اما این فقط تعویق سفر است؛ سفرها کنسل نخواهند شد و بار دیگر در زمان پساکرونا جاده های شمال بهشت چشم را به گردشگران ارمغان می بخشند.
سال که نو می شود به هر دین و آئین و نژاد، شادی زاده می شد و در هر کوی و برزن ضرب آهنگ طبل نوروزخوانی شادی فزون ترمی کرد؛ اما امسال از پس سالی سخت ویروسی تاجدار از راه رسید و رنگ عمومی شادی را کم فروغ کرد اما حس شادش بر جامعه مستولی است.
پیدایش نوروز را روایت ها بسیار است؛ اما در غالب گفتار راویان از جمشید پادشاه پیشدادی، پیش از آنکه بدست ضحاک کشته شود، به عنوان پایه گذار جشن یاد شده است؛ به هر روی نوروز آمد و آمد تا رسید به امروز که هیولای کرونا جولان داد و کوی و برزن را از مردمان خالی کرد اما این ایام فرصتی است برای چینش سفر برای روزهای بعد کرونا که این بار سفرهایمان را بیش تر پاس خواهیم داشت.
می گویند سفر از زمانی آغاز می شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می دانند که گیلان سفرنامه ای است بی منتهی؛ لذا ایرنای گیلان با معرفی برخی از جاذبه های گردشگری، شرایط تصمیم گیری برای سفرهای بعد از کرونا را فراهم می کند.
آبشار ویسادار
شکوه آبشار ویسادار(سایه درخت بید) گیلان در همایشی از جاذبه های طبیعی گردشگری، گردشگران را به وهم مبتلا می کند.
رشت، رضوانشهر و پره سر و در نهایت ۱۶ کیلومتر آن طرف تر جاده ای به وسعت رویای گردشگران طبیعت ... بوی برنج با لطافت همیشگی هوای مرطوب شمال در هم پیچیده و چشم با مخملهای شالی نفس می کشدو ...
آفتاب کماکان طلایی است که فضا تاریک می شود وارد تونلی می شوی نه از سیمان و آهن و دود که تونلی از درختانی وسیع و در هم پیچیده و اگر موسیقی به راه است حتی بی کلام، اما بازهم آن را بر نمی تابی چراکه آنقدر صدا هست که نمی دانی در رویایی یا واقعیت ...
اینجا ایران است، گیلان و تنها نقطه ای از آن و نه همه آن و نه ماسوله و قلعه رودخان و دیلمان و ... اینجا آبشار ویسادار است همان که با ˈسایه درخت بیدˈ هم معناست.
دومتر پیاده که به راهی خاکی سراشیب شدی، صدای تصادم آب است بر صخره های عظیم که بیست متر پایین ترند ...
شکوه آبشار است که البته نیاگارا نیست و از آن خودت است سرزمین خودتˈایران ˈ.
آبشار ویسادار از زیباترین آبشارهای ایران و سومین آبشار مرتفع استان گیلان و ویسادار به معنی "سایه درخت بید" است که در ۱۶ کیلومتری شهر پره سر در شهرستان رضوانشهر واقع شده و همچون نگینی در دل جنگلهای زیبای این منطقه می درخشد.
ابهت این پدیده طبیعی برای هر بیننده جالب و جذاب است به ویژه وقتی از پایین به این آبشارنگریسته می شود با ابهت و زیبایی صد برابر آبشار ویسادار مواجه می شوی، صدای ریزش آب از ارتفاع حدود ۲۰ متری و نیم دایره ای که آب در دل سنگ و صخره برای رسیدن به دریا ایجاد می کند، دیدنی است. صدای پرندگان و شرشر آب و نور خورشید که از لابه لای شاخ و برگ درختان به زمین می تابد منظره ای فوق العاده به وجود آورده که کم نظیر است. البته زیبایی های این پدیده طبیعی آنقدر زیاد است که نمی توان وصفش کرد و به قولی آبشار ویسادار را باید دید، نه اینکه راجع به آن نوشت.
قلعه رودخان
ˈقلعه رودخانˈ دژی بر بلندای گیلان زمین، لحظه لحظه شگفتی و تاریخ را به گردشگران هدیه می بخشد.
قلعه رودخان یادگاری از دوران سلجوقیان در گیلان غرق در طبیعتی وهم انگیز بیشتر به خیال می ماند تا واقعیت.
مسیر رشت را که پشت سر می نهی؛ راه به جاده ی شهره فومن گذارده ای که در دو سو درختان آزاد سر به فلک نهاده اند پشت در پشت هم بس خیال انگیز،
مسیری از سنگ و سیمان پلکانی مارپیچ شده و می گویند تا انتها ۸۰۰ پله است تا قلعه.
راه شروع می کنی و طبیعت آرامت نمی گذارد و چه خوب که هرچه نام آن را سیستم نهاده ای با خود همراه نکردی.
شرح تابلوی پای قلعه این گونه است : قلعه رودخان یکی از شگفت انگیز ترین بناهای نظامی ایران است.
این بنای عظیم که در ۲۳کیلومتری جنوب غربی شهرستان فومن و در میان جنگلهای سر به فلک کشیده واقع شده، نمادی از کوشش گیلانیان برای حفاظت و صیانت از این سرزمین است.
بنای قلعه رودخان در ارتفاع ۶۸۷ تا ۷۷۸متری از سطح آب های آزاد و در دو سوی آن دو رودخانه جاری است.
این اثر تاریخی - طبیعی احتمالا در دوره خاندان اسحقی (مقارن با سلجوقیان) که بر غرب گیلان حکومت می کرده اند بنا شده است، هر چند برخی پژوهشگران بنیاد آن را به پیش از اسلام نسبت می دهند.
قدیمی ترین سند از این قلعه کتیبه ای سنگی ست که تاریخ تجدید بنای آن را بین سال های ۹۱۸تا ۹۲۱ ه. ق (مقارن با حکومت شاه اسماعیل صفوی) ذکر می کند.
طول باروی قلعه ۱۵۰۰متر و ارتفاع آن بین پنج تا ۱۲متر متغیر است.
باروها و برج های متعدد قلعه با مصالح سنگ، آجر و ملات آهکی ساخته شده اند.
این اثر ارزشمند ملی به شماره ۱۵۴۶و در تاریخ سی ام مردادماه ۱۳۵۴در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
برماست که این یادگار گرانبهای بازمانده از اعصار را به دست آیندگان بسپاریم.
بنا به تعاریف استادان گردشگری، اکوتوریسم (طبیعت گردی) سفری است مسوولانه به مناطق طبیعی که منجر به حفظ محیط زیست شده و موجب بهبود کیفیت زندگی مردم محلی می شود.
بگذارید چنین باشد نه تنها در قلعه رودخان، ماسوله، دیلمان، اطاق ور و جای جای گیلان بلکه برای نقطه نقطه سرزمینمان ...
ماسوله
گیلان بدلیل گیرایی های بی شمارش در شاخه های متعدد گردشگری کهن و مدرن یکی از قطب های گردشگری کشور محسوب می شود و شهرک تاریخ ˈماسوله ˈیکی از آن دیگری است که در مسیر ثبت جهانی است تا فراتر از کشور معرفی شود هر چند که شهرت رویا گونه اش در گوشه گوشه جهان رسوخ کرده و هر سال در چهار فصل، میهمانانی را میزبان است که از نقطه نقطه جهان بدیدنش می آیند.
ماسوله در غرب گیلان است و از زمانی که رهسپار می شوی باید درنگ کنی چرا که در بین ازدحام زیبایی است.
خانه هایی گلین با گلدان های شمعدانی معروفش نگاهت را تا ارتفاعاتی سبز و وهم انگیز سوق می دهد و گنبدی ساده و سبز با دو مناره دل انگیز بنا شده در میان خانه های پلکانی که اذان سحرگاهش روح را به طرب می آورد، جاذبه ای است از بسیار جاذبه های ماسوله.
طنین خروش رودخانه تو را فرا گرفته و همچنان در میان باریک راهی سنگی پا به ارتفاع می گذاری و در این میان پس از گذر از تخته سنگی عظیم که تاریخچه ماسوله بر آن حک شده و خبر از ماندگاری آن از قرنهای دور می دهد، صنایع دستی گیلان نگاه گردشگران را به خود می خواند.
کم کم که بالاتر می روی زنان ماسوله ای گاه برسنگ فرش و گاه بر چهار پایه ای نشسته و مشغول به بافتن هستند و در کنارشان تابلویی است که با چیدمانی از عروسکهای بافتنی ماسوله نقش گرفته و دیگر این عروسکهای خندان رنگی شناسه این روستای تاریخی شده و کمتر گردشگری است که یکی از آنان را در سبد سوغات خود قرار ندهد.
ماسوله در جنوب غربی شهرستان فومن و در ۶۲ کیلومتری از مرکز استان واقع شده است.
چشم انداز آنها به صورت پلکانی از کوه به دره و وضعیت منحصر به فرد آن سالانه پذیرای مشتاقان بی شماری است.
اما ˈتوریسم مذهبی ˈ گونه ای است از گردشگری که این شاخه در گیلان گاه با اکوتوریسم در هم تنیده و آرامش را به انسانهای مدرن هدیه می بخشد.
بقعه امامزاده اسحاق
گام نهادن به راه منتهی به بقعه امامزاده اسحاق وامامزاده ابراهیم گیلان، آرامشی است دلنشین برای انسان مدرن. مسیری که در آن طبیعت چهره شگفت انگیز شفافی از خود به نقش کشیده است.
نیت نموده و گام در سفر به قصد زیارت نهاده ای؛ شالیزار است و بوی لطیف برنج، جویبارهای زلال و روان در جنگلهای سبز و کودکانی مشتاق با نگاهی خیره به گاوهای روان و طنین صدای سم اسبان ضربه ضربه، گام گام ...
شهرستان شفت را که پشت سر نهادی آرام آرام راه به ارتفاع می نهی و خنکای آزادی باد، روحت را سرشار نموده روستاها بر سر راهست ساده و ناب. زنی با روسری بر پیشانی گره بسته از پی گاوی چوبدستش را بالا و پایین می برد، سراغ بقعه امامزاده اسحاق را که می گیری آدرس می دهد و بی درنگ می گویدˈ التماس دعاˈ .
جاده به رازی می ماند شگرف پیچ در پیچ و وقت شکن ... آفتاب تند است و تپه های خاکی که بر فراز آن سبز روییده در مقابل زرد آفتاب به رنگ عسل می ماند و هر چه بیشتر رو به ارتفاع می نهی ظرفیت برای رویا دیدن و شوق برای جست و جو غالب تر می شود.
ارتفاع درختان جنگلی سر به آسمان نهاده و راه به سایه می برند و باز از پسش خورشید نهان ...
مناظر بسیار عظیم است و افقها چنان دور که تنها بایستی خاموش ماند و نگریست و تنها نگریست و شاید غوطه ای در اندیشه ...
پوشش جنگلی اش با دیگر نقاط گیلان متفاوت است گفته بودند چند کیلومتری مانده بقعه ی امام زاده اسحاق جاده خاکی است اما از بخت خوش ما جدیدا اسفالت شده است – تابلوی خوشامد گویی به زائران خبر از رسیدن می دهد... بقعه ای نقره ای رنگ در ارتفاع پدیدار است خود رو را به کناری نهاده و گام به ارتفاع باید نهاد.
بقعه امام زاده اسحاق و خواهرش خیر النساء در ارتفاع بیش از یک هزار متری از سطح دریا و بر نوک قله ی سیاه کوه در بخش احمد سرگوراب در ۲۵کیلومتری غرب شهرستان شفت در منطقه ای ییلاقی واقع شده است. بنا به روایات این امامزادگان از فرزندان امام موسی کاظم (ع) و برادر و خواهر کوچک امام رضاع) هستند.
امامزاده ابراهیم
راهی ضریح دیگری می شوی امامزاده ابراهیم، باید راه آمده را برگردی و باز نشیب را تجربه کنی و در مسیری مشابه به فراز برسی. امام زاده ابراهیم واقع در محلی به همین نام نزدیک روستای طالقان گیلان، ۲۲کیلومتری جنوب شرقی شفت. مطابق شجره موجود این امامزاده نیز از فرزندان امام موسی کاظم (ع) است.
امامزاده ابراهیم گیلان محبوب دلهای مردم است و زائران بسیاری دارد بگونه ای که حتی مردم برای اقامت چندین روزه بدانجا سفر می کند و البته ضریحش نیز خاطره زیارت امام رضا(ع) را تداعی گر است و پیرزنان پای حرم شمع و سپند می فروشند و عطر نیز عطر حرم امام ضا (ع) است.
گردشگری روستایی امروزه یکی از مردمیترین اشکال گردشگری است. بر اساس تعریف استادان عرصه گردشگری؛ گردشگری روستایی عبارت است از فعالیتها و گونههای مختلف گردشگری در محیطهای مختلف روستایی و پیرامون آنها که دربردارنده آثار مثبت یا منفی برای محیط زیست روستا، انسان و طبیعت است.
موزه میراث روستایی گیلان
موزه میراث روستایی گیلان به یادگار از نیاکان نیکاندیش گیلانی میزبان گردشگرانی است که سرور جشنها و آیینهای بومی را در فضایی روستایی به یادگار از یک قرن پیش، جستوجوگر هستند.
مسیری در امتداد جاده و بر بلندای شالیزار و رود را که طی کنی، سقفهایی مخروطی از ساقههای طلایی برنج در میان جنگلپدیدار میشود.
هدیه موزه میراث روستایی گیلان به گردشگران، حلاوت ساعتی زندگی در یک قرن گذشته است که خالی از هرگونه هیاهوی شهر به انسان آرامش میبخشد.
کسانی که فضای ناب روستا را تجربه کردهاند، خاطرههای خوش آن را به یاد میآورند و درمییابند که با غرق شدن در تکنولوژی و صنعت چه به حال روزهای خوش و خالص گذشته خویش آوردهاند و نسل جدید نیز با کسب نشاط در روح خود، معنی پاک روستا را تجربه میکنند.
موزه میراث روستایی دیگر آوازه اش فراتر از کشور رفته و در خاورمیانه یک دانه است.
گیلان سراسر شگفتی است و شاید ˈاکو موزهایˈ فراخ بر بلندای ایران که بیش از همیشه تنها به اقلیم خوش شناخته شده و گاه میراث باستانیاش از دید گردشگران پنهان مانده و ˈمارلیکˈ فریادی از هزارهها یکی از آنها است.
تپه مارلیک
تپه مارلیک یک محوطه باستانی در کرانه خاوری سفیدرود و در دره ˈگوهررودˈ استان گیلان است؛ این تپه بقایای به جای مانده از تمدن باستانی متعلق به دست کم سه تا سه هزار و ۵۰۰ سال پیش است و پژوهشگران گمان می برند که این تپه آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان مردمان این تمدن بوده است.
گروهی از پژوهشگران نام مارلیک را برگرفته از واژگان گیلکی ˈمارˈ و ˈلیکˈ (سوراخ) میدانند و دلیل این نامگذاری را انبوه مارهایی که در گذشته در آن زندگی می کردند میدانند؛ و گروهی دیگر مارلیک را برگرفته از نام قوم آمارد می شمارند، آنها مارلیک را ساخته شده از دو واژه ˈماردˈ (اشاره به آماردها) و ˈلیکˈ (قوم) میدانند.
کاروانسرای لات
تهران را که به سمت شمال پشت سر میگذاری، تازه نفس تازه می شود و همینطور کرج، قزوین و همینکه وارد لوشان می شوی، گیلان است و هوایی خوش و شهرها به هم نزدیک.
منجیل شهر بادهای حیران و توربینهای غول آسا، رودبار شهر شاخههای سبز زیتون، رستم آباد و دشتهایی چه فراخ، امامزاده هاشم غرق نور بر فراز، و بر پای آن زمزمه سپیدرودی آرام و بیکران.
همیشه امام زاده هاشم با تمام گیراییاش را که پشت سر می نهادیم، بنایی تاریخی به هیبت بناهای فلات مرکزی کشورمان – گنبدی با آجرهای قرمز رنگ که بوی قدمت و کهنگی با نگاه به آنچه خوب حس می شود - تنها علامت سؤالی بود و زمانی که جویا می شدی می شنیدی کاروانسرای شاه عباسی است و دیگر هیچ.
کاروانسرای لات از گذشته دور سرزمینمان که به شماره ۱۵۶۶و در سال ۱۳۵۶به ثبت فهرست ملی رسیده - آماده می شود تا میزبان گردشگرانی باشد که می خواهند در فضایی کهن از سرزمین خویش نفس بکشند.
صنایع دستی و سوغات
امروز گرایش گردشگران به خرید صنایع دستی گیلان بسیار افزون تر شده و به گفته مسوولان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان؛ ایستگاه های دایر شده صنایع دستی و هنرهای سنتی استان طی سال های گذشته با استقبال بسیاری روبه رو بوده است.
رنگ های بی شمار و زنده که برآمده از دل طبیعت است و زیبایی ذهن و کار خلاق دست مردمان این خطه را به نمایش گذارده؛ گذر از ایستگاه های یاد شده را برای گردشگران دشوار می نماید.
ˈحصیر بافیˈ کارِی از صنایع دستی گیلان است که دیدن هر سبد حصیری تداعی گر خنکای نسیمی خوش از طبیعت این سرزمین و کلاه حصیری سوغاتی است که تقریباً در پس شیشه هر خودروی گردشگران نشانه ای از سفر به استان خوش طبیعت گیلان است.
ˈچادر شب بافی ˈکه در ردیف دستبافت های پشمی و نخی قرار می گیرد سرشار از رنگهایی است که گویی با دیدن هر رنگ از آن روحی از طبیعت در انسان حلول می کند.
ˈقلابدوزی (رشتی دوزی) ˈنوعی دیگر از دستبافت های زنان هنرمند گیلان است که تراوش گر هنر و خلاقیت بی شمار این خطه از سرزمین مان ˈایرانˈ است.
رنگ در انواع فرش و گلیم و نمد در هر کجا و به هر شکلی که استفاده شود زیبایی را دو چندان ساخته و گردشگران خود در این باره قضاوت می کنند.
زنان هنرمند گیلانی در خلق این دستبافت های کم نظیر و اعجاب انگیز نقش اساسی را بر عهده دارند.
چموش دوزی، کدوی منقوش، سفالگری، بامبو بافی، مروار بافی و ...از دیگر مواردی است که هریک خود به تنهایی فضایی است بی نظیر در کهکشان صنایع دستی کشور.
در بحران کرونا در تصمیم برای خانه ماندن یکی شدیم چرا که اگر چنین نمی شد یکی یکی کم می شدیم؛ این روزگار سخت و تلخ می گذرد و بار دیگر سفرها جان خواهد گرفت؛ گیلان را بایستی در چهار فصل دید و حظ جنگل و باران، برنج و شالی، رودهای خروشان و پامچال، زیستگاه قو و مرغابی، خروش روز و شب امواج دریا، جشن رنگ در لباسهای محلی و رسوخ طعم طبیعت در غذاهای محلی و جشنها و آیین ها و هزاران جاذبه را مزه مزه کرد.
بر این اساس واژه ˈگیلانگردیˈ اغراق نیست چراکه گیلان تنها طبیعت نیست و جای جای آن سرشار از غنای تاریخی و طبیعی و فرهنگی است.
آنقدر که در پی نورد جادههای گیلان، ارتفاعات خیس و عطر هیزم، به یاد میآوری شاید، اندکی به آسودگی محتاجی.
بر اساس دانش توریسم؛ گردشگری در سطح بالای اقتصادی و اجتماعی آن موجب شکوفا شدن ذوق و استعداد و ارتقای آموزش در همه زمینه ها می شود و بر همین اساس کشوری که در صنعت گردشگری فعال می شود، می تواند میلیونها گردشگر را به خود جلب نماید؛ کشورهای توریستی در تهیه پخت غذاهای عالی و با کیفیت بالا و تولید آثار هنری گران قیمت پیشرفت می کنند.
گردشگری در مجموع نه تنها موجب اشتغال، افزایش درآمد، صلح و آرامش می شود بلکه سطح هنر و ذوق و استعداد را ارتقا می بخشد چون گردشگران فرهنگی ثروتمند حاضرند برای آثار فرهنگی با ارزش پول خوبی بپردازند.
به هر روی گیلان، همایشی است از گیراییها و گونه های متعدد گردشگری که طبیعت گردی (اکوتوریسم) سرآمد آنهاست و چه بسیار حیف که کرونا حسرت آفرین این سفر شد اما این نیز خواهد گذشت و بار دیگر سفر به شمال جان خواهد گرفت و صنعت گردشگری غوغا خواهد کرد.