از میان جوانان اشراف‌زاده‌ای که در موج مهاجرت برای تحصیل در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم به غرب (پاریس و نیویورک) رفتند و سال‌هایی را به آزمون و خطا گذراندند و چیزهایی آموختند و به ایران برگشتند، تنها یکی «منیر فرمانفرماییان» شد.

از میان همه آن‌ها که پس از تغییر رشته‌های گوناگون سرانجام از هنر سردآوردند و بعد کوشیدند به مدد آموخته‌هایشان به سراغ سنت‌های ایرانی بروند و چیزی از دل آنها بیرون بیاورند و به شیوه‌ای امروزی اجرا کنند و بعد به بازار غرب ببرند تا وجه مستشرقی‌گرایانه غربی‌ها را ارضا کند، باز هم تنها یکی منیر فرمانفرماییان شد.

از میان همه آن‌ها که تلاش کردند به حلقه‌ها و محافل و مجالس هنر غرب راه پیدا کنند و همنشین نام‌های بزرگ شوند و مصاحبت بزرگان احتمالاً تأثیری در مسیر هنری آنها بگذارد و پایشان را به موزه‌های بزرگ باز کند، باز هم تنها یکی منیر فرمانفرماییان شد.

بقیه شدند کسانی که ارز خارج کردند و سال‌هایی را به هدر دادن سرمایه‌های خانوادگی گذراندند و در بهترین حالت با حرکت‌های غریب و محیرالعقول مثل پاشیدن رنگ بر نقاشی بزرگان هنر جهان نام‌شان در تاریخ هنر معاصر ماند یا در نهایت توانستند خاطره‌هایی از دیدار هنرمندان نامدار قرن بیستم در مهمانی‌ها را اینجا و آنجا نقل کنند.

منیر فرمانفرماییان پس از آزمودن مواد گوناگون و چیزهایی از دل سنت ایرانی در نهایت به آینه‌کاری‌های معماری سنتی ایران رسید و تلاش کرد آینه‌کاری‌های مسجدها و امامزاده‌ها و خانه‌های محتشم ایرانی را به شیوه‌های گوناگون اجرا کند. تأثیر جادویی آینه‌ها سبب شد که او سال‌ها یکی از نماینده‌های هنر شرقی‌ - ایرانی در آن سوی اقیانوس آرام باشد.

همسر نخست او، منوچهر یکتایی، ‌که او نیز در سال ۱۳۹۸ (۲۸ آبان) درگذشت‌، یکی از نام‌هایی است که در تقسیم‌بندی‌های تاریخی نقاشی انتزاعی قرن بیستم کنار جکسون پولاک و مارک روتکو و... قرار می‌گیرد. آن‌ها سال‌هایی را هم‌نشین نام‌های بزرگ هنر پس از جنگ امریکا بودند و حضور در مجالس و حلقه‌ها و رفاقت با بزرگان سبب شد که بیشتر شناخته شوند و شاید قدری راحت‌تر به گالری‌ها و موزه‌ها راه پیدا کنند.

در این میان منیر شاهرودی (فرمانفرماییان) به جایگاهی دست یافت که برای هر هنرمندی رشک‌برانگیز و شاید تا سال‌ها دست‌نیافتنی است. نمایش آثار او در موزه گوگنهایم یا متروپلیتن نیویورک و حضور نام او در بسیاری از کتاب‌ها به عنوان نماینده هنر شرقی (ایرانی) چیزی نیست که به‌راحتی به دست آمده باشد.    

درباره منیر فرمانفرماییان از منظرهای گوناگون می‌توان سخن گفت اما مهم‌ترین نکته درباره او استمرار و خستگی‌ناپذیری است. او تا روزهای آخر عمر دراز ۹۷ساله‌اش هیچ‌گاه از کار دست نکشید، چه در سال‌هایی که در ایران فراموش شده بود و شاید امیدی به بازگشت دوباره نداشت، چه سال‌هایی که دوباره قدر دید و بر صدر نشست و گران‌ترین هنرمند بازار ایران شد و موزه دائمی آثار او در باغ نگارستان شکل گرفت. او در همه این‌ سال‌ها همچنان به خلق مکرر آینه‌ها در شکل‌ها و اندازه‌های گوناگون مشغول بود.

همین اقتدار هنرمند سبب شد که غرفه‌ای به او اختصاص پیدا کند وگرنه در میان هم‌نسلان او یا قبل و بعد کسی نبود که در زمان حیات خود غرفه‌ای را به او اختصاص دهند.