تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۷

تهران- ایرنا- دوره قرنطینه کرونایی، این فرصت را فراهم کرد تا به راهکارها و روش‌های تازه‌ای در آموزش و پرورش بیاندیشیم. «آموزش از راه دور» نه تنها در شرایط بحرانی نجات‌بخش و راه‌گشا است بلکه در شرایط عادی نیز می‌تواند زمینه افزایش کارآیی تدریس، مداومت ارتباط معلم و شاگرد، کاهش ترافیک، آلودگی هوا و صرفه‌جویی در هزینه‌های اقتصادی را فراهم کند. 

این روزها شیوع ویروس کرونا چهره شهرها و کشور را دیگرگون کرده است. فارغ از چند و چون گسترش کرونا در کشور و پراکندگی‌اش در تمام شهرها و گذشته از استرس بیماری و مرگ و فضای مردد و پژمرده‌کننده قرنطینگی، مساله آموزش دانش‌آموزان نیز به یکی از دغدغه‌های روزانه‌ی خانواده ایرانی افزوده شده است. 

بسیاری از دانش‌آموزان از همان روزهای اول به صورت خودجوش مدرسه را ترک کردند و پس از آن نیز مدارس جهت پیشگیری از شیوع به شکل رسمی تعطیل شدند.‌ تعطیلی مدارس معمولا اولین اتفاقی‌ است که در پی هر رویداد سیاسی، اجتماعی و بهداشتی رخ می‌دهد. 

معلمان اما بر خلاف تمام بی‌مهری‌ها، بی‌عدالتی‌ها و وعده وعیدهای تحقق‌نیافته و کهنه‌ای که دیگر استخوان لای زخم شده‌است، کوشیدند مباحث درسی را به هر طریق ممکن تکمیل کنند چرا که فقط رسالت خودخواسته‌ی معلمی قادر است موضوع عقب‌ماندگی درسی را با همه وجود درک کرده، بار سنگینش را هر لحظه بر دوش احساس کند. 

یک نفرمان شروع کرد روی در یخچال ریاضی درس دادن، دیگری در واتس آپ گروه درست کرد، گروه‌ها بعد از سه چهار هفته تدریس و عضوگیری به اجبار مدیران آموزش و پرورش باید به پیام‌رسان‌های داخلی منتقل شوند. همکارم می‌خندد: «آخر اگر مردم قرار بود از این‌ پیام‌رسان‌ها استفاده کنند که نمی‌رفتند کار با فیلترشکن را یاد بگیرند.» همکار دیگر می‌گوید: «تا ما نصب کنیم و خانواده‌ها یاد بگیرند و شاگردان عضو شوند، سال تمام شده است.»

مدارس غیرانتفاعی که وضع مالی بهتری دارند، نرم‌افزار لازم را تهیه کرده‌اند و از معلم تقاضای تدریس آنلاین دارند. معلمی کهنه‌کار نیز کوشیده و آموخته و بعد با بیرحمی مورد تمسخر قرار گرفته‌است. اما این همه‌ی ماجرای این آشفته بازار نیست. 

آن سوی این خط، شاگردانی هستند که به اینترنت دسترسی ندارند، دچار فیلترینگ هستند، ناچارند با گوشی پدر و مادرها وارد فضای مجازی شوند و این خود سبب آزار خانوادگی‌ است. کلاس‌های آنلاین‌شان مرتبا قطع و وصل می‌شود و بازدهی خوبی ندارد. امکان آزمون و پرسش و پاسخ وجود ندارد، کنکور دارند، نق می‌زنند، مضطرب و کلافه شده‌اند. شبکه‌ی آموزش صدا و سیما نیز با معلمان بیگانه‌ای که نمی‌شود از آنها سوالی پرسید ، راه‌گشا نخواهد بود.  

واقعیت این‌است که از صد سال پیش تا به این لحظه تنها تحول بنیادین در آموزش و پرورش، جایگزینی «تخته وایت برد» به جای «تخته گچی» بوده که آن هم فقط معضل «ماژیک کمرنگ» را به کلاس اضافه کرده‌ است.

اما به گمانم این قرنطینگی و زندگی مجازی این فرصت را به ما می‌دهد که به راهکارهای و روش‌های تازه‌ای در آموزش و پرورش بیاندیشیم.

«آموزش از راه دور» نه تنها در شرایط بحرانی نجات‌بخش و راه‌گشا است بلکه در شرایط عادی نیز می‌تواند سبب افزایش کارآیی تدریس، مداومت ارتباط معلم و شاگرد، کاهش ترافیک، آلودگی هوا و صرفه‌جویی در هزینه‌های اقتصادی شود. 

هر روز صبح هزاران نفر ناچارند سوار خودروها شده و تا ظهر بر صندلی‌های نه چندان راحت، در کلاس‌های شلوغ و خفه، با مشکلات متعدد سرمایش و گرمایش بنشینند و عاقبت معلمی که وقت نمی‌کند به قدر لزوم به تک تک شاگردان توجه کند، تکالیف‌شان را چک کند و به سوالاتشان پاسخ‌ دهد. 
هر سال معلمان طی فرایند نه چندان خوشایندی سازماندهی می‌شوند و بر اساس امتیاز -که آن هم ماجرایی دارد-  روانه جاده‌ها و مدارسی می‌شوند که گاه صدها کیلومتر از خانه‌شان فاصله دارد.

به نظر می‌رسد وقتش رسیده از تکنولوژی به معنای واقعی‌اش بهره‌ ببریم. ما به واقع نیازمند سیستمی یکپارچه جهت اجرای کلاس‌های مجازی هستیم. سیستمی که نه فقط مدارس خاص و بچه پولدارها، بلکه همه‌ی شاگردان در جای جای میهن بتوانند از مزایایش استفاده کنند.

اگر تکنولوژی می‌تواند ویروس‌های جدید بسازد، چرا نتواند کاری کند که هر شاگرد فارغ از جغرافیای سکونت و وضع مالی بتواند معلمش را خودش انتخاب کند. چرا نتوان از حجم کلاس‌های حضوری کاست و اینگونه کلاس‌ها را متناسب با نیازهای حقیقی به دقت کارشناسی و سپس معین کرد؟

دراین راستا اینترنت رایگان دانش‌آموزی، تبلت‌های مناسب آموزشی و فضای مجازی پرسرعت یکپارچه‌ای که مجزا از فضاهای عمومی و آسیب‌زا و صرفا جهت امر آموزش طراحی شده پیشنهاد می‌شود؛ فضایی که تمام امکانات آموزشی، فرصت ارتباط ویدیویی معلم و شاگرد، فرصت اجرای آزمون‌های استاندارد و انجام فعالیت‌های تکمیلی را برای همه دانش‌آموزان فراهم آورد. 

توسعه چنین فضایی قطعا قیمت تمام شده‌ی کمتر و ارزش افزوده بیشتری را در طولانی مدت به همراه خواهد آورد و چه بسا در دوران پساکرونا نیز بتوان با بکارگیری آن هزینه‌های آزارنده ناشی از آلودگی هوا، باران‌های اسیدی، بیماری‌های تنفسی، تصادفات جاده‌ای معلم و دانش آموز، مصرف سوخت، خرید و ساخت مجموعه‌های عظیم آموزشی و هزینه‌های مربوط به نگهداری و آب و برق و گرمایش را کوچک کرد و زیرساختی مطمئن برای تعلیم و تربیت در شرایط ویژه ترتیب داد.