این روزها که گمانهزنیها درباره پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کرونا به شکل بیسابقهای در رسانهها و فضای مجازی ایران و جهان جریان دارد، هیچ چیزی به اندازه تاریخ نمیتواند چشمان ما را بر برخی پیامدهای عمیق و ابعاد دوران پسا کرونا باز کند.
این نکتهای است که "فرانک اسنودن" استاد تاریخ پزشکی دانشگاه یل آمریکا بر آن تاکید دارد. وی در گفتوگو با رادیوی ملی آمریکا گفت: ما باید بپذیریم که دیدگاهمان را عوض و واقعیت بودن یک شرایط تازه را قبول کنیم. این نخستین گام برای رویارویی با ویروس کرونا است.
این در حالی است که ویروس کووید-۱۹ که روز به روز خودنمایی بیشتری در آمریکا میکند، چشم انداز اقتصادی و سیاسی این کشور را به ناگهان تیره و تار کرده است.
با آنکه رئیس جمهوری آمریکا در موضع انکار کامل و بیاهمیت بودن همهگیری این ویروس است، شاخصهای بورس آمریکا شدیدترین افت را از زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تجربه کرده است.
سقوط کم سابقه شاخص بازارهای بورس جهان و آمریکا، این سوال را مطرح میسازد که وضعیت تازه اقتصادی چه تاثیری بر انتخابات ۲۰۲۰ خواهد داشت؟ آیا اقتصاد آمریکا وارد رکود خواهد شد؟ آیا دونالد ترامپ از این خطر به سلامت گذر خواهد کرد یا اینکه ویروس کرونا، ادعای او درباره اقتصاد شکوفای آمریکا را به یک مضحکه تاریخی تبدیل خواهد کرد؟
در این میان ترامپ اصرار دارد که ویروس کرونا خطر خاصی برای آمریکا نداشته و رسانه ها را متهم کرده است که به ترس و نگرانی درباره ابعاد این ویروس دامن می زنند.
از سوی دیگر دموکراتها نگران هستند که ویروس کرونا برنامه هایشان را برای رقابت انتخاباتی به هم بریزد. تا همینجا جلسات و گردهماییهای انتخاباتی برنی سندرز و جو بایدن، دو نامزد رقیب دموکرات برای ایالت واشنگتن لغو شده است و کسی دقیقا نمی داند که در هفتههای آینده چه وضعیتی برای رای گیری دموکرات ها در ایالتهای آمریکا به وجود خواهد آمد.
مرگ و میر کم، آثار عمیق و تمدنی را نفی نمی کند
"فرانک اسنودن" مورخ و استاد بازنشسته در دانشگاه یل افزود مهم نیست که مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا کم یا زیاد باشد، تاریخ نشان داده است که چنین بیماری های همه گیر، پیامدهای عمیق و ماندگار حتی در سطح تمدنی بر جای خواهند گذاشت.
وی که نویسنده کتاب "اپیدمی و جامعه: از مرگ سیاه تا به امروز" است، به شبکه ان پی آر گفت میزان مرگ و میر یک بیماری لزوما با اهمیت اجتماعی آن برابر نیست. بیماریهای کشنده میتوانند مسیر تاریخ را تغییر دهند.
اسنودن افزود: از مرگ سیاه گرفته تا همهگیر شدن ایدز و اچ آی وی، اثرات و پیامدهایی پیش آمد که آثار آن هنوز هم در آن جوامعی که با این امراض روبرو شدند، احساس می شود. هر چند نرخ مرگ و میر کووید-۱۹ در حدود ۳.۴ درصد تخمین زده می شود که بسیار پایین تر از بیمارهای همهگیر دیگری چون وبا است، اما پیامدهای آن میتواند جدی باشد.
زلزله سیاسی و اجتماعی طاعون سیاه
مورخان شباهتهای مهمی میان خاستگاه و همه گیر شدن ویروس کووید-۱۹ و "مرگ سیاه" که ۷۰۰ سال پیش اروآسیا را به کام خود کشید، می بینند.
بین سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی، آسیا و اروپا به کام "طاعون سیاه" یا "مرگ سیاه" کشیده شد که خاستگاه آن در چین بود. تعداد مرگ ومیر از بیماری طاعون در این دوره، کاملا مشخص نیست اما برآورد آن حدود یک چهارم تا یک سوم جمعیت اروپا، یا ۲۵ میلیون نفر طی این سه سال است. در همان دوره، تقریبا همین تعداد در آسیا جان دادند. تخمین زده میشود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند.
کمک طاعون به ظهور دولتهای مدرن
"فرانک اسنودن" با اشاره به پیامدهای مرگ سیاه برای قاره اروپا گفت: این وبا تاثیر مخربی بر همه ابعاد و مناسبات جامعه داشت. هنر، دین و اقتصاد از آن به سختی متاثر شد. این بیماری فراگیر قدرت دولت مدرن را ارتقا داد، زیرا جوامع باید برای جلوگیری از این بیماری سازماندهی پیدا می کردند و این کار نیازمند یک اقتدار متمرکز اساسی بود.
این به معنای نیاز به ارتش و پرسنل اداری، سمت های مدنی و هیئت های بهداشتی بود. همه این کارها نیازمند مصرف منابع عظیمی بود و بنابراین، اتفاقی نیست که ظهور دولت مدرن در قرنهایی صورت گرفت که شاهد طاعون بودند. در حقیقت ، طاعون یکی از عواملی بود که به این روند تغییرات کمک کرد.
نخستین قرنطینه به دنبال مرگ سیاه به وجود آمد. شهر ونیز در ایتالیا، با اعمال قرنطینه ورود افراد را ممنوع کرد. تمام کشتی ها و مسافرانشان به مکانی قلعه مانند هدایت و در آنجا به مدت 40 روز نگه داشته می شدند. این دوره 40 روزه البته زمانی فراتر از دوره نهفتگی بیماری طاعون بود اما این تدابیر موثر بود و ونیز را در برابر طاعون بوبونیک حفظ کرد. مفاهیم واگیر، قرنطینه، انزوا و دوری اجتماعی را که اکنون با آن روبرو هستیم، محصول فعالیتهای این دوره است.
آنفولانزای اسپانیایی
اسنودن مورخ با اشاره به "آنفولانزای اسپانیایی" که در قرن بیستم نزدیک به 50 میلیون نفر را در سطح جهان کشت، گفت: البته این اسم و ربط دادن آن به اسپانیا گمراه کننده است. این بیماری هیچ ربطی به اسپانیا نداشت. فقط اسپانیا در جنگ جهانی اول بی طرف بود و بنابراین مطبوعات آن سانسور نمی شدند. بنابراین اسپانیا تنها جایی بود که خبر این مرض با میزان دقیق تلفات آن را منتشر می شد.
این استاد تاریخ پزشکی افزود: جالب اینجاست که اگرچه مرگ و میر آنفولانزای اسپانیایی بسیار زیاد بود اما تاثیر آن با مرگ سیاه یکسان نبود. حتی اغلب، آنفولانزای اسپانیایی به عنوان یک وبای فراموش شده شناخته می شود.
اسنودن با اشاره به سخنان دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که گفته است بیماریهایی چون آنفولانزا تلفات بسیار بیشتری از کرونا دارند، گفت: کم بودن تلفات به معنای این نیست که آثار و پیامدهای اجتماعی آن نیز کم خواهد بود.
وی با اشاره به مثال تاریخی وبا افزود: مثلا وبای کالرا نرخ مرگ و میر کمی داشت، اما تاثیر عمیقی بر تمدنها بر جای گذاشت. ما نمی دانیم که ویروس کرونا تا چه حد خطرناک خواهد شد و چه آثاری بر جای خواهد گذاشت. این امکان را دارد که واقعا وحشتناک باشد اما هیچ چیزی را نمی توان پیشبینی کرد.
این مورخ آمریکایی تاکید کرد: من فکر می کنم نخستین چیزی که همه اقدامات دیگر را ممکن می کند، پذیرش واقعیت است. این چیزی است که واقعی و مهم است. ما باید بپذیریم که دیدگاهمان را عوض و واقعیت بودن یک شرایط تازه را قبول کنیم. این نخستین گام برای رویارویی با کرونا است.
اسنودن ادامه داد: اگر علم آن را بپذیریم و منابع خود را بسیج کنیم و به اشتراک بگذاریم، می توانیم کاری در برابر این بیماری انجام دهیم. نه اینکه به این اندیشه ادامه دهیم که می توانیم با اقدامات گمراه کننده همچون بستن مرز کشورها میتوانیم آن را مهار کنیم. ویروس کرونا نه مرزی می شناسد و نه پول دار و فقیر سرش می شود. اینها هیچ کدام مصونیت در برابر این ویروس ایجاد نخواهد کرد.