پسر خیابان هم با استقبال مخاطب روبهرو شد و هم منتقدان؛ به گونهای که با کسب امتیاز 7.2 از آیامدیبی و 95 از راتن تومیتوز و 65 از متاکریتیک به مخاطبان سختگیر هم نوید دیدن یک فیلم جذّاب را میدهد. از موفّقیتهای این فیلم میتوان به کسب 13 جایزه از جشنوارهی فیلم فیر (معتبرترین جشنواره فیلم هند) و نمایندگی سینمای هند در مرحلهی اول منتخبان نودودومین دورهی جایزه اسکار اشاره کرد.موسیقی جزء لاینفک اکثر فیلمهای هندی است؛ اما فیلم درام پسر خیابان با اختصاص دادن تمام آلبوم فیلم به موسیقی رپ، دیوارهای امن عامهپسند خود را شکسته و درد جامعه را با اشعار قابل تأمل از این نوع موسیقی بازتاب داده است.
مراد، دانشجوی مسلمان هندی است که در یک محلّهی فقیرنشین زندگی میکند و مانند تمام افراد محلّهاش با مشکلات مالی و خانوادگی بسیاری دست و پنجه نرم میکند؛ امّا در تنهایی خود دردهایش را به شعر تبدیل میکند و این ذوق شعری، همراه با دوستش، سفینه، تمام داراییاش محسوب میشود. روزی در فستیوال موسیقی دانشگاه خواننده رپی با لقب شیر را میبیند که شعری از جنس شعرهای او را اجرا میکند. مراد سعی میکند با او ارتباط برقرار کند و شیر که استعداد او را میبیند، با او همکار میشود. امّا مشکلات مراد تمامی ندارد و مخاطب تا انتهای فیلم با مراد، همدل و منتظر برآورده شدن آرزوی او است.
زویا اختر، کارگردان جوانی است که بیشتر فیلمهایش بر پایهی دیالوگهای خوشتراش بین شخصیتها استوار است؛ امّا این بار در این فیلم،داستان را با ترکیببندیهای پویا و قابهای لایهبندی شده در عمق، روایت میکند. قابهای چندلایهای که در بعضی موارد هر کدام داستانهای مجزّایی را بازگو میکنند و در کامل کردن پازل شخصیتها نقش مهمی به عهده دارند. صحنههای حرکت آهسته و تکگوییهای شخصیت اصلی مانند دیگر آثار زویا، نوعی فاصلهگذاری برای مخاطب ایجاد میکند و به او مجال فکر کردن حین تماشای فیلم را میدهد. نمایش روابط انسانی و ظرافتهای آن از روان زنانهی کارگردان نشأت میگیرد و پیوند عاطفی محکمی بین شخصیتها و مخاطب ایجاد میکند. طراحی لباس و چهره و حتی سرمه کشیدن در چشم توسط مراد در سکانس پایانی فیلم، ترکیب متعادلی از درهمآمیختگی سنّت و مذهب در زندگی مدرن جوانان هند را به نمایش میگذارد.
علاقهی شخصی و توانایی ستارهی محبوب این روزهای سینمای هند یعنی رنویر سینگ به رپ، کمک بزرگی برای هر چه باورپذیرتر شدن شخصیت اصلی کرده است. بیان نامطمئن و ترسیدهی بدن این بازیگر به تمامی مفهوم قشر ضعیف و بهخصوص مسلمان هند را به نمایش میگذارد. عالیا بات نیز شخصیت سفینه (دوستدختر مراد) را با مهارت بسیار به نمایش درآورده؛ گرچه خود شخصیت سفینه ظاهراً کارکردی به جز اضافه کردن پیرنگ فرعی عاشقانه به فیلم برای فروش بیشتر نداشته و از نقاط ضعف فیلمنامهی حسابشدهی پسر خیابان به شمار میرود.
تضاد طبقاتی و اعتراض به تضادی که در فرهنگ، سنّت و مذهب مردم هند ریشه دوانده، در تمامی صحنهها و دیالوگهای پسر خیابان دیده میشود. این اعتراض فیلم را بیپرده و واضح در دیالوگ شیر میشنویم: «اگر همه چیز در دنیا راحت بود که دیگر رپ به وجود نمیآمد».
کل فیلم را میتوان مانیفستی برای نجات مردم هند و در لایههای عمیقتر برای انسان معاصر تلقی کرد. مراد به عنوان نمادی از قهرمان عصر حاضر، مدام سعی می کند با رعایت آن قسمت از آداب و رسوم جامعه و مذهبش که با ارزش های وجودی انسان همخوانی دارد راه تکامل و آرامش را به زندگی خود و دیگران هدیه بدهد. از دیگر نقدهای فیلم به قشر ضعیف جامعه ، جبرگرایی آنها در اصرار بر ماندن در وضعیت بدی که دارند و ربط دادن آن به خواست خدا می باشد. فیلم پسر خیابان که در عین وفادار بودن به خصیصههای قهرمانپروری سینمای هند،کلیشهها رامیشکند، کمی تا یک اثر کامل فاصله دارد؛ امّا حتماً از جذّابیتهای زیادی برای مخاطب برخوردار است؛ بهویژه که ارزش انسان را به سبب افکار و انتخابهایش در موقعیتهای سرنوشتساز همواره ستایش میکند.