نوروز یکی از بهترین فرصتها برای پخش برنامههای پربیننده در میان دیگر ایام سال است، اما نگاهی کلی به تولیدات شبکه های مختلف تلویزیونی امسال در این ایام، لزوما نشانی از توجه ویژه مدیران و سازندگان به انواع مختلف برنامهها به ویژه برنامههای گفت وگو محور و مستندهای تلویزیونی نمیدهد.
بابک بهداد که تجربه همکاری با تلویزیون را برای ساخت مستند دارد، در این مورد گفت: ازآنجاکه سالهاست مستند میسازم، چند بار به من ساخت برنامه برای پخش در نوروز پیشنهاد شد. ولی متأسفانه همواره نزدیک ایام نوروز و مثلاً ۴۰ روز مانده به شروع سال جدید، این امر صورت می گرفت تا یک یا دو قسمت برنامه یا فیلم مستند برای نوروز بسازیم. همواره این عجله و بودجه ناچیز و تمرکزنداشتن روی موضوع مستند وجود داشت و با چنین شرایطی کار می کردم و هر کس با توجه به قدرت و توانایی خود و دیدگاههایی که نسبت به موضوع داشت، بالاخره اثر را میرساند.
همواره به این موضوع انتقاد داشتم که چرا مدیران شبکههای تلویزیونی از قبل برنامهریزی نمیکنند که در ایام نوروز برنامههای درستی را در همه حوزهها به خصوص مستند به مردم ارائه دهند. بیشتر به برنامههای کمدی اکتفا میکنند که البته به این برنامهها حتی نمیتوان عنوان کمدی داد؛ زیرا نوعی هجو است که متأسفانه پولهای کلان آن هم بدون وجود نگاهی پشت آنان، در اختیار این سبک برنامهها و برنامهسازان قرار میگیرد.
چرا برای ایام نوروز برنامهریزی مناسب نداریم؟
عضو هیئت انتخاب بخش مستند در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، تصریح کرد: حتی فضاهای طنز و کمدی بسیاری داریم که اگر بهدرستی و با نگاه خلاقانه به ادبیات، اقوام و فرهنگ ایرانی توجه کنیم، میتوانیم آنها را به فضاهای بصری و فیلم بدل کرده و به مردم نمایش دهیم. نمیتوان گفت بودجه شبکه یک، پنجاه برابر شبکه مستند است؛ بالاخره بخشی از بودجه تلویزیون ملی است و این نبود توازن در تقسیم بودجه نشان میدهد مدیران به آن سبک از تولیدات تمایل دارند که دستمزدهای کلانی برای تولید بعضی مجموعهها به فیلمساز و بازیگر میدهند.
درنتیجه بهتر است این بودجه را به شکلی بهتر بین مستندسازان و کسانی که فیلمهای بهتر و مجموعههای مناسبتری میسازند، تقسیم کنند و مردم را از لحاظ فکری و روحی یک گام بالا بکشند.
بهداد با اشاره به افزایش برنامههایی مانند مسابقههای تلویزیونی خاطرنشان کرد: در هر شبکهای یک مسابقه پخش می شود که در آن عده ای جوان کارهایی مثل ژانگولر انجام میدهند یا آواز میخوانند. اینها خوب است اما هر چیزی حد و حساب دارد و باید اندازهای برای آن قائل بود.
وی افزود: باید یک بازنگری در تولیدات تلویزیونی بشود. اینگونه ادامه دادن به برنامهسازی، با این دیدگاه که مخاطبان زیادی دارد، گول زدن خودمان و از دست دادن بخش زیادی از بینندگان تلویزیون است.
مستندهایی که مستند نیست
برنده سیمرغ بهترین فیلم مستند (بهارستان خانه ملت) از سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر، بیان کرد: تلویزیون و شبکه مستند متولی تولید هم برنامه مستند و هم فیلم مستند است. بهترین فیلمهای تاریخ سینمای مستند در تلویزیون ساخته شده است. وقتی مدیری فیلمسازان خوبی را جذب میکند و وقتی به آنها برای کارهای خوب سفارش میدهد، ممکن است کار طول بکشد ولی در نتیجه فیلمهای خوبی تولید می شود که مخاطبان زیادی دارد.
وی افزود: اگر قرار باشد از این صفحه جادویی که بسیار قدرتمند است، صرفاً تصاویری پخش کنیم که نه فیلم هستند و نه حتی برنامه و صرفا گزارش هستند، سرمایهها را هدر دادهایم. مثلاً برنامههایی گردشگری میسازند و در آنها یک مجری راه میرود و گزارش تهیه میکند، اینکه یک مجری را جلو بیندازید که با مردم حرف بزند، راحتترین کاری است که میشود انجام داد.
آنقدر مجری در برنامههای مستند زیاد شده است که آدم احساس میکند بخش بزرگی از کادر تلویزیون را مجری در برگرفته است. خود تصویر و خود صدا، موقعیت جذابی است؛ چرا بهجای اینکه یک جغرافیای زیبا، یک معماری ناب یا یک آیین بومی را ببینم، دائماً باید یک مجری را ببینیم که جلوی آن آیین یا معماری قرار گرفته است و حرف میزند؟.
وی در مورد اینکه مثلاً فیلمهای محمدرضا اصلانی یا فرهاد ورهرام لزوماً برای مخاطب عام تلویزیون جذاب نیست؛ در نتیجه شاید سیاست تلویزیون مبنی بر ساختن اثری که در نهایت مخاطب عام را پای برنامه نگاه دارد، منطقی باشد گفت: این مرزبندی مخاطب خاص و عام را قبول ندارم و همه مخاطبان را خاص میبینم؛ یعنی کسی که کارش بنایی است تا کسی که نویسنده، موسیقیدان و پزشک است، همه برای من خاص هستند.
وقتی محصول درستی را جلوی کسی قرار دهید، اثر خودش را میگذارد. فیلمهای اصلانی ممکن است سخت فهمیده شوند اما عمیق تأثیر میگذارند و مگر چند درصد فیلمساز مانند ایشان داریم؟».
وی افزود: صحبت من متوجه آن دسته آثاری است که به آنان عنوان فیلم مستند یا برنامه خوب مستند اطلاق میکنیم که نمونههای خوب آن را در شبکههای خارجی میبینیم. مگر فیلمهای منوچهر طیاب، فرهاد ورهرام یا محسن استادعلی، پژمان مظاهری (که مرتبط با موضوعات باستانشناسی است)، شهرام درخشان و بسیاری دیگر قابلفهم نیست؟ من میگویم همه میتوانند آن را بفهمند. اگر منظور این است که مردم عام در نوروز برنامههای شادتری را ببینند، این فرق میکند و ما میتوانیم برنامهریزی کنیم که مثلاً ۲۶ قسمت برنامه درباره آیینهای نوروزی بسازیم.
این مستندساز یادآور شد: دوربین مانند یک قلم است و کسی که پشت آن قرار میگیرد، باید تخصص داشته باشد؛ چنانکه هرکسی که مینویسد را نویسنده خطاب نمیکنیم؛ زیرا لزوماً ادبیات بلد نیستند و توانایی جذب مخاطب ندارند، فیلمسازی هم یک تخصص است که هرکسی از عهده آن برنمیآید. فیلمسازی یک هنر است که بخشی از آن جذب مخاطب است؛ حتی برنامهسازی هم تخصص میخواهد. اینکه کسی بر اساس رابطه فیلمی بگیرد که جذاب هم باشد و دوباره ببینیم که فیلم کار میکند، جالب نیست.
مراکزی؛ مانند مرکز گسترش دوستان حرفهای را دعوت میکنند تا فیلم کار کنند ولی جایی مانند تلویزیون که باید روی انتخاب کارگردانان و آدمها کاملاً دقت داشته باشد، به صورتی است که هرکسی به خودش اجازه میدهد که فیلم بسازد و در تلویزیون نمایش داده شود. بعضاً دیدهام حتی فیلمهای فیلمسازان مبتدی را هم پخش میکنند. این باعث میشود تصور ما از مستند و فیلمسازی، کاری بسیار سهل و ساده شود. در صورتی که حتی مستندساز مبتدی هم باید دانش و بینش داشته باشد.
وی افزود: همیشه به مستندسازان بودجه کم و توقعات بسیار تخصیص داده میشود اما برای فیلمهای داستانی هر چقدر به سمت هجو و لودگی برود، باز سال بعد همان گروه کار میکنند و با استقبال مواجهه میشوند. این موضوع را از مشکلات مدیران تلویزیون میبینم و پیشنهاد میدهم از دوستان متخصص حوزه فیلم و فیلمسازی دعوت شود تا برنامههای تولیدشده را نقد کنند تا به نتیجهای برسیم.
قرنطینه؛ فرصتی برای رشد
این مستندساز در پاسخ به این سوال که ایام قرنطینه را چطور سپری میکند، گفت: قطعاً هرروز کتابی در دست دارم و دست کم روزی دو ساعت مطالعه میکنم. در این روزها یک فیلم میبینم، موسیقی گوش میکنم و تلاش میکنم به کارهای نیمهکاره و عقبمانده بپردازم و پژوهشها و نوشتههایی که داشتهام را مرور میکنم. این روزها فرصت بازنگری و ترمیمی است که آدم میتواند در خودش به وجود بیاورد. فکر میکنم این عادت بدی نیست که به سمت مطالعه برویم؛ ضمن این که گاهی تنهایی، برای فکر کردن به خود و زندگی خود و زندگی دیگران مفید است.
آنقدر درگیر تجدد و سرعتبالای زندگی ماشینی شدهایم که از تنهایی و گوشهنشینی و فکر کردن دورافتادهایم. فکر کردن کار سختی است؛ این که فکر کنی چطور میتوانی برای خودت، خانواده و اجتماع مفید باشی و همه اینها نیاز به زمانی در خلوت و تنهایی دارد که امروز برای همه ما فراهم شده است.
کارگردان مستندهای نامه، در خانهی پدربزرگ، نخل روز دهم، یادداشتهای روزانهی یک مسافر، چراغی که روشن شد و اسپندار در واکنش به این سوال که چه فیلمهایی را به مخاطبان توصیه می کند تا در این ایام ببینند، گفت: فیلم For Sama (برای سماء) که برگزیده اسکار شده و سرزمین عسل (Honey land) که آن هم یک فیلم مستند است را توصیه میکنم. فیلم داستانی هم البته بسیار هست ولی ترجیح میدهم این مستندها را توصیه کنم.
بهداد در اشاره به فرصتی که قرنطینه برای آدمها و حرفههای مختلف فراهم کرده است، بیان کرد: هرکس یک وظیفه اجتماعی نسبت به شغل خود دارد. اگر کسی روانشناس، روزنامهنگار، مهندس و معمار است یا هر کار و تخصص دیگری که دارد، میتواند این ایام را بهمثابه زمانی برای بازنگری نسبت به کار و تخصص خود و افزایش کیفیت آن در نظر بگیرد. صرف کار کردن باعث پیشرفت آدم نمیشود. پژوهش و بازنگری برای هر کار نیاز است و اینکه هرکس چطور میتواند باعث ارتقای کیفیت کارش در خدمت کمک به جامعه شود.
امروز دنیای اینترنت هست، میشود مقالاتی و کتب مرتبط را خواند. کتاب خواندن مقداری برای مردم ما سخت شده و این موضوع مانند ورزش است؛ چنانچه اگر مدتی ورزش نکنید، شروع آن شاید دردناک باشد؛ مانند وضعیت کتابخوانی امروز که به آن عادت نداریم و مقداری برایمان سخت است؛ در نتیجه بهترین وقتیکه میشود این تأمل را داشت امروز است.
وی تاکید کرد: توجه به بعد خلاقانه کار و در ارتباط بودن با دوستان هم مولفه کمک کننده دیگری است. چنانچه خود من عمدتا مباحثی را در مورد سینمای مستند بهصورت خاص یا کلیت سینما بهصورت عام، با دوستانم مطرح و در این مورد گفتوگو میکنیم؛ مثلاً برای هم وویس میگذاریم و تبادل نظر میکنیم. وظیفه هر انسانی است که نسبت به جامعه خود و سایر همنوعانش مسئول باشد و کارش را به نحو احسنت انجام دهد.