«تیر اولم به خطا رفته بود، تیر دوم آهو را غلتانده بود ولی  تکان می‌خورد. آهوی دوم با صدای تیر جابه‌جا خوابید. مایر گفت حداقل ۵ گلوله چهار پاره به دومی خورده.»

این لحظه‌ها از سرنوشت‌سازترین ساعت‌های زندگی «اسکندر فیروز»، نخستین رییس سازمان محیط زیست ایران است که در کتاب خاطرات خود از آنها به تلخی یاد کرده است. پیرمرد سفیدموی محیط زیست ایران، چهاردهمین روز اسفند سال ۱۳۹۸ در میان انبوه خبرهای نگران‌کننده این روزها، در ۹۳ سالگی برای همیشه چشم‌های درشت و براقش را بر روی این دنیا بست؛ دور از ایران اما در کنار ایران خانمِ علاء، همسر صمیمی و مهربانش.

به قول خودش «شاید اگر شکارها و تبعات آن نبود حالا سازمان حفاظت از محیط زیست هم به شکل امروزی وجود نداشت، به‌احتمال زیاد خبری از پارک پردیسان نبود و به جای آن شهرک غرب دیگری در تهران سبز می شد.» برای او آن همه برنامه شکار که لازمه‌اش پرسه زدن در دشت‌ها، صعود به ارتفاعات و گذشتن از نیزارهای تالابی، گشت در آفتاب سوزان بیابان‌ها و خزیدن میان بوته‌های خاردار جنگل‌ها بود باعث مطالعه جدی در زمینه رشته‌های مرتبط با محیط زیست و حیات‌وحش شد. پی‌بردن به روش شکار آهوان ظریف و زیبای دشت‌های ایران توسط متفقین و رواج آن در ایران بعد از پایان جنگ جهانی دوم جرقه‌ای برای تدوین نخستین قوانین شکار در ایران و تبدیل کانون شکار به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به ریاست اسکندر فیروز شد. چهار سال بعد هم همین سازمان به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد و اسکندر فیروز همچنان در رأس آن ماند.

 درباره نقش اسکندر فیروز در شکل‌گیری کنوانسیون حفاظت از تالاب‌های مهم بین‌المللی و زیستگاه پرندگان آبزی، تصویب نخستین قانون حفاظت محیط‌ زیست، تأسیس مؤسسه گیاه‌شناسی و باغ گیاه‌شناسی ملی ایران و طرح زیست‌محیطی پارک جنگلی پردیسان در این روزها بسیار گفته و نوشته‌اند اما شاید کمتر کسی بداند که در زمان ریاست او بر سازمان محیط زیست برای نخستین بار مسائل مرتبط با محیط زیست و حیات‌وحش به مدارس و کتاب‌های درسی راه یافت. اصرار او بر پیاده سازی آزمون استخدامی برای پرسنل گارد محیط زیست منجر به ساماندهی نیروهای این سازمان و در نتیجه تأسیس آموزشگاه عالی حفاظت محیط زیست شد.

در زمان ریاست فیروز، برای نخستین‌بار به بیابان‌زدایی توجه و اراضی پیرامون دریاچه ارژن و پریشان برای ایجاد پارک بین‌المللی ارژن تعیین شد که در گذشته زادگاه شیر ایرانی بود. او در اوایل دهه پنجاه، پس از نصب نخستین دستگاه‌های اندازه‌گیری آلاینده‌های مختلف هوا چند طرح پیشنهادی برای کاهش آلودگی هوا از جمله بحث مالیات سبز را داشت و اگرچه با هیچ‌کدام موافقت نشد اما در نهایت پیگیری‌هایش منجر به اجرای برنامه گازسوز کردن خودروها شد.

اینها تنها چندین مورد از اقدامات بی‌شمار فیروزِ ایران است که حالا دیگر در میان ما نیست. مردی که قدر ندید و حتی پس از انقلاب به زندان رفت، تلخ‌ترین روزها را پشت سر گذاشت و در نهایت یک معجزه او را از زیر تیغ اعدام رهاند.