تهران- ایرنا- خانواده‌های داغدارِ از دست دادن عزیزانشان بر اثر ابتلا به کرونا، امروز جزو غمگین‌ترین آدم‌های جامعه‌اند که حتی فرصت و امکان عزاداری مطلوب خویش را ندارند؛ عزادارانی که دیگر خاک هم نمی‌تواند تسلایشان باشد و تنها یک خداحافظی از را دور و طلب مغفرت در سینه دارند.

روزهای همه‌گیری کرونا برای آنان که در تب و تاب رعایت نکات بهداشتی‌ و حفظ سلامتی خویش‌اند، رنگ بوی دیگری دارد تا آنان که عزیزانی را بر اثر این حادثه تلخ از دست داده و می‌دهند. اولین اقدام پس از فقدان یک انسان مراسمی است که تحت عنوان سوگواری برای او برگزار می‌شود. در حقیقت سوگواری یکی از طبیعی‌ترین و قدیمی‌ترین شیوه‌های اجتماعی برای ابراز غم است. ریشه‌های مشترک سوگواری در تمام جهان، نشان از دیرینه بودن و نیاز ذاتی انسان به این آیین فرهنگی و اجتماعی است. آیینی که باعث می‌شود تا فرد در جریان کمک، تسلی و همدردی اجتماعی‌ای که از دیگران دریافت می‌کند، قدرت بازیافتن توان خود پس از فقدان عزیزانش را داشته و دوباره به روال معمول زندگی بازگردد. روزهای تلخ کرونا اما حتی این نیاز فرهنگی و اجتماعی اولیۀ را بی‌پاسخ نهاده و آدم‌ها را در غم فقدانشان بی‌پناه کرده است.

یکی از دغدغه‌های صاحبنظران حوزه سلامت روان این روزها، بحث خانواده‌های داغداری است که آدم‌های زندگیشان را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داده و حالا در فقدان آیین فرهنگی سوگواری به دلیل مصائب این بیماری واگیردار، اندوهگین‌اند.

سارا گلستانی، مشاور و روانشناس در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در تشریح ابعاد روانی، آیین سوگواری بیان داشت: سوگواری کردن پدیده‌ای مختص به ایران نیست و هرکسی که فردی یا حتی چیزی، موقعیتی و جایگاهی را که برایشان مهم است را از دست می‌دهد، باید یک فرایند روانشناختی را پشت سربگذارد تا بتواند دوباره به زندگی عادی بازگردد که اسم این فرایند سوگ و سوگواری کردن است. در فرایند سوگواری یک سری فعالیت، رسم و رسوم و آداب هستند که جریان فقدان را تسهیل می‌کنند؛ یعنی وقتی ما کسی را از دست می‌دهیم با یکسری از آدم‌هایی که می‌شناسیم و به آنها علاقه و اعتماد داریم (اقوام، فامیل، دوست و آشنا) فرد از دست داده را به خاک می‌سپاریم و بعد فرصت گریه کردن، غمگین بودن و مواجهه شدن با عدم حضور آن فرد را پیدا می‌کنیم.

وی ادامه می‌دهد: فرایند سوگ متفاوت است و معمولاً چند ماه طول می‌کشد (این زمان ثابت نیست و بسته به هر آدمی فرق می‌کند) ولی بین ۳ تا ۶ ماه یا حتی یک سال، بسته به میزان پذیرش آدم‌ها می‌تواند طول بکشد تا مراحل آن طی شود. مراحل سوگ متعدد بوده و مرحله اول انکار است؛ انکار، خصوصاً در موقعیتهایی که آدم‌ها عزیزشان را بر اساس حادثه‌ای از دست می‌دهند (مانند تصادف یا همین ویروس کرونا) که اتفاقی ناگهانی با سرعت بسیار زیاد باعث فقدان می‌شود؛ چون تا باور کردن این حقیقت که آن فرد دیگر حضور ندارد، نیاز به زمان و مواجهه شدن با موقعیت‌هایی دارد که آن فرد قبلا حضور  داشته و حالا با نبودش موقعیت‌ها باید تجربه شود.

بنابراین در این موارد از سوگ، انکار در ابتدا و در مرحله اول تشدید می‌شود و  شدت بیشتری به خود می‌گیرد. کمک بزرگی که مراسم خاکسپاری در این مرحله می‌کند این است که زمان انکار فرد با فقدان را کوتاه‌تر می‌کند؛ چون با دیدن جنازه و تدفین و این که جمعیتی آمده‌اند تا فرد را به خاک بسپرند، ذهن این اتفاق رخ داده را باور می‌کند.

این روانشناس تصریح کرد: اما وقتی که این مرحله را به خاطر شرایط فعلی که وجود دارد، حذف کنیم، اتفاقی که می افتد این است که زمان مرحله انکار طولانی‌تر و سخت‌تر می‌شود؛ در نتیجه برای پذیرش این که آن فرد دیگر نیست، مقداری کمک حرفه‌ای لازم است تا آدم‌ها با نبود کسی که از دست داده‌اند، روبرو شوند و از آن فرار نکنند. چراکه درصورت فرار و عدم پذیرش این حقیقت، آسیبی که بعداً می‌تواند گریبان گیرشان شود، این است که اگر سوگواریشان را شروع نکنند، این موضوع تبدیل به مشکلات روانشناختی (اضراب، افسردگی، ترس از دست دادن و فوبیا نسبت به مرگ) شده و زندگی برایشان سخت‌تر می‌شود؛ بنابراین حالا که یک سری از مراسم حذف شده و همراهی آدم‌ها با یکدیگر کمتر امکان اجرا دارد، افراد باید با تکنیک‌هایی تلاش کنند تا از انکار بیرون بیایند.

وی افزود: مثلاً  عکس و فیلم تماشا و خاطراتشان را با آن فرد مرور کنند و سعی کنند این نبود آن فرد را ببینند. یک زمان‌هایی را اختصاص بدهند به این که مثل رفتن بر سر خاک و مزار آن فرد که به ما یادآوری کند که آن فرد دیگر نیست و یک جایی و محلی را قرار می‌دهیم برای این که هر زمانی که می‌خواهیم به یادش بیاوریم به آنجا مراجعه کنیم. چنین کاری را در همان منزلمان می‌توانیم انجام دهیم. به این صورت که یک گوشه از خانه یا اتاق را قرارداد کنیم که هر زمان که می‌خواهیم سوگواری کنم یا به یاد آن عزیزم باشم، به آنجا برویم. اینها برای این است که ذهنمان را شرطی کنیم و زودتربتوانیم مراحل سوگ را آغاز کنیم و پشت سر بگذاریم. پس کاری که لازم است انجام دهیم این است که در فقدان و حذف مراسم کارکردی مانند تدفین و ترحیم که حذف شده، اعمال آن را که همان سوگورای است را حذف نکنیم و آن کارکرد را با تکنیک‌های دیگر مجدداً پیاده کنیم.

مراحل سوگواری را بشناسیم

گلستانی در ادامه ضمن برشمردن مراحل سوگ در افراد، به تشریح حالات هر مرحله پرداخته و بیان داشت: مراحل بعدی سوگ ممکن است درهم آمیخته به سراغ آدم‌ها بیاید و ممکن است یک آدمی مرحله اول و دوم و سوم را در طول یک روز با هم تجربه کند و یا در زمان‌های مختلف، مخلوطی از آنها را باهم داشته باشد. مرحله اول انکار بود و این که سعی می‌کنیم باور نکنیم که آن فرد را از دست داده‌ایم و همچنان فکر می‌کنیم که در کنار ما هست، خاطراتش را مرور نمی‌کنیم، سعی نمی‌کنیم که احساس این که او را دیگر نداریم را ببینیم و با آن مواجه شویم و به شکلی رفتار می‌کنیم که گویی هنوز او را از دست نداده‌ایم.

وی ادامه داد: مرحله بعد خشم است. اینکه از دست چیزی که باعث مرگ عزیزمان شده است، عصبانی می‌شویم. مثلاً ویروس، بیماری، جامعه، مسئولان و هرکسی که احساس می‌کنیم ممکن است دخل و تصرفی در این قضیه داشته باشد و یا ممکن است حتی نسبت به خدا (بسته عقاید) گله مند و عصبانی باشیم؛ در این مرحله به طور کلی از هرچیزی که می‌توانسته جلوی مرگ عزیز ما را بگیرد و نگرفته است، خشمگین می‌شویم.

بعد از تجربه خشم، احساس گناه را تجربه می‌کنیم؛ یعنی یاد جاهایی می افتیم که مثلاً آن آدم به من نیاز داشته، از من درخواستی داشته و من می‌توانستم بیشتر کنارش باشم و ببینمش و... خلاصه نسبت به فرصت‌هایی که احتمال دارد از دست داده باشیم، احساس گناه کرده و شروع به خود سرزنشی می‌کنیم که چرا این یا آن کار را نکرده‌ایم. این مرحله هم طبیعی است چون در حال مواجهه با این حقیقت هستیم که بالاخره اگر همه این کارها را هم که بکنیم، آن عزیز دیگر برنمی گردد و همه چیز بدون او باید ادامه پیدا کند.

این روانشناس می‌افزاید: مرحله بعد چانه زنی هست؛ یعنی در این مرحله فرد سعی می‌کند که به این فکر کند که آیا نمی‌شد اتفاق دیگری بیفتد که فرد از بین نرود؟ یا اگر فلان کار را می‌کردیم، نتیجه چیز دیگری بود و همه راهکارهایی که می‌شد عزیزش را از دست ندهد را بررسی می‌کند. بعد از این که از این مرحله هم عبور کرد، مرحله غمگینی و پذیرش عدم حضور آن عزیز شروع می‌شود؛در این مرحله فرد گریه می‌کند، نبود آن آدم را متوجه می‌شود، خلاء او و تنهایی را احساس می‌کند؛ این مرحله خوب و نشان دهنده این است که کم کم داریم به مرحله آخر که پذیرش و بازگشت به زندگی است، نزدیک می‌شویم؛ یعنی این که پذیرفته‌ایم که از این بعد حضور این آدم را نداریم و بدون او باید به زندگی خود ادامه دهیم و زندگی جریان دارد و چیزی متوقف نمی‌شود.

گلستانی تاکید می‌کند: کاری که مراسم برای ما می‌کند معمولاً این است که ما با داشتن آدم‌های دیگر در دور و بر خودمان این فرایند را راحت‌تر سپری می‌کنیم. کارکرد مراسم مانند گروه درمانی است. ویژگی گروه درمانی این است که آدم‌ها در هر مرحله‌ای که هستند، اولاً می‌بینند آدم‌های دیگری هم هستند که مانند آنها درد می‌کشند و این درد آنها را تسکین می‌دهد؛ و ثانیا اگر خودشان بخواهند از مرحله‌ای فرار یا اجتناب کنند با دیدن این که آن مراحل دیگران را هم درگیر ساخته است، آنها هم مجبور می شوند که آن را تجربه کنند؛ و این گونه به سلامت روانشان کمک می‌کنند. حالا در غیاب مراسم تدفین، فرد باید بسیار خودآگاه‌تر مراحل را سپری کند. به همین دلیل پیشتر اشاره کردم که اینجا به کمک حرفه‌ای نیاز داریم و آدم‌ها باید راجع به این موضوع آموزش ببینند.

شاید بد نباشد که شروع کنیم در رسانه‌ها و از طریق سایر وسایل ارتباطات جمعی، محتواهایی را به صورت پادکست، فایل صوتی، کلیپ تصویری و... تهیه کرده و به مردم آموزش و آگاهی بدهیم که وقتی با چنین موقعیتی روبرو شدند، چطور سریع‌تر به آن مرحله پذیرش و بازگشت به زندگی عادی دسترسی پیدا کنند.

برای کسانی که عزیزانشان را از دست داده‌اند

گلستانی در انتها راهکارهایی را برای کسانی که فردی را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داده‌اند، بیان داشت: آدم‌ها در این موقعیت باید بدانند که طبیعی است اگر: دچار شوک شده‌اند، اگر هنوز هیجاناتش را ادراک نمی‌کنند و هنوز نمی‌داند چه اتفاقی برایشان افتاده است. بعد باید شروع کنند به مرور خاطرات عزیزشان با دیدن تصویر و فیلم وی و حرف زدن درباره او. همه تجربیاتی که با او داشته اند را مرور کنند و در این بین، هیجاناتی که تجربه می‌کنند را مشاهده کرده و به رسمیت بشناسد و از آن بنویسند. به عزیزشان نامه بنویسند و برای خودشان با او حرف بزنند، ضبط کنند و گوش بدهند.

وی افزود: یک گوشه از خانه را در نظر گرفته و فرض کنند که مزار او است و برای او عزاداری را در همان موقعیت انجام دهد. از غمگین بودن نپرهیزند و اگر عصبانی می‌شوند یا تحریک پذیری عصبی پیدا می‌کنند به خودشان سخت نگیرند و اطرافیان هم این فرد و حالش را به رسمیت بشناسند.

«کاری که جامعه در این شرایط می‌تواند انجام دهد این است که اگر می‌دانند کسی در چنین وضعیتی است، بازخورد منفی به او ندهند و ترس و اضطراب خودشان را از این که ممکن است ایشان هم کرونا داشته باشند، عیان نکنند؛ در یک کلام این افراد را طرد نکنند و صرفاً مراقبت بهداشتی انجام بدهند، چون به هرحال نیاز این افراد در این شرایط تنها نماندن است. در برخی موارد این آدم‌ها بشدت نیاز دارند پیش نزدیکانشان و اقوام باشند و شاید نتوانند به تنهایی از پس این بحران بربیایند؛ بنابراین ما باید بدانیم که پذیرایشان باشیم و برای مراقبت از خودمان توصیه‌های بهداشتی را رعایت کنیم».