تهران- ایرنا- موقعیت کرونایی فعلی شاید فرصتی استثنایی برای بازیابی هویت اجتماعی دانشگاه و شاید تهدیدی برای تعمیق انزوای اجتماعی آن باشد.

بحران عالم گیر و جهانی شده کرونا تغییرات اساسی و بنیادینی را در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی افراد و نهادهای مختلف موجب شده است. شواهد پزشکی نشان می دهد افراد دارای بیماری های زمینه ای و برخوردار از سیستم ایمنی ضعیفتر در معرض آسیب جدی تری قرار دارند. این موضوع در بعد کلان اجتماعی خود نشان از آن دارد که جوامع و کشورهایی دارای مشکلات زمینه ای که از سیستم اقتصادی- اجتماعی ضعیفتری برخوردار هستند در معرض خسارت های هولناک اجتماعی و اقتصادی جدی تری قرار دارند.حال با این واقعیت های مسلم مسئولیت اجتماعی ما دانشگاهیان چگونه قابل تعریف و اجراست؟
 
یکی از بزرگترین درس هایی که این روزها بحران کرونا به ما مدام یادآور می شود این است که خودی و دیگری به چه میزان می توانند بر هم کنش تقابلی داشته باشند و مرزها و دیوارهای بی اساسی که بین خود و دیگری ساخته ایم چقدر در این موقعیت به خود ما (دانشگاه) و دیگری (دانشگاه ها) آسیب رسان خواهند بود.

چند سالی است که تعدادی از اندیشمندان دانشگاهی کشور به دفعات به لزوم به رسمیت شناختن مسئولیت های اجتماعی دانشگاه هشدار داده اند اما توجهی نشد و امروز می بینیم خلاء این گفتمان چگونه دانشگاه را در موقعیت استیصال شدید قرار داده است به گونه ای که حتی قادر نیست نسبت خود را با این وضعیت بحرانی جامعه تحلیل کند و خود پیشقدم از هر نهادی دیگر در جامعه در اضطراب "چه کنیم" گرفتار است.
به اعتقاد برخی از اندیشمندان، جامعه ما در این موقعیت حساس بیش از هر چیزی نیازمند رهایی از "توهم آگاهی" است، توهم دانستن و توهم آگاهی و اشراف بر ابعاد این بحران خود می تواند به عمیق تر و پیچیده تر شدن بحران منجر شود، همانطور که امروز کادر بهداشتی و درمانی خط مقدم مبارزه با این بیماری هستند، دانشگاه و دانشگاهیان نیز باید در خط مقدم آگاهی بخشی و فهم پذیری موقعیت کنونی جامعه برای قشرهای مختلف باشند.
 
باید در نظر داشت که آگاهی بخشی صرفا به این معنی نیست که مدام و مستمر توصیه های پزشکی و بهداشتی را به زبان ساده تر به مردم منتقل کرد و شعار "در خانه بمانیم" را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهیم. چرا که این موضوع توسط رسانه های مختلف مکررا در حال تکرار است اما می بینیم که چندان تاکنون اثرگذار نبوده است و لذا مسئولیت اجتماعی دانشگاه ایجاب می کند در فرایند زدودن توهم آگاهی و توهم ناچیزانگاری بحران قدم بردارد.
 
اما مسئله واقعی دانشگاه در این خصوص غرق بودن خود این نهاد در توهم آگاهی و اشراف بر مسئله کروناست، در واقع دانشگاه در موقعیت امروز علاوه بر اینکه آگاهی و تحلیل مناسبی از آنچه بر جامعه می گذرد ندارد بلکه دچار توهم خطرناک دیگری نیز شده و آن هم توهم رهایی است، توهمی که هر آن القاء می کند بزودی از این وضعیت عبور خواهیم کرد و دوباره همه چیز عادی می شود، غافل از اینکه جامعه ایرانی و حتی جامعه جهانی هرگز پس از بحران کرونا نمی تواند تماما به حالت قبل خود بازگردد و آنچه باشد که بوده است.
 
درگیری اصلی این روزهای دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در چگونگی برگزاری کلاس های درسی به صورت مجازی، به خوبی نشان می دهد هنوز پیوند ارگانیکی بین آنچه در جامعه می گذرد و آنچه دانشگاه عمل می کند وجود ندارد. موقعیت و منزلت اجتماعی دانشگاه در کشور ما می طلبد که امروز به شکل عریان تری آنچه وظیفه دارد را در قبال جامعه به صحنه آورد، حتی فراتر از وظیفه و رسالت، دانشگاه باید ایثار و از خودگذشتگی محسوسی برای بحرانی که خود و اجزای آن درگیر آن نیز هستند داشته باشد.
 
چند روز پیش نامه ای خطاب به وزیر محترم علوم در خصوص سازماندهی مکانسیمی برای کمک به اقشار آسیب پذیر در بحران کرونا در راستای مسئولیت های اجتماعی دانشگاه نوشتم که مورد استقبال بخشی از جامعه دانشجویی و همکاران دانشگاهی و البته بغض و عصبانیت تعداد کثیری از همکاران و مسئولین دانشگاهی بوده ام که نشان می دهد ما هنوز در مرحله ای نیستیم که بخواهیم برای عبور از بحران در جامعه ای که با مشکلات زمینه ای فراوان و ضعف سیستم اقتصادی- اجتماعی مشهود آن، بستری مهیا برای جولان دهی پیامدهای متنوع کرونا است، از خودگذشتگی ناچیزی برای جامعه داشته باشیم. بحرانی که تبعات "به من چه انگاری" در آن پاسخی دردناک را متوجه همه خواهد کرد.
 
موقعیت کرونایی فعلی شاید فرصتی استثنایی برای بازیابی هویت اجتماعی دانشگاه باشد و شاید نیز تهدیدی برای تعمیق انزوای اجتماعی آن.

بیت الله محمودی، عضو هیات علمی دانشگاه شهرکرد