تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۷

تهران- ایرنا- کرونا ویروس از منظر عمیق و ژرف‌اندیشانه، تنها یک بحران موقت و گذرا و یک مشکل منطقه‌ای نیست، بلکه معضل و مسئله انسان و انسانیت در قرن بیست و یکم است. کرونا مسئله کلان و کلافه‌کننده دنیای امروز است. مسئله‌ای که به زور و تحمیل و انگاری با ملاحظه شرایط کنونی بشر وارد حریم حیات آدمی شده است.

محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه در یادداشتی در روزنامه همدلی آورده است: قاعده کلی این است که تا مادامی که تجزیه و تحلیل و ترکیب معقول، منطقی و معین از یک موضوع و مسئله نداشته باشیم، امکان اقدام و عمل هماهنگ، موفقیت‌آمیز، همگانی و همبسته در آن مسأله و بحران، با موانع متعدد و متکثر مواجه خواهد شد، چراکه بنیان و پایه هرگونه اثرگذاری و اقدام جمعی به فرهنگ عمومی نهادینه شده و درونی‌گشته در لایه‌ها، سطوح و طبقات گونه‌گون اجتماعی بر می‌گردد.
در بحران کنونی، داشتن نگرش بین رشته‌ای، تحلیل اثربخش، راهبرد پیش‌برنده و برنامه‌های پیش‌گیرانه و علاج‌کننده، ضروری است.
کرونا ویروس، عاشق دیوانه است. چرا؟ یکی از ویژگی‌های اصلی عاشق و عشق، چسبیدن و التصاق است. عشق یعنی چسبیدن و اتصال با دیگری. در حقیقت، عشق با برقراری رابطه، برداشتن فاصله‌ها و پر کردن شکاف‌ها و شیارها معنا می‌یابد. عشق یعنی بی‌فاصلگی و پیوستگی. گیاه عشق و لبلاب، تا به یک درخت و یا گیاهی دیگر نچسبد و از آب و شیره آن تغذیه نکند، وجود مستقل نخواهد داشت. هستی داشتن و وجود یافتن گیاه عشق به چسبندگی آن بستگی دارد. راجع به کرونا و ضرورت قرنطینه و قطع اتصال و انتقال بیندیشیم و البته به این امر سترگ نیز بیندیشیم که کرامت و شرف انسان، چه اندازه است. اگر قرار باشد جهان باقی باشد، بدون انسان معنی و محتوا نخواهد داشت. مرگ انسان، مرگ جهان است، مرگ انسان، مرگ هستی‌ست. دنیای بی انسان، جهنم مطلق است. درنگ کنیم.
گیاه عشق با مکیدن جان و خون معشوق و محبوب خود، جان و هستی می‌گیرد. گیاه عشق و ویروس‌ها، شیفته و تشنه تغذیه از وجود میزبان خود هستند. آنها، عاشق کپی‌برداری و تکثیر خود هستند. گویی کپی‌برداری در ذات آنهاست. مجنون هر دختری را لیلی می‌دید. اگرچه، میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است. یعنی عشق متعالی داریم و عشق متعفن. کرونا ویروس، عاشق دیوانه است، چون، عشق مذموم دارد و عشق مذموم، سر از تعفن در می‌آورد، در حالی که عشق ممدوح سر از تعالی و علو مرتبگی در می‌آورد. عاشق دیوانه، معشوق‌کش است. از دیوانه باید دوری کرد. و چون عقل ندارد، تنها با افسار عقل، کنترل می‌شود. راستی، آیا عشق بی‌عقل، دیوانگی نیست؟
کروناویروس، وجود و واقعیت دارد، اما وجود ناقص، وابسته و نفهم. فقط می‌خواهد باشد، خود را حفظ کند و فربه سازد. عشق کرونا، سبب هستی و فربهی کروناست. در مقابل، موجب نحیف بودن و محو شدن میزبان. میزبان بی‌چاره، تنها یک راه دارد:عقل. عقل علت استمرار نسل انسان است. عقلی که بتواند اثر تولید کند. عقل نیک و خوش اثر.
ذات کرونا ویروس، خودخواهی و خودبینی است. همانند، آدم خودخواه، متکبر، متعجب و مستبد. خودخواهی یک صفت مذموم، ناپسند و غیرانسانی است. اما در مورد کرونا ویروس، خودخواهی ذات و تمام هستی آن است. این ویروس، طبق نظر کارشناسان، تنها تعدادی کد و زنجیره ناقص است که ویژگی اصلی آن، تکرار است. اگر آن عشق تکرارشوندگی نبود، امکان پیشرفت کرونا ویروس نیز نبود. عشق تکرارشوندگی و ناشناختگی، دو عنصر موفقیت کرونا بوده است. راه چاره، تنها دم و نفس عقل و اثر علم است. البته رحمت و لطف ایزد پاک که خالق تمام موجودات است.