تهران- ایرنا- ضحی کاظمی، نویسنده آثار گمانه‌زن، گفت: در زمانی که نمی‌توانیم از خانه بیرون برویم، نمی‌توانیم سفر کنیم، یا دوستان و خانواده را ببینیم و نیاز داریم این فضا عوض شود، کتاب آدم را به سفر می‌برد، این سفر شیرین است.

ضحی کاظمی (متولد ۱۳۶۱، تهران) دانش‌آموخته کارشناسی مهندسی مواد (دانشگاه علم و صنعت ایران) زبان و ادبیات انگلیسی (تهران- مرکز)در مقطع کارشناسی‌ ارشد ادامه داده است. ترجمه را به صورت حرفه‌ای پیش از داستان آغاز کرد و از سال ۱۳۸۷ به صورت رسمی به داستان‌نویسی رو آورد. اولین رمان او آغاز فصل سرد سال ۹۱ از سوی نشر افراز روانه بازار شد. 

وی که امسال با کتاب باران‌زاد برنده جایزه گمانه‌زن نوفه شده در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، در پاسخ به این‌که این روزها چه می‌کند، گفت: سرم را گرم می‌کنم که فکر و خیال نکنم، اضطراب و نگرانی این روزها زیاد است، همه درباره این‌که در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد فکر می‌کند و سناریوهایی می‌چینند، ما نویسندگان هم که بیش‌فعالی ذهنی داریم و نویسندگان گمانه‌زن احتمالات عجیب‌تری خواهند داشت اما هیچ‌یک از ما از آینده خبر ندارد.

خودم را سرگرم می‌کنم که اجازه ندهم افکار نگران‌کننده، حالم را بد کند، فیلم می‌بینم سریال می‌بینم آشپزی می‌کنم، کتاب می‌خوانم، پازل درست می‌کنم، پازل درست کردن، بسیار کمک می‌کند کمتر فکر کنم، موسیقی گوش می‌دهم. البته زمان آزاد بسیار زیاد و پس‌زمینه ذهنی همه ما اضطراب است، به همین دلیل توان نوشتن ندارم، از طرف دیگر هم خلوت خاصی که برای نوشتن نیاز دارم فراهم نیست و نوشتن عقب ‌افتاده است.

 کاظمی در پاسخ به این سؤال که  یک نویسنده گمانه‌زن، درباره شرایط فعلی جهان چه فکر می‌کند، گفت: در سال ۹۵ کتابی به نام کاج زدگی از من منتشر شد، در آن کتاب، یک بیماری همه‌گیر می‌شود و همه شخصیت‌های داستان می‌میرند، ویروسی که در کاج زدگی هست، یک سلاح بیولوژیکی برای پایان دادن به زندگی افراد مسن است اما ناگهان جهش پیدا می‌کند و همه افراد در همه سنین درگیر می‌شوند.

این نویسنده داستان‌های علمی-تخیلی ادامه داد: وقتی ویروس کرونا منتشر شد، همه گفتند این رویداد، به کتاب تو شباهت دارد اما ویروسی که من درباره‌اش نوشته بودم، همه را  به‌سرعت می‌کشت. فکر می‌کنم ما خوش‌شانسیم که می‌توانیم از این مهلکه زنده بیرون بیاییم، می‌توانیم پیشگیری کنیم، مراقبت کنیم. می‌توانیم از شرایط ابتلا به این بیماری دور بمانیم  و این فرصتی است که به‌ عنوان نویسنده به قهرمانانم ندادم و فکر می‌کنم این امید می‌توانند نجات‌بخش باشد.

 کاظمی درباره رمان باران‌زاد و مسئله اصلی آن‌که آب است، چنین توضیح داد: برای آینده بشر ‌پیش‌بینی‌های مختلفی  وجود دارد، من به همه آن‌ها فکر کردم اما بیشتر گرمایش زمین در ذهنم بود، این شرایط اکنون در جهان وجود دارد، البته نه به آن سرعت که در داستان آورده‌ام و ظرف مدت ۳۰ سال کل زمین زیر آب می‌رود اما صد سال دیگر ممکن است چند کشور وجود نداشته باشند و زیر آب بروند. تغییرات آب و هوایی اجتناب‌ناپذیر است، این آب به گرم شدن زمین مربوط است. شاید ما این را حس نکنیم اما در مالزی، سنگاپور و جنوب آسیا ارتفاع آب به‌شدت بالا رفته و حتی بعضی جزیره‌ها دارند زیر آب می‌روند.

در داستان من آب نمادین است، بیشتر می‌خواستم چرخش زندگی را نشان بدهم و اینکه اگر از آب بیرون بیاییم، فرصت دوباره‌ای داریم  زندگی را به شکل بهتری بسازیم، این یک تولد دوباره است.

 کاظمی در پاسخ به این‌که شخصیت اصلی داستان، چگونه میان دل‌بستگی کودکی و عشق بزرگ‌سالی مجبور به انتخاب می‌شود، بیان کرد: در این داستان لی‌لی نماد گذشته و دالیا، نماد آینده است. در روزگاری که همه دنیا را خرافه برداشته و همه اعتقادات کشتی ناجی، دست و پاگیر و عذاب‌آورند.  لی‌لی، تیراد را به گذشته وصل می‌کند و دالیا به آینده، دالیا نماد جهش ژنتیکی و آن حرکت رو به جلویی است که ژنوم انسان‌ها  پدید آمده است. تیراد در حقیقت با انتخاب بین لی‌لی و دالیا  بین گذشته و آینده انتخاب می‌کند به گذشته علاقه‌مند و پایبند است و به آینده توجه دارد و در نهایت تغییر و حرکت به‌سوی آینده را برمی‌گزیند، زیرا  دیگر تقدس عمیقی که نسبت به کشتی ناجی احساس می‌کرد را ندارد، به همین دلیل ناجی را ترک می‌کند و حتی به بازمانده یا نوه ناجی هم توجهی نمی‌کند، چون می‌داند آنچه در گذشته اتفاق افتاده دیگر مهم نیست و آینده پیش رو اهمیت دارد.

 او با اشاره به این‌که شخصیت‌های داستان همگی دوست‌داشتنی نیستند گفت: از بین شخصیت‌های داستان، دالیا را بیشتر دوست دارم، نریوان را هم بسیار دوست داشتم، تیراد را در آغاز قصه دوست ندارم اما در پایان شخصیت دوست‌داشتنی‌تری دارد.

کاظمی، پیشنهاد کتاب را کار سلیقه‌ای دانست و گفت: ممکن است دیگران کتابی که من می‌پسندم را دوست نداشته باشند یا حتی این روزها حوصله کتاب‌خوانی نداشته باشند اما پیشنهاد می‌کنم کتاب‌های حاضر در مرحله نهایی جایزه نوفه را بخوانند.

 وی ادامه داد: کتاب مه‌آلود از آلیستا آقایی کاری خواندنی  است، اگر به روایت‌های تاریخی علاقه‌مندند، خون‌خورده مهدی یزدانی‌خرم کتاب شایسته‌ای است، اگر به فانتزی علاقه‌مندند یفرن دوم از فرهاد آذرنوا را بخوانند و اگر ژانر وحشت یا گوتیک می‌پسندند، ساعت باران نوشته‌ هادی معیری‌نژاد، را پیشنهاد می‌کنم. باران‌زاد هم فضایی پساآخرالزمانی دارد. پیشنهاد می‌کنم هر ۵ کتاب را بخوانید.

زمانی که نمی‌توانیم از خانه بیرون برویم، نمی‌توانیم سفر کنیم، یا دوستان و خانواده را ببینیم و نیاز داریم که این فضا عوض شود، کتاب آدم را به سفر می‌برد، این سفر شیرین است.

کاظمی با بیان این‌که بهبود شرایط از خودمان آغاز می‌شود، گفت: من باید از خودم شروع کنم، چون نمی‌شود دیگران را ادب کرد. اگر مردم کتاب‌خوان باشند، اتحاد و همبستگی خواهند داشت، با همبستگی می‌توانیم از این مشکل هم عبور کنیم، فکر می‌کنم امسال سفرها یک‌چهارم شده اما وقتی راه‌ها بسته نیست اهمیت در خانه ماندن دیده نمی‌شود.