تهران- ایرنا- قاعده کلی و قانون بنیادین این است که هرگاه یک امر ناشناخته و یک اثر مجهول و رویداد نامعلوم، از حوزه و قلمرو ناآگاه و شناخته ناشده و مجهول مغز و ذهن و هستی آدمی وارد عرصه و میدان معلوم و شناخته شده و آگاهانه وی بشود، استرس، اضطراب و یأس و آشفتگی وجودی پیش می‌آورد و سامان امور را به هم می‌ریزد. گویی، این امر و اثر مجهول، نظم قبلی و مألوف را بی‌نظم می‌کند و تشتت ایجاد می‌کند.

روزنامه همدلی در یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی آورده است: گویی، این امر و اثر مجهول، نظم قبلی و مألوف را بی‌نظم می‌کند و تشتت ایجاد می‌کند. یعنی این امر و اثر مجهول برای گلبول‌های سفید و سلول‌های هسته‌دار خونی که حافظ امنیت بدن در برابر حملات خارجی و سموم و عفونت‌ها و ویروس‌هاست، ناشناخته است و نیازمند به آگاهی جدید و سطح شناختگی جدید است. مثل مسافر یا کوهنورد و جنگل‌نوردی که با محیط و راه تازه، ناآشناست، بنابراین، مراقبت و دقت و هوشمندی ویژه لازم است. این مراقبت و دقت و اندیشه‌ورزی، کاملا بدیهی است، چون در ورود به قلمرو جدید، خطرها، حمله‌ها، از دست دادن جان‌ها، سرمایه‌ها، ترس و وحشت و خلاصه عرصه‌های تازه همواره توأم با ریسک‌ها هستند.

فشار مضاعف و بیشتر زمانی احساس می‌شود که انبوه داده‌ها و اطلاعات نادرست و سطحی و بی‌دلیل و تحلیل‌های احساسی و شتابزده همراه با برجسته شدن اخبار منفی و بد باشد. در چنین حالتی، حس عمومی و اجتماعی ناخوشایندی پدید می‌آید و آدمی دنبال راه حل و چاره‌اندیشی می‌گردد.

این امر ناشناخته و مجهول، همان مأموران جهل هستند، مثل علف‌های هرز. علف هرز وجود دارد، یعنی اثر واقعی دارد. دلیل اثبات وجود علف هرز، اثر مثبت «به کسر باء» هستی است والا هیچ راهی به وجود و موجود نداریم. (دقت شود) علف‌های هرز، در واقع و حقیقت، مخل و مخرب نهال‌ها و درختان مثمر می‌شوند و جای و فضا و هوای و گرمای هستی‌های نافع را سلب می‌کنند. جهل، انواع و گونه‌های مختلف دارد، مثل علف‌های هرز گونه‌گون. پس دامنه و گستره اثرها، بسیار فراخ است.

ویروس‌های ناشناخته و مجهول، علف‌های هرز نامعلوم هستند و اینجاست که قدرت عقل‌ورزی و تشخیص بشر و دانش و تجربه او، به یاری وی و زندگانی اجتماعی او می‌آید. راستی، علف‌های زهردار در طول تاریخ چگونه شناخته شده‌اند؟ شاید با تلفات و تلاش‌ها و آزمایش‌های مردمان جسور و کنجکاو و فعال.

کرونا ویروس تا امروز برای جهانیان شناخته شده نیست و از سوی دیگر به ساحت آشنا و معلول انسان حمله‌ور شده است. حکم حمله، عمله جهل و علف هرز دارد. بنابراین، بشر امروز را به هراس و استرس وادار کرده است. شاید اولین بار که بشر سرماخوردگی پیدا کرده بود یا آنفلوانزا گرفته بود، چنین حالی داشت. یک درس بسیار حیاتی و بنیادی از این مقدمات و مطالب می‌توان استنباط کرد؛ اگر از عقلانیت و اثربخشی عمیق آن غفلت کنیم و فقط موقع بحران بدان توجه کنیم، غافلگیر می‌شویم. اندیشه‌ورزی اثربخش، پیوسته و در تمام امور و لحظات، ضرورت زندگی است.

معنی«خرد جمعی» و تقدم امر و اثر «اجتماعی» و زندگی مبتنی بر جامعه و شهروند تربیت‌شده و توسعه یافته، از این برهان قاطع حاصل می‌شود که عقل و اثر یک فرد و افراد محدود، با عقل‌ها و اثرهای متعدد و متکثر، هرگز یکی نیست و زندگی بر پایه دانش و تجربه جمعی، امکان جریان و پیشرفت دارد.

اندیشه‌ورزی اثربخش، نگرش جمعی و همت و اراده عمومی را به نگاه فردی و شخصی ارجح می‌داند. بدین‌سان، اثرهای نافع و سودمند و زندگی‌ساز را در تعامل عقل‌ها می‌داند و در آزادی انسان‌ها جست‌وجو می‌کند، نه در استبداد و خودرأیی و خودخواهی آدمیان.

گستره و وسعت انتشار یک امر مجهول و اثر مخرب آن نیز از مسائل و موضوعات بسیار مهم نوع مواجهه انسان با آن است. اگر مردم جهان از چین و ایتالیا و کره جنوبی و ایران و یونان و آمریکا و غیره، در وحشت کروناویروس هستند، به دلیل وسعت و گستره انتشار آن نیز هست، امر و اثر ناشناخته و پردامنه. البته شرایط کشورها و جوامع با هم فرق دارد. همین چین، محل تولد این ویروس یا هنگ‌کنگ، با ایران و افغانستان و عراق و جاهای دیگر، یکی نیست. یعنی اگر قلمرو انتشار کرونا ویروس، محدود و محصور در یک شهر و کشور و منطقه بود، این نگرانی جهانی پیش نمی‌آمد. شاید برخی از جوامع از روی غفلت و گرفتاری در مسائل اولیه زندگی، بدان فکر نمی‌کردند! این فکر نکردن، آغاز گرفتار شدن است.

حال پرسش اساسی این است که راهکار بنیادی و عملی چیست؟ راهکار و راه حل بنیادی و زندگی‌ساز، در تجمیع تفکر و اثرهاست، در تجمیع عقلانیت و اثر اندیشیدن است. از خود پرسش کنیم، من و ما از اکنون چه اثری می‌توانیم داشته باشیم؟ این پرسش شاید کلید کشف راه حل مشکل و بحران فراگیر کنونی را قدری سهل کند، «من» اکنون و حالا در این موقعیت، چه اثری می‌توانم داشته باشم؟

ما آدمیان از یک پدر و مادر زاده شدیم. یاد پدر ما «آدم» و مادر ما «حوا» به خیر و نیکی. ما انسان‌ها اعضای یک پیکریم و در یک کشتی و در یک باغ و بوستان واقع در زمین و زمان، حیات داریم و زندگی می‌کنیم. این باغ پر از جهل و حماقت و خرافات و علف‌های هرز نیز هست و هر لحظه امکان سلب حیات ما را دارند. تفکر حرکت به سمت شناختن و اثر گذاردن است. کرونا ویروس از جنس و حوزه ناشناخته زندگی است، اما واقعیت دارد، واقعیت سخت و مخرب. کرونا از عقل و علم و تجربه و همت و امید جمعی می‌ترسد. کرونایروس از دقت و مراقبت و اصول بهداشتی می‌ترسد. معقول‌ترین راه کشیدن امر مجهول و ناشناخته به ساحت شناختی و معرفتی و سطح آگاهی عقلی و علمی و اثری است تا اشراف و تسلط عقلانی بر آن حاصل شود.

قاعده این است، هر چیزی که در اشراف علمی و تخصصی بشر قرار گیرد، انسان بر آن مسلط می‌شود و امید و شادمانی جای یأس و تلخکامی را می‌گیرد.
«امید از حق نباید بریدن» که «انه لاییاس من روح‌الله» امید سر راه ایمنی است. اگر در راه نمی‌روی، باری سر راه را نگه دار. مگو که کژی‌ها کردم، تو راستی را پیش گیر، هیچ کژی نماند. راستی همچون عصای موسی است، آن کژی‌ها همچون سحرهاست، چون راستی بیاید همه را بخورد (فیه ما فیه مولانا، متن هفت).