او بیش از ۶۰ سال از عمر نودوچند ساله خود را صرف تحقیق، تصحیح و تالیف اسناد تاریخی حاکمیت ایرانیان بر حوزه خلیج فارس و انجام مطالعات میدانی و ثبت و ضبط احوال مردمان و آثار تاریخی سواحل و جزایر این آبراه استراتژیک کرد تا که امروز ایرانیان با گردنی افراشته حاکمیت تاریخی خود را بر آن، به رخ جهانیان بکشند. آغازین روزهای سال ۱۳۹۸ مصادف شد با روزهای پایانی عمر این مورخ برجسته و زهی دریغ که در این فقدان، جامعه علمی ایران یکی از آخرین بازماندگان نسل طلایی ایرانشناسی را نیز از دست داد.
داستان زندگی اقتداری دارای اتفاقات غیرمترقبهای است که به نقاطی برجسته و تحولی ژرف در حیات وی منجر شده است. ملاقات اتفاقی او با عبدالرحمن فرامرزی و توصیه او جهت انتصاب اقتداری به ریاست اداره فرهنگ لارستان و بنادر...، دیدار اتفاقیاش با ایرج افشار و منوچهر ستوده در میدان توپخانه و همسفر شدن یک عمر با جمعی از بزرگان ایرانشناسی... و مهمتر از همه پیشنهاد مطالعه کتابی خطی توسط مرحوم عباس زریاب خویی به اقتداری و بازیابی آثار بیبدیل سدیدالسلطنه، از جمله وقایع مهمی است که به نقاطی طلایی در حیات علمی اقتداری مبدل شدهاند.
حاصل کوشش ۶۰ ساله اقتداری تالیف بالغ بر ۴۰ جلد کتاب و ۱۲۲ مقاله و سخنرانی در حوزه تاریخ، جغرافیا، فرهنگ عامه، مردمشناسی، معماری و ادبیات مناطق جنوبی ایران و حاشیه خلیج فارس است که مرجع با اهمیتی در زمینه مطالعات خلیج فارس بهشمار میرود. به خاطر دارم که وقتی از شاعر پرآوازه و همسفر سالهای دراز اقتداری، استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، خواستم تا در مقابل دوربین من جملهای در وصف احمد اقتداری بیان کند به شیوایی و اختصار گفت: «خلیج فارس قلبِ ایران است و احمد اقتداری قلبِ خلیج فارس»...
با وجود کولهباری از شصت سال تلاش و مطالعه و تصحیح و تحقیق در حوزه سرزمینهای جنوب ایران و حاشیه خلیج فارس، اقتداری از بازی اهل روزگار و عزلتنشین شدنش در سالهای پایانی عمر خرسند نبود.
سکوت اقتداری در اواخر عمر، به تعبیری فریادِ «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» بود تا بپرسیم و بدانیم و پاس بداریم ارزش میراث گرانقدر تاریخی خود را، که فرصتها چون ابر درگذراند...
برای احمدخانِ عزیز روانی آرام از درگاه ایزد منان آرزومندم و امیدوارم همنسلان و نسلهای بعدمان قدردان زحمات بزرگانی باشند که عمری را به اعتلا و پاسداری از فرهنگ و هویت این ملت بزرگ سپری کردهاند.
نامشان بلند...