنون پیچیدگی روابط دو طرف با تحولات در سوریه به هم گره خورده است. روابط اقتصادی ترکیه و سوریه و خرید سامانه موشکی اس۴۰۰ در کنار تیره شدن روابط آنکارا و واشنگتن مطرح است؛ از سوی دیگر تمایل روسیه به تحکیم موقعیت بشار اسد در سوریه و نابودی گروه‌های تروریستی در ادلب موجب شده است تا مسکو و آنکارا رو در روی یکدیگر قرار بگیرند. طبق تحلیل این کتاب، آنکارا تاکید دارد ادلب باید تحت کنترل شورشی‌ها باقی بماند. براساس توافق سال ۲۰۱۸ مسکو و آنکارا، ترکیه متعهد شد تا گروه‌های معارض را از این منطقه بیرون کند اما این امر انجام نشد و تحریر الشام جایگاه مستحکمی ‌را در ادلب برای خود ایجاد کرد. اکنون دو کشور به یکدیگر اتهام‌های مشابهی می‌زنند. روسیه آنکارا را متهم می‌کند که به تعهدات خود عمل نکرده و ترکیه هم مدعی است که مسکو مانع حملات دولت دمشق نمی‌شود.

البته طبق این تحلیل مسائلی همچون مسیرهای خطوط انتقال گاز، بازار انرژی، موضوع کریمه و اوکراین، رقابت در قفقاز و تقابل دو کشور در بالکان از جمله مسائل مطرح میان دو کشور هستند که این معادله را پیچیده‌تر می‌سازند. 

به باور کارشناسان مسائل منطقه، نمی‌توان این موضوع را نادیده انگاشت که میزان نزدیکی اردوغان به پوتین تابعی از سیاست‌های دولت دونالد ترامپ در قبال آنکارا است. موضوع فروش سامانه موشکی و قوانین تحریمی ‌علیه روسیه (CAATSA) مهمترین موانعی که باعث می‌شود تا نهادهای ترک هم هدف مجازات‌های واشنگتن قرار بگیرند که البته ترامپ تاکنون علاقه‌ای به اجرای کامل آن نشان نداده است.

دگرگونی بلندمدت اوضاع در سوریه و بهبود ثبات و آرامش در این کشور به نحو چشمگیری به روابط دوجانبه آمریکا- ترکیه و ترکیه-روسیه وابسته شده است. روابط ترکیه و ایالات متحده بر لبه تیزی قرار گرفته به گونه‌ای که اکنون توپ را در زمین کنگره و رئیس جمهوری آمریکا انداخته است. به طور قطع اگر ترامپ به علت روابط اقتصادی با روسیه، تحریم‌های شدیدی را علیه آنکارا وضع کند، اردوغان هم با نزدیکی بیشتر به پوتین هزینه‌هایی را بر کاخ سفید تحمیل خواهد کرد.