«پایتخت ۶» که پخش آن از نخستین روز سال ۱۳۹۹ آغاز شده، تفاوتهای مشهودی نسبت به سریهای قبلی این مجموعه دارد. این سریال چند سال است که نگاه میلیونها مخاطب ایرانی در داخل و خارج از کشور را به خود جلب کرده و با استفاده از لوکیشنهای جذاب مازندران، موسیقی متفاوت بومی این استان و همچنین بهرهگیری از ویژگیهای گویشی و لهجه مازندرانی در صحبت کردن به زبان فارسی، تصویری جذابتر نسبت به سایر سریالهای تلویزیونی نشان داد. البته محوریت این جذابیت قطعا طنزپردازیهایی است که در متن و بازی این سریال همواره به چشم آمده و نقطه اصلی جذب مخاطب این مجموعه تلویزیونی محسوب میشود.
طی سالهای اخیر درباره این سریال مطالب زیادی منتشر شد؛ از نقدهای تند علیه بازیگران و عوامل تولید این سریال گرفته تا مقالههایی با دیدگاههای جامعهشناسانه و اجتماعی و حتی گزارشها و گفتوگوهایی در تعریف و تمجید از این سریال تلویزیونی که حالا پرطرفدارترین و ادامهدارترین سریال تلویزیونی ایران لقب گرفته است.
اما این روزها با روی آنتن رفتن فصل ششم سریال پایتخت و به چشم آمدن برخی ضعفهای فنی و محتوایی در کنار تغییر مشهود نگرش و رفتار شخصیتهای این سریال، انتقادها به عوامل تولید پایتخت بیشتر شده است. منتقدانِ سالهای قبل که پس از اظهارنظر رهبر انقلاب در مورد این سریال، نسبت به برخی انتقادهایی که داشتند کوتاه آمده بودند، حالا بار دیگر نقدهای خود را وارد میدانند و معتقدند که مجموعه تلویزیونی پایتخت در فصل ششم با تأکیدات رهبر انقلاب درباره سبک زندگی درست ایرانی-اسلامی که زمانی در این سریال دیده میشد ، همخوانی ندارد.
پایتخت پس از الوند
تولید پایتخت ۶ با مرگ ناگهانی «خشایار الوند» نویسنده مطرح سینما و تلویزیون در ۹ اسفند ۱۳۹۷ در هالهای از ابهام قرار گرفت. پس از مرگ الوند، خیلیها بر این باور بودند که پایتخت نیز به پایان راه رسید و احتمالا دیگر تولید نخواهد شد. حتی برخی عوامل تولید این فیلم نیز عنوان کردند که فعلا برنامهای برای تولید سری ششم این سریال ندارند، اما چند ماه بعد پایتختیها تصمیم گرفتند که نوروز ۱۳۹۹ را مهمان خانههای ایرانیها باشند و لحظات مفرحی را برای مردم رقم بزنند.
نیمه آذر تصویربرداری پایتخت۶ در شیرگاه آغاز شد تا این مجموعه تلویزیونی این بار بدون نویسنده اصلی سریال آغاز به کار کند. به مرور خبرهایی از روند تولید این سریال منتشر شد ؛ مانند اضافه شدن داستان نساجی به سریال پایتخت که در مازندران و حتی روی سکوهای استادیوم وطنی انتقادهایی را در پی داشت، اما عوامل این سریال در دیدار با کادر فنی و تعدادی از هواداران نساجی در تهران عنوان کردند که هیچ اهانتی به نساجی و هواداران نخواهد شد و خودشان نیز شیفته و طرفدار این تیم هستند.
«بهبود» که در فصل پنجم پایتخت خبر مرگ او اعلام شده بود قرار شد به سریال برگردد. اما «بابا پنجعلی» دیگر در سریال حضور ندارد و پس از سکته مغزی و اهدای عضو از جهانِ سریال پایتخت خداحافظی کرد. شنیدن خبر این جزئیات در پایتخت ۶ کنجکاوی مخاطبان این سریال را برای تماشای فصل ششم که احتمالا فصل پایانی این مجموعه خواهد بود را بیشتر کرد ، اما با پخش شدن چهار قسمت از فصل ششم این سریال پرمخاطب، آن چه که به چشم میآید، فاصله داشتن این سری از پایتخت با فصلهای قبلی آن است.
بر مدار داستان
به اعتقاد بسیاری از مخاطبان این سریال، پایتخت در فصلهای گذشته به دلیل داشتن یک خط داستانی مشخص و همچنین داستانهای جانبی موازی عملکرد بهتری داشت و بیشتر توانست در نگاه مخاطبان جا باز کند. فصل اول ماجرای کوچ خانواده معمولی به تهران را روایت میکرد و البته به دلیل نداشتن پیشینه امکان مقایسه آن با مجموعههای دیگر وجود نداشت. « پایتخت۲ » به روایت ماجرای حمل گنبد و گلدستههای یک امامزاده در قشم از مازندران اختصاص داشت. «پایتخت ۳» ازدواج «ارسطو»، ملیپوش شدن «نقی» و مصدوم شدن «بهبود» را در کنار چند داستان موازی دیگر روایت میکرد و «پایتخت ۴» به حوزه انتخابات و مدیریت شهری ورود کرد و با وارد شدن «هما سعادت» همسر «نقی معمولی» به شورای شهر به موضوع ساخت و سازهای غیرمجاز در مازندران پرداخت.
«پایتخت ۵» نیز شرایط تقریباً مشابهی داشت و با ورود به ماجرای داعشیها سعی کرد که روایتی متفاوت از خانواده معمولی در دل داعشیها ارائه کند. در همه این فصلها به طور همزمان انتقادها و حمایتهایی از این سریال وجود داشت. اما در ۴ روز اخیر، سمت و سوی دیدگاهها به این سریال، بیشتر به سمت انتقاد رفته است.
جای خالی متن منسجم
مخاطبان در این سری از پایتخت پس از گذشت پنج قسمت هنوز با جرقههای داستان اصلی مواجه نشدهاند و مهمتر این که در هر قسمت با سکانسهایی مواجه میشوند که از نظر آنها نبودشان چیزی از فیلم کم نمیکند. تکرار چندین باره نماهای هوایی از زیباییهای شیرگاه و استفاده زیاد از جدلهای لفظی و بیدلیل بین شخصیتها و کشتن زمان مفید سریال، در هر قسمت از این فیلم یکی از دلایل این دسته از منتقدان برای وارد دانستن انتقاد به ضعف محتوایی این سریال است.
از سوی دیگر در قسمتهای پخش شده این سری از پایتخت تعداد تکیهکلامها و میزان استفاده از آنها در دیالوگهای برخی شخصیتها بسیار بیشتر شده است. حتی سعی شده با استفاده از برخی جملههای منتسب به مسئولان کنونی و پیشین کشور از جمله سه رئیسجمهور، توجه مخاطب بیشتر به سریال جلب شود و بازخورد بیشتری در جامعه به دست بیاورد. البته این کارها مرسوم هستند. اما در حقیقت عوامل تولید پایتخت ۶ دستکم تا پایان قسمت پنجم، عمدتا تلاش کردهاند که خلاء یک متن منسجم را با استفاده از تکیهکلامها، شوخیهای متعدد، رفتارهای تمسخرآمیز شخصیتها نسبت به یکدیگر و بیشتر به تصویر کشیدن زیباییهای جغرافیای فیلم با چاشنی موسیقی بومی پر کنند.
در تضاد با پایتختهای قبلی
از سوی دیگر آنچه که در پایتخت ۶ نسبت به سریهای قبلی این سریال به چشم میآید، تغییر رفتار و محتوای رفتاری شخصیتهای این سریال در قسمتهای پخش شده فصل ششم است.
یکی از نقاط قوت مجموعه پایتخت که خود تولیدکنندگان سریال نیز به آن تکیه میکنند، بازنمایی رفتارهای درست و سبک زندگی ساده و سالم ایرانی در این سریال است. یعنی همان نکته رهبر انقلاب هنگام ملاقات «سیروس مقدم» با ایشان در بیمارستان عنوان کردند و تأکید داشتند که «پایتخت فیلمی ایرانی است.»
اما به نظر میرسد در پنج قسمت پخش شده از پایتخت ۶ ، تمرکز بر خنده گرفتن از مخاطب با هر شکلی به دلیل نبود یک متن و خط داستانی منسجم، سبب شده که همین نقطه قوت پایتخت هم خدشهدار و متزلزل شود. مصداق این موضوع را میتوان در رفتار شخصیت «بهتاش» نسبت به بزرگترهای خانواده دید.
عبور از اصول اخلاقی خانواده معمولی
رعایت احترام نسبت به بزرگتر در تمام فصلهای قبلی پایتخت نوعی خط قرمز برای این سریال و اعضای خانواده محسوب میشد. یکی از سکانسهای به یاد ماندنی مجموعه «پایتخت»، تلاش «نقی» برای نجات جان «بابا پنجعلی» هنگام سقوط خودرو به دره در فصل دوم این سریال است. نمونه احترام به بزرگترها بارها در سریال پایتخت دیده شد. حتی شخصیت سرکش «بهتاش» در فصل قبلی سعی میکرد به شکلی اعتراضات خود نسبت به دایی خودش یعنی «نقی معمولی» را مخفی کند یا اعتراضش را با غر زدنهای پنهانی زیر لب یا در غیاب او به زبان بیاورد.
اما در پنج قسمت نخست فصل جدید این رفتار تقریباً دیده نمیشود. برای مثال بهتاش در یکی از صحنهها به مقابله مستقیم با بزرگتر فامیل میپردازد و مقابل جمع، اقدام به زورآزمایی فیزیکی با نقی و به کرسی نشاندن حرف خود میکند. رفتار این شخصیت نسبت به سایر بزرگترها نیز در تضاد با اصل احترام به بزرگترها در خانواده است.
عادیسازی دروغ
موضوع دیگری که در سریال پایتخت همواره به چشم میآمد، اصرار بر راستگویی بین شخصیتهای سریال بود. دروغ در خانواده معمولی نوعی تابو محسوب میشد. نمونه این تأکید را در قسمتهای مختلفی از «پایتخت» میتوان دید.
در یکی از سکانسهای پایتخت ۴ گفتوگویی بین «نقی» و «هما» در مقابل دخترانشان شکل میگیرد که نقی برای اثبات حرف خودش به هما میگوید: «چرا دروغ میگی؟» و هما برای این که اثبات شود دروغ نگفته بحث را ادامه میدهد و میگوید: «باید جلوی بچهها معلوم بشه که من دروغ نگفتم، چون توی ذهنشون مادرشون را دروغگو میبینن و این براشون خوب نیست. دروغگویی یاد میگیرن.»
اما در پنج قسمت نخست پایتخت ۶ دروغگویی ساده انگاشته شده است. حتی هما که شخصیت منطقی و اخلاقیتری نسبت به سایر شخصیتهای پایتخت بود تصمیم میگیرد برای فرستادن دخترانش به اردو، به نقی دروغ بگوید و از «فهیمه» خواهرشوهرش هم میخواهد که این دروغ را تأیید کند. تا جایی که در یکی از سکانسهای قسمت چهارم فصل ششم این سریال، بهتاش در مواجهه با تعداد زیاد دروغهایی که بین اعضای خانواده رد و بدل شده میگوید: «ماشالله دروغ از در و دیوار این خانواده میریزه!»
تغییر جایگاه اعتیاد
نکته دیگری که پایتخت ۶ را مقابل سریهای قبلی این مجموعه قرار میدهد، تغییر نگاه خانواده نسبت به اعتیاد است. در فصل دوم این سریال میتوان نوع نگاه خانواده معمولی به اعتیاد را به طور کامل دریافت. داماد خانواده یعنی بهبود برای ترک اعتیاد برادرش از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و حتی خودش متهم به اعتیاد میشود.
پس از قطعی شدن سفر خانواده معمولی به قشم، تصمیم میگیرد برادرش را به خانه نقی بیاورد و در روزهایی که آنها حضور ندارند، در این خانه قرنطینه کند. با به تأخیر افتادن سفر خانواده معمولی و بازگشتشان به خانه، رفتارهای مشکوک بهبود برای مخفی کردن حضور برادرش در این خانه بیشتر به چشم میآید. وقتی که نقی و ارسطو رفتارهای عجیب و مشکوک بهبود را میبینند گمان میکنند که او معتاد شده و در حال پنهان کردن اعتیاد است. شدت عصبانیت نقی و میزان نگرانی اعضای خانواده از احتمال اعتیاد داماد خانواده و تلاششان برای حل این مسأله همراه با چاشنی طنز چند سکانس جذاب ساخته بود که هنوز در خاطر مخاطبان مانده است.
اما در فصل ششم اعتیاد تقی معمولی به یک موضوع عادی در خانواده تبدیل شده و نه تنها واکنشی به آن نشان داده نمیشود، بلکه دستمایه به سخره گرفتن تقی و ایجاد فرصتهای بیشتر برای نقی هم شده است. تا جایی که حتی کوچکترین عضو خانواده هم نسبت به اعتیاد تقی اظهارنظرهایی میکند.
در این مورد میتوان به پیدا شدن تریاک در جیب «رحمان و رحیم» یا تصمیم و اقدام ارسطو به عرضه مواد مخدر برای کسب درآمد هم اشاره کرد.
تلاش بهتاش برای تأمین هزینه سفر خود و پول گرفتن از شخصیتهای مختلف فیلم به بهانه کمک به یک فرد نیازمند هم از دیگر سوءرفتارهای به نمایش درآمده در قسمت پنجم فصل ششم پایتخت است.
همه این نکات سبب شده که برخی مخاطبان به این نتیجه برسند که پایتخت۶ حتی به اصالت شخصیتهای این سریال پایبند نمانده و این تغییرات ناشی از نبود یک متن منسجم است که به واسطه مرگ خشایار الوند رقم خورده است.
امتیاز طبیعت و موسیقی
با این حال نمیتوان از همین حالا قضاوتی نهایی درباره پایتخت ۶ داشت. هنوز ۱۰ قسمت دیگر از این سریال باقی مانده و این احتمال وجود دارد که در قسمتهای بعدی ضعفهای مشاهده شده برطرف شوند یا سریال در مسیری مشخص از یک یا چند داستان قرار بگیرد. برای مثال شاید اضافه شدن بهبود به فیلم از قسمتهای دیگر که جرقه آن در قسمت پنجم زده شد، بتواند فیلم را در مسیری مشخص قرار دهد. در عین حال این احتمال هم وجود دارد که آغاز این سریال در فصل ششم با این ضعفها خشت کج قسمتهای دیگر باشد.
آن چه که از پایتخت ۶ تا این جای کار به عنوان نقطه قوت میتوان نام برد، استمرار روند مطلوب تولید موسیقی فیلم است که با آهنگسازی «آریا عظیمینژاد» و همراهی گروه «آوای تبری» تولید شده و ظرفیت موسیقی مازندرانی را باز هم در طلاییترین ساعت پخش شبکه یک سیما به گوش میلیونها مخاطب میرساند.
فعلاً داشتههای ذهنی مخاطب از فصلهای پیشین پایتخت به همراه موسیقی پایتخت ۶ با معرفی یک صدای جدید از آواز مازندرانی در کنار نماهایی زیبا از طبیعت جذاب سوادکوه، بار اصلی نگه داشتن مخاطب پای تلویزیون برای تماشای این سریال را به دوش میکشد. باید منتظر ماند و دید که مجموعه تلویزیونی پایتخت در ششمین فصل خود میتواند با اقبال مخاطبان به کار خود پایان دهد یا نه؟!