«علیرضا فغانی» داور بین المللی فوتبال ایران که در لیگ فوتبال استرالیا قضاوت میکند، نخستین قضاوت خود در سال ۹۹ در دیدار بین تیمهای بریزن رور و نیوکاسل جتس در هفته بیست و هفتم این لیگ سوت زد.
رفتن وی که بدون تردید یکی از اتفاقات مهم فوتبال ایران در سال گذشته بود، میگوید: پولی که اینجا به یک داور برای قضاوت یک مسابقه میدهند، از پاداشی که در ایران برای موفقیت در جامجهانی و قضاوت چندین مسابقه بزرگ و حساس ردهبندی در نظر گرفتند و پرداخت نکردند، بیشتر است. هرچند هیچ منتی از سوی من بر سر فوتبال ایران نیست. اما فکر میکنم من و تیم داوریام دین خودمان را به فوتبال ایران ادا کردیم و اکنون وقت رسیدن به خواستههای خانواده است.
ادامه گفت و گو با فغانی را در زیر بخوانید:
چه شد که تصمیم جدی برای رفتن از ایران گرفتید؟
تصمیم من به رفتن زمانی جدی شد که فدراسیون فوتبال استرالیا بهطور رسمی پیشنهاد عقد قرارداد به عنوان داور تماموقت را به من داد. با این پیشنهاد، من چهارمین داور تماموقت فوتبال این کشور شدم و مشکل شغلی من هم برطرف شد.
از زندگی در استرالیا راضی هستید؟
با توجه به شلوغی ملبورن و سیدنی، من شهر بریزبین را برای زندگی انتخاب کردم که آرامش بیشتری دارد. البته چون از سرما خوشم نمیآید، آبو هوای گرمتر اینجا هم در انتخابم تاثیر داشت. فرزندانم مدرسه میروند و در حال تقویت زبان خود هستند. با شرایط زندگی در اینجا هماهنگ شدهاند و به قول معروف یک زندگی آرام را سپری میکنیم.
زندگی در بریزبن، هیچ سختیای ندارد؟
خیر. همانطور که گفتم قراردادی به عنوان داور تماموقت امضا کردهام و وقت کاریام که پر است. در لیگ هم که داوری میکنم و در طول روز هم برای حفظ آمادگی، با توجه به اینکه برنامهی حضور در جامجهانی هم در دستور کار ما است ۲ جلسه تمرین میکنم. بقیه وقتم هم با خانواده سپری میشود. البته شرایط کاری به شکلی است که هر هفته باید به ملبورن و سیدنی بروم و میشود گفت وقتی ندارم که حوصلهام سر برود.
پس دلتنگ نیستید؟
نه، این طور نیست و خودم و خانوادهام زود با شرایط کنار میآییم و سازگار میشویم. تنها دلتنگ نزدیکان و پدر و مادر میشویم. وگرنه در خود ایران و بهویژه فوتبال چیزی نیست که دلم برایش تنگ شود و اینجا هم مشکلی نداریم و راضی هستیم. بههرصورت نکته اینجاست که من در ایران هم به لطف خدا و تلاشهایی که بود، شرایط زندگی خوبی داشتم اما برای پیشرفت فرزندانم ارادهام برای مهاجرت بیشتر شد و الان برای آینده آنها آرامش بیشتری دارم.
شرایط فوتبال استرالیا از ایران بهتر است؟
از نظر برنامهریزی و امکانات که طبیعی است همهچیز بهتر باشد. هر باشگاه ساختار استاندارد، زمین و کمپهای تمرینی و ورزشگاه خوب برای خودش دارد. دربارهی سطح مسابقات اما نمیشود گفت، آنها بهتر از ایران هستند. بیشتر مسابقات هم در سه شهر ملبورن، سیدنی و بریزبن برگزار میشود. البته به دلیل تعداد کم تیمها، قوانین فوتبال اینجا به شکلی است که سه دور مسابقه در طول فصل برگزار میشود. یعنی بعد از برگزاری مرحله رفت و برگشت، دوباره تیمها بر اساس قرعهکشی که ابتدای فصل انجام میشود یک دور دیگر با هم رقابت میکنند. مسابقات هم بیشتر اوقات در روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه برگزار میشود. همهچیز به معنای واقعی در اینجا برنامهمحور است و خیلی از بحرانها و مشکلاتی که در فوتبال ایران شاهدش هستیم را اینجا نداریم.
مردم استرالیا اما به نظر نمیرسد که به اندازهی مردم ایران فوتبال را دوست داشته باشد؟
البته اینجا چیزی به اسم فوتبال نیست و به فوتبال میگویند ساکر، و ورزش سوم این کشور است. فوتبال آمریکایی و کریکت، ورزش اول و دوم استرالیا هستند. در بسکتبال و چند رشته دیگر هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
نگاه فوتبال این کشور به داوری و قضاوت داوران با ایران چه تفاوتی دارد؟
در ایران بهعنوان مثال، اگر داور مسابقه، همشهری یکی از تیمهای مسابقه باشد این موضوع تبدیل به جنجالی بزرگ میشود! اینجا اما داوری که برای شهر سیدنی است، بدون مشکل مسابقه این تیم را با تیم شهری دیگر قضاوت میکند و هیچ اعتراضی هم وجود ندارد. بههرحال در فوتبال استرالیا از VAR هم استفاده میشود و همین مساله ابهامات را کمتر میکند. با مسوولان فدراسیون که حرف میزدم میگفتند وقتی داوران آماده باشند و شرایط رفاهی خوبی داشته باشند، این تصمیم که داورانِ هر شهر، بازی تیم همان شهر را هم قضاوت کنند از نظر اقتصادی هم برای آنها صرفهجویی به همراه دارد. وقتی یک قانون خوب دارند و درست آن را اجرا میکنند، دیگر شاهد جنجالهایی که در فوتبال خودمان میبینیم در این کشور نیستیم.
ولی بیشک اعتراض به داوری وجود دارد؟
در همه جای دنیا اعتراض به داوری وجود دارد. منتهی در این مدت من یک بار ندیدهام که عوامل یک تیم مصاحبه کنند و بگویند فلان داور دیگر نباید برای تیم ما قضاوت کند. هیچ فشاری روی داوران و فدراسیون گذاشته نمیشود. هر کسی در حیطهی وظایف خودش حرف میزند. خبری از بیانیه نویسی و فحاشی به داوران نیست.
شما شرایطی را فراهم کردید که با وجود رفتن به استرالیا، در مسابقات بینالمللی همچنان به عنوان تیم داوری ایران قضاوت داشته باشید؟
من دوست داشتم این اتفاق رخ بدهد و هنوز هم نماینده فوتبال ایران در مسابقات بینالمللی باشم. البته شیطنتهای بسیار بزرگی هم شد که نام من از فهرست داوران بینالمللی ایران حذف شود و موقعیتم به خطر بیفتد. اگر داور جوانی بود که میتوانست جایم را بگیرد، بیشک کنار میرفتم اما داورانمان تازه دارند در لیگ قهرمانان آسیا قضاوت میکنند. من هم به همه اهدافم رسیده بودم و اگر کارشکنی زیاد میشد، حاضر بودم داوری را هم کنار بگذارم. بههرحال برخیها از هیچ تلاشی برای این مساله دریغ نکردند. وقتی کار داشت به جاهای باریک کشیده میشد، جلسهای با مهدی تاج برگزار کردیم و توافق شد که بنده همچنان در مسابقات بینالمللی به نام ایران قضاوت کنم. البته من این آمادگی را داشتم که با توجه به کارشکنیها این موقعیت را از دست بدهم و مشکلی هم برای قضاوت نکردن به نام ایران، با توجه به فضایی که برخیها درست کرده بودند نداشتم. چون دوست ندارم به زور کاری برای جایی یا کسی انجام بدهم. کارشکنیهم از طرف بنده نبود. درنهایت هم با مقاوت و دستور ویژهی تاج مشکلات حل شد و بنده در فهرست باقی ماندم. حالا هم خدا را شکر هم در استرالیا کارم را انجام میدهم و هم ابلاغهای بینالمللی برای مسابقات مختلف به نام ایران برای من صادر میشود.
درآمد شما از داوری در استرالیا هم به نظر میرسد قابلمقایسه با فوتبال ایران نباشد؟
اینجا هم مثل همهجای دنیا داوران دریافتی کمتری نسبت به مربیان و فوتبالیستها دارند. اما برای قضاوت یک مسابقه، به داور وسط ۱۵۰ دلار استرالیا و به کمکداور ۱۰۰ دلار استرالیا پرداخت میشود. البته حمایتهای مادی و معنوی قابلتوجهی هم در طول فصل وجود دارد. به پول کشور خودمان که حساب کنیم، یک داور با قضاوت یک مسابقه چیزی حدود ۱۵ میلیون تومان درآمد دارد و کمک داور ۱۰ میلیون تومان. خب در ایران پرکارترین داور فصل فکر نمیکنم بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان بتواند از سازمان لیگ و فدراسیون در لیگبرتر دریافت کند. یک داور اگر در یک ماه چهار مسابقه را قضاوت کند، ۶۰ میلیون تومان در کنار مزایایی مثل بیمه و... دریافتی خواهد داشت.
شما برای قضاوت هر مسابقه دستمزد جداگانه دریافت میکنید؟
با فدراسیون فوتبال استرالیا قرارداد امضاء کردهام و حقوق ثابت ماهیانه دارم که رقم آن خدا را شکر خوب است. ممکن است پاداشهای نقدی هم طبق قوانین این کشور درنظر گرفته شود، اما در کل سیستم مالی اینجا زمین تا آسمان با ایران تفاوت دارد. در ایران یک داور فقط برای عشقی که دارد باید داوری کند و بههیچوجه حق و حقوقش محترمانه و بهدرستی پرداخت نمیشود. این درحالی است که داور هم وقت میگذارد. تمرین میکند. زندگی دارد. ولی میزان دریافت که برای هر مسابقه در لیگبرتر حدود یک میلیون تومان پرداخت کنند، خندهدار است.
همچنان اتفاقات فوتبال ایران را دنبال میکنید؟
اخبار را که با دقت دنبال میکنم. مسابقات را هم اگر وقت داشته باشم، تماشا میکنم. یک بار با خانواده نشستیم بازی حساس و مهم پرسپولیس و سپاهان را نگاه کنیم که آن اتفاقات عجیبوغریب رخ داد. باز هم دیدیم بیبرنامگی، منیتها، و سلایق فردی چه روزگار بدی را برای فوتبال ما به بار آورده و این داستان ادامه هم دارد.
برانکو روزی که از ایران رفت، در مصاحبهای گفت که فوتبال شما در آستانهی آماتور شدن است. حرف او را قبول دارید؟
صددرصد. ولی من میگویم آماتور هستیم. در فوتبال کدام کشور که قدرت و احترامی در دنیا دارد شاهد چنین اتفاقات و داستانهایی هستیم؟ خیلی ساده است. برنامهریزی میکنند و براساس آن مسابقات برگزار میشود. براساس مسایل خاص جامعه و کشور هم ممکن است این بین تصمیمات مضاعفی بگیرند. همه باید به قانون و تصمیم مسوولان احترام بگذارند. منتهی در همین بازی پرسپولیس و سپاهان شما دیدید که چه شد. فقط در یک فوتبال آماتور ما باید شاهد این درگیریها و بینظمیها باشیم. آماتور به جایی میگویند که به قانون و برنامه و پیشرفت پشت کند. درست مثل فوتبال ما. البته اینطور نیست که من چون الان به استرالیا آمدهام، بخواهیم فوتبال خودمان را که سالها در آن کار و رشد کردم را زیر سوال ببرم. من فقط حقایقی که همه در جریانش هستیم را بازگو میکنم. کارنامه کاری من هم مشخص است.
برادر شما هم که در لیگ داوری میکرد چند سال قبل بهیکباره ایران را ترک کرد که حاشیههای زیادی به دنبال داشت؟
برادر من ظرفیت خوبی در داوری داشت. در لیگ هم در حال قضاوت کردن بود که وقتی دید شرایط برای حضورش در فهرست بینالمللی فراهم نیست، تصمیم بزرگی گرفت و از ایران به سوید رفت تا دنیای خود را در این کشور دنبال کند. او از صفر شروع کرد و زحمت کشید و توانسته است مجوز قضاوت در لیگ اصلی فوتبال این کشور را به دست بیاورد و آنجا داوری میکند. بیشک در فوتبال این کشور میتواند به موفقیتهای بزرگی هم برسد. خب اگر در فوتبال ما تصمیمگیری و حمایتها درست بود، او الان از داوران موفق فوتبال خودمان بود. اما وقتی برخوردها را دید تصمیم گرفت برود. البته من هم خیلی تلاش کردم به سوید بروم که متاسفانه نشد.
این برخوردها و مسایلی که به آن اشاره میکنید، در رفتن شما هم تاثیر گذاشت؟
من وقتی وارد داوری شدم، هدفهایی برای خودم داشتم. خدا را صدهزار مرتبه شکر خدا آنقدر به من توان داد که بدون آنکه بخواهم گردنم را پیش کسی کج کنم، به افتخارات زیادی برسم. درواقع در داوری به هر موفقیتی که در ایران، آسیا و جهان امکانش بود رسیدم. در تمام تورنمنتهای بزرگ داور بودم. فینال جام باشگاههای جهان، جامملتهای آسیا، جام کنفدراسیونها، لیگ قهرمانان آسیا، فینال المپیک و... را سوت زدم. در جامجهانی روسیه هم مسابقات بزرگ و مهمی را داوری کردیم و درنهایت قضاوت بازی ردهبندی به ما داده شد. خودم فکر میکنم میتوانستند فینال را هم به ما بدهند که بههرحال تصمیم دیگری گرفته شد و ما در کل از نتیجه به معنای واقعی راضی هستیم و فکر میکنم توانستیم برای فوتبال ایران موفقیت کسب کنیم.
صددرصد مطمئن بودید امکان ماندن در فوتبال ایران برای شما وجود نداشت؟
من در ایران زندگی خوبی داشتم. اما برای آینده و خوشبختی فرزندانم مهاجرت کردم. در فوتبال دیگر چیزی نبود که بخواهم به آن برسم. این تصمیم را بیشتر برای خانواده گرفتم. وگرنه تا به اینجا تمام زندگی را در شهرری و تهران سپری کردیم، راضی هم بودیم. ولی الان دیگر در استرالیا باید زندگی کنیم.
در سالی که گذشت چند چهرهی ورزشی سرشناس ایران را ترک کردند و نحوه رفتن تعدادی از آنها به شکلی بود که با موضعگیریهای تندی که علیه شرایط ایران داشتند دیگر شانسی برای بازگشت ندارند؟
من پسر ایران هستم و نمیتوانم خانوادهام، کشورم و مردم را فراموش کنم. من رفتم و حرفی نزدم. اما معنایش این نبود که چیزی برای گفتن نبود. حرفی برای زدن وجود نداشت. دوست نداشتم علیه جایی که در آن رشد کردم موضع منفی بگیرم. تا دلتان بخواهد کم لطفی بود. نادیده گرفتن اعتبار و موفقیتهای ما، غیرقابل تحمل و ناراحتکننده بود. البته مردم و رسانهها همواره به بنده لطف داشتند. منتهی برخوردها جالب نبود. در کل خواستم قانونی بروم که بتوانم برگردم. بتوانم بیایم خانوادهام را ببینم.
در ایران البته تعداد معدودی از مسوولان علیه رفتن شما موضع منفی گرفتند؟
بله، یکی از آنها در وزارت ورزش بود که توییت میزد «ایران برای فغانی هزینه کرده ولی او اینجا را رها کرده و رفته است.» در جواب او باید بگویم اگر ایران برای من هزینه کرده، من هم چند برابر آن برای ایران افتخار آوردهام. من توانستم این کار را با تیم داوری ایران رقم بزنم. به احدی بدهی ندارم و پیش وجدانم هم راحت هستم. با قدرت هم میگویم نسبت به سایر داوران هیچ امکانات و پول اضافهای هم در اختیار علیرضا فغانی نگذاشتند. من هم همان حقوق ۹۵۰ هزار تومانی را برای قضاوت یک مسابقه دریافت میکردم. به بنده هم فحش میدادند. آدمهایی که یک دنیا حرف پشت سر خودشان بود، علیه ما حرفهای ناپسند مطرح میکردند. ولی من نگاهم به حرفهای مثبت و منفی همیشه یک جور است. نه از تعریفها خیلی خوشحال میشدم و نه از فحاشیها خیلی ناراحت. فقط با تمرکز به مسیر خودم و رسیدن به موفقیت تمرکز میکردم.
شما ردهبندی جامجهانی را قضاوت کردید. پاداش ویژهای به شما داده شد؟ چون مسوولان گفته بودند تیم داوری هم تیمملی دیگری ایران در جامجهانی است؟ در همان مقطع مسئولان فدراسیون گفتند در هیاترییسه مصوب کردهاند مبلغ ۲۰ میلیون تومان به بنده و ۱۵ میلیون تومان به کمکهایم در جامجهانی به خاطر افتخاری که به دست آمد پرداخت کنند. من هیچوقت تا به امروز حرفی از این مساله را نزدهام. گرسنه این پولها و پاداشها هم نبوده و نیستیم. همانطور که گفتم پولی که اینجا به یک داور برای قضاوت یک مسابقه میدهند، از پاداشی که در ایران برای موفقیت در جامجهانی و قضاوت چندین مسابقهی بزرگ و حساس ردهبندی درنظر گرفتند و پرداخت نکردند بیشتر است. الان هم حرفم در مورد احترام و وعدههای بیسرانجام است؛ اینکه شما در حوزهی کاری خودت بهترین تلاش را داشته باشید و بهترین نتیجه و عملکرد را ثبت کنید و افتخار به دست بیاورید اما دیده نشود، احساس تهی بودن به شما دست میدهد و اینکه دیگر چیزی برای شما وجود ندارد. دنیایی از وعده و قولهای بیسرانجام و بیتوجهی به احترامی که برای فوتبال کسب کردهاید، خودبهخود حال آدم را بد میکند.
بازیکنان تیمملی البته پاداشهای نقدی زیادی دریافت کردند و میکردند. در همان جامجهانی و جامملتهایآسیا هم پاداش قابلتوجهی به آنها پرداخت شده بود؟
نوشجانشان، چون دارند زحمت میکشند. ولی تیمملی در جامجهانی با اینکه عملکرد خیرهکنندهای داشت، از گروهش حذف شد. ما مراکش را هم بردیم و با بدشانسی به اسپانیا باختیم. بیشک این عملکرد درخشان مستحق پاداش است. منتهی تیم داوری ایران هم تمام مسابقات حساس و سخت جامجهانی را سوت زد. نامزد قضاوت فینال جامجهانی بودیم و در نهایت بازی ردهبندی به ما رسید. کار ما ارزش نداشت که فقط به اندازه پاداش یک بازی بازیکنان تیمملی، به تیم داوری ایران هم پاداش بدهند؟ چرا باید آنقدر تفاوت و تبعیض وجود داشته باشد؟ از طرفی دیگر، ما هنوز مطالبات خودمان از فیفا را هم بهخاطر تحریمهای بانکی نتوانستهایم دریافت کنیم و مدتهاست که دستمزدمان روی هوا مانده و نمیدانیم چه زمانی به دستمان میرسد.
با رفتن علیرضا فغانی خیلیها بر این باور هستند که فوتبال ایران از داور خوب تهی شده است و شرایط خوب نیست؟
شرایط خوب نیست، چون برنامهریزی خوبی برای پرورش داوران وجود نداشته و ندارد. امیدوارم مسوولان فوتبال ایران بدانند که باید فکری اساسی به حال داوری داشته باشند. از نظر استعداد تا دلتان بخواهد ما گزینه داریم که میتوانند به بهترین داوران فوتبال جهان تبدیل شوند. فقط باید حمایت شوند. از نظر رفاهی و مادی تامین شوند تا بتوانند با فکر و تمرکز بهتری برای موفقیت در عرصه داوری قدم بردارند. در اساسنامه آمده است که یکی از اعضای هیاترییسه باید رییس کمیته داوران باشد. این قانون را گذاشتهاند تا داوران یک نماینده در هیاترییسه داشته باشند و بتوانند به حق خود در تصمیمگیریهای کلان برسند. منتهی اینجا زور رییس کمیته داوران به هیچ چیزی نمیرسد؛ نه میتوانند دستمزد داوران را افزایش بدهند و نه پاداشی پرداخت کنند. در مقابل اتهامات هم بهدرستی از داوران حمایت نمیشود. همچنین میبینیم که رییس کمیته داوران میرود به سمتوسوی برنامههای انتخاباتی و همین مساله باعث میشود وضعیت خوب نباشد.
ولی شما هم در چنین سیستمی رشد کردید؟
در مقطعی ما چند داور خوب به خاطر برنامهریزی درست وارد چرخه فوتبال شدند. البته من گفتم استعداد زیادی داریم، اما داوران جوان هم باید مطالعه و تمرین خودشان را بالاتر ببرند و اگر فرصتی به آنها داده میشود، به بهترین شکل استفاده کنند. یک ایراد بزرگ هم هجمههای سنگینی است که علیه داوران به یک اشتباه بهوجود میآید. بعضی از مربیان اشتباهات خودشان را هم به گردن داور میاندازند. همین چند وقت قبل شنیدم برای بازی استقلال و ذوب آهن داور اول که انتخاب شده بود، به دلیل مریضی و کار شخصی نتوانست ماموریت را بپذیرد و از کمیته خواست یک بازی دیگر را جایگزین کنند. بعد کلی هجمه درست شد که چرا داور باید عوض شود. انواع و اقسام اتهامات را هم زدند. ولی مگر داور انسان نیست؟ داور نمیتواند مریض شود؟ در زندگی شخصی داور مکن نیست مشکلی به وجود بیاید؟ مگر بارها نشده لیست بازیکنان تیمها در آستانهی بازی یا روز قبل تغییراتی میکنند؟ خب برای داوران هم این شرایط وجود دارد و نمیفهمم که چرا نگاه به جامعهی داوری آنقدر توهینآمیز و زشت است. این فرهنگ باید عوض شود وگره اوضاع بدتر هم خواهد شد.
به نظر شما، VAR وارد فوتبال ایران خواهد شد؟
ما در فوتبال ایران دوست داریم خیلی کارها انجام بدهیم که یکی از آنها استفاده از سیستم کمکداور ویدیویی است. درباره اینکه چرا این سیستم تاکنون وارد کشور نشده است، چند بحث وجود دارد؛ شرکتهای طرف قرارداد فیفا در آلمان و حتی ژاپن و آمریکا، بهخاطر شرایط تحریم امکان انجام معامله با فوتبال ایران ندارد. یعنی ما نقلوانتقال بانکی پولی نمیتوانیم داشته باشیم که بخواهیم VAR را وارد فوتبال ایران کنیم. حالا فرض بگیریم که یک راهی برای خریداری سیستم از شرکتهای خارجی پیدا شد، هزینه راهاندازی استاندارد این سیستم در هر ورزشگاه و نگهداری از آن سنگین است. با این شرایط اقتصادی که باشگاهها و فوتبال ایران دارند، به نظر شما بهراحتی میتوانند این سیستم را خریداری کنند و حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار نقد پرداختی داشته باشند؟ یک بحث هم، انجام تشریفات اولیه مثل برگزاری چند دوره کلاس آموزشی و... بود که این مرحله تنها در فوتبال ایران انجام شده است. اما در بحث اجرا ما در ایران چنین سیستمی نداریم که داوران چیزی که در کلاس یاد گرفتهاند را تمرین کنند.
سیستم کمک داور ویدیویی بومی که در چند مرحله آزمایششد، به نتیجه نرسید؟
ما این سیستم را در چند بازی آزمایش کردیم. از نظر امکانات و تجهیزات فاصلهی بسیار زیادی با استانداردهای مدنظر فیفا داشت. ناظر کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا هم که به ایران آمدند و جزییاتش را بررسی کردند، این سیستم و تجهیزات را تایید نکردند. حالا باید منتظر ماند و دید مسوولان فوتبال چه راهکاری برای حل این مشکل درنظر خواهند گرفت.
چند سالی میشود که باشگاههای پرقدرت در فوتبال ایران به کمیته داوران فشار میآورند که برخی داوران برای آنها قضاوت نکنند؟
این اواخر دیگر برای سپاهان، صنعت نفت، تراکتور و... به من داوری نمیدانند. چون عوامل این باشگاهها گفته بودند بنده برایشان قضاوت نکنم! البته برای چند داور دیگر هم این مشکلات وجود داشت. ما باید فکر کنیم که از فوتبال چه میخواهیم؟ در همهی جای دنیا از این رشته لذت میبرند. ۲ ساعت برای زندگی کردن و شادی کردن و دنبال کردن ورزش. در ایران اما فوتبال میدان جنگ است. برای سه امتیاز، اخلاق هم زیر سوال میرود. ما در ایران لذت بردن از فوتبال را بلد نیستیم. بعضیها برای رسیدن به اهداف خود حتی مردم را هم به جان هم میاندازند. این درحالی است که آنها از فوتبال درآمد کسب میکنند تا باعث خوشحالی و سرگرمی مردم شوند. دربارهی فشار به کمیته داوران برای انتخاب داور و فحاشی که به داوران میشود هم باید به یک نکته دیگر اشاره کنم.
چه نکته ای؟
همانطورکه بعضی از مربیان و مدیران باشگاهها به روشهای مختلف تلاش میکنند یک داور برای آنها قضاوت نکند، این احساس برای ما هم وجود دارد. درواقع باید به آنها بگویم که دل به دل راه دارد. ما هم خیلی خوشمان نمیآید چهره برخی از این نفرات را ببینیم. ولی حرفهای فکر میکنیم و دستور و ابلاغی را که دریافت میکنیم انجام میدهیم. اشتباه هم ممکن است داشته باشیم. هیچ تیمی و مربی نمیتواند بگوید فقط از اشتباهات داوری ضرر کرده و خیلی مواقع سود هم کرده اند که در آن مقطع آقایان زبان ندارند تا بگویند اشتباه داوری به کمک شان هم آمده است. فقط باختهایشان را به داور ربط میدهند.
یک اتفاق بد برای فوتبال ایران این است که در چند مسابقهی بینالمللی به خاطر اعتراض به داوری، نتیجه را واگذار کردند و جریان مسابقه را به عبارتی سادهتر رها کردند؟
حرف بنده هم همین است. آن تلاش و انگیزهای که برای اعتراض و ایجاد هجمه علیه داور هست را اگر روی کادرفنی خودشان بگذارند، بسیاری از مشکلات حل میشود. ما در جامملتهای آسیا دیدیم که در مقابل ژاپن چه ضربه بدی از اعتراض به داوری خوردیم و چه ظاهر زشتی داد. در بازی پرسپولیس با الدحیل هم این اتفاق رخ داد. نتیجهی این پرخاشها جز گل خوردن و شکست چه بود. دربارهی کی روش باید بگویم که او مربی قبال احترام و بزرگی بود، اما نگاهش همیشه به داوری منفی و تند بود. همین روحیه پرخاشگری علیه داوری البته به بازیکنان تیمملی هم منتقل میشد. متاسفانه اتفاقات را کالبدشکافی هم نمیکنیم. بهعنوان مثال یادتان میآید که مهدی طارمی چرا در بازی ژاپن در نیمهنهایی جامملتها غایب بود؟ به خاطر اخطار بیدلیل در بازی با چین. شاید اگر او محروم نبود، در بازی ژاپن اتفاق دیگری میافتاد. ولی بهراحتی وی را با ۲ کارت از دست دادیم و در مهمترین بازی نتوانستیم از او استفاده کنیم. اینها مسائل مهمی هستند که نباید از کنارشان ساده عبور کرد. باید برای حل آنها فکری اساسی داشت.
اسم کیروش را آوردید. او از فوتبال ایران رفت و بعد از یک سال نیمکت تیمملی به دراگان اسکوچیچ رسیده است؟
کیروش هشت سال سرمربی تیمملی بود و ۲ صعود به جامجهانی را با وی تجربه کردیم. ۲ دوره حضورمان در جامجهانی هم کمابیش شیرین بود و در روسیه خیلی حیف شد که صعود نکردیم. اما در ۲ جامملتهایآسیا هم که مدعی اول کسب عنوان قهرمانی بودیم به موفقیت نرسیدیم. او کارهای بسیار خوبی در ساختن تیم و مبارزه با بازیکنسالاری کرد. امکانات خوبی برای تیمملی و فوتبال ملی فراهم کرد. اما ارتباط خوبی با داخل فوتبال خودمان به جز بازیکنان نداشت. بعد از هشت سال از ایران رفت و حالا آقای اسکوچیچ سرمربی شده و من که سابقه قضاوت چند بازی تیمهای او را دارم، به نظرم او مربی صاحب سبک و خوبی است و اگر حمایت شود میتواند نتیجه هم بگیرد. بههرحال او را انتخاب کردهاند و تخریب کردنش فقط به ضرر فوتبال ملی خودمان تمام میشود. فراموش هم نکنیم دانش فنی و وضعیت مربیگری او از بعضی دیگر از گزینهها کمتر که نبود بهتر هم هست. البته به نظر من بهترین گزینه برای تیمملی برانکو بود که به هر دلیلی نشد بیاید.
بحث بسیار جدی در فوتبال ایران این است که از ظرفیت سرمایههای خارجی و داخلی که وجود دارد به درستی استفاده نمیکند؟
ما از هشت سال حضور کیروش در فوتبال ایران استفاده درستی نکردیم. بخشی از آن بهخاطر مشکلات مالی بود. بحران اقتصادی باعث میشد پول به موقع به حساب او و حتی سایر مربیان خارجی واریز نشود و آنها از این مسئله استفاده میکردند و امتیازهای دیگری میگرفتند. من یک بار به سوید رفته بودم تا برادرم را ببینم. به محل کارش که رفتم، دیدیم سرمربی تیمملی سوید در ساختمان فدراسیون فوتبال این کشور نشسته است و دارد کار میکند. آنجا وقتی با یک مربی قرارداد امضا میکنند، از حضورش نهایت استفاده را میبرند و سرمربی تیمملی به جز روزهای بازی و اردوها، در سایر اوقات هر روز باید در محل کارش حاضر باشد و کار انجام دهد؛ درست مثل یک کارمند. ما مفاد قراردادی که با یک مربی خارجی امضاء میکنیم را نمیتوانیم به درستی اجرا کنیم. همه چیز در فوتبال ایران باید با کدخدامنشی و مصلحتاندیشی کنترل شود. چیزی مدیریت نمیشود.
خاطره بدی از فوتبال ایران به یاد دارید که بخواهید دربارهاش حرف بزنید؟
خاطرات خوب و بد همیشه هست. بالطبع برای یک داور هر روزی که اشتباهات تاثیرگذار داشته باشد خاطره بد رقم میخورد. بهخصوص اگر این اشتباه باعث شود جمعیت هوادار به خانوادهاش فحاشی کنند.
دربارهی آن بازی معروف تراکتور و نفت در هفتهی آخر لیگبرتر هنوز هم ناراحت هستید؟
در آن مقطع دنبال قربانی میگشتند و تقصیر را انداختند گردن ما. وزیر و وکیل و نمایندهی مجلس به موضوع ورود کردند و بعضی به دنبال جایگاه بودند و بعضی هم به دنبال رای. ولی قضاوت با خود مردم. در آن روز فوتبال را مسخره کردند. کسی به علیرضا فغانی ضربه نزد. اتفاقاتی که برای داوری من بعد از آن سال رخ داد را هم که مرور کنید، بهخوبی متوجهی پیام حرفم میشوید. عزت و ذلت دست خدا است. من در آن باز کار خودم را انجام دادم. بعد از آن هم مسیر موفقیتم هموارتر شد. بقیه مسایل برایم اهمیتی ندارد.
شما مخالف این هستید که یک داور اگر تعلق رنگی به یک تیم دارد آن را عنوان کند؟
خب قضاوت موضوع حساسی است. در ایران فرهنگ پذیرش این واقعیت وجود ندارد. ولی همانطور که در گذشته هم گفتهام که وقتی بچه بودم، طرفدار پرسپولیس بودم و برای تماشای مسابقات این تیم به ورزشگاه هم میرفتم. اما وقتی داور شدم، این موضوع برایم کمرنگ شد. چون اعتبار و آبروی یک داور بیشتر از هر تعلق رنگی برایش ارزش دارد. در قضاوت بازیهای پرسپولیس پیش آمده اشتباهی کنم و به ضرر این تیم شود و بعضی مواقع هم به سودشان شده است.
حرف آخر...
برای ایران آرزوی روزهای شادتری دارم؛ بهویژه برای مردم سختیکشیده کشورم. تمام تلاشم را میکنم تا شرایط خوب را حفظ کنم و در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر هم اگر زنده بودم، نمایندهی خوبی برای فوتبال کشورم باشم.