مالچ پاشی نفتی در خوزستان با گذشت حدود سه ماه از اعتراضات فعالان محیط زیست، همچنان ادامه دارد. این اعتراضات که از بهمن پارسال با پاشیدن مالچ نفتی در منطقه «فکه بیت راشد» زیستگاه آهوی کمیاب خوزستان آغاز شده بود، با تغییر محل برای مالچ پاشی ۸۰۰ هکتار از منطقه «بیت کوصر» در دشت آزادگان با مجوز اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، وارد مرحله جدیدی شد.
روز دوشنبه ۱۸ فروردین علی حسین حسینزاده معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان با اشاره به درخواست برخی اهالی دشت آزادگان و فعالان محیط زیست، در نامهای به کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست، خواستار اعزام هیات کارشناسی برای بررسی طرح مالچپاشی نفتی در خوزستان و توقف این طرح تا زمان اعلام نتیجه کارشناسان شده است.
واکنش فعالان محیط زیست و اعلام جرم انجمن زیست محیطی دیده بان جلگه سبز خوزستان علیه اداره کل منابع طبیعی خوزستان به دلیل آنچه «مالچ پاشی نفتی و نابودی گونههای گیاهی و جانوری با ارزش» عنوان شده، اگر چه تنها پنج روز، کار مالچ پاشان را متوقف کرد اما باعث شد اظهارات کارشناسی مطالعات مخالفان مالچ پاشی نفتی، دوباره طرح شود.
ایرنا در این باره با دکتر حمیدرضا عباسی عضو هیات علمی موسسه جنگلها و مراتع کشور و مسوول مطالعات خاک و فرسایش بادی طرح جامع مهار گرد و غبار خوزستان گفت وگو کرده است.
این پژوهشگر گفت: مطالعات طرح جامع مهار گرد و غبار در خوزستان در سال ۹۸ به اتمام رسیده و تحویل اداره کل منابع طبیعی شده و آماده تصویب در کارگروه استانی است.
وی مدیریت منابع آب، احیای تالابها، مدیریت چرا و کاهش آثار و عوامل تخریب بر روی اکوسیستمهای طبیعی را مهمترین راهکارهای طرح جامع مهار گرد و غبار خوزستان بیان کرد و افزود: با توجه به اینکه خوزستان فاقد تپههای ماسهای فعال است، در این طرح، روش مالچ پاشی برای تثبیت ماسهزارها توصیه نشده و این شیوه جزو راهکارهای پیشنهادی طرح جامع نبوده است.
عباسی اضافه کرد: در طرح جامع مهار گرد و غبار خوزستان، سعی شده است که مناطق حساس به فرسایش بادی در کانونهای گرد و غبار شناسایی و کاهش ظرفیت تولید گرد و غبار از مناطق حساس کاهش یابد.
باد و باران
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور همچنین رسوبات بادی یا ریگزارها (تپههای ماسه بادی) را از اشکال متداول بیابانهای جهان برشمرد و گفت: ریگزارها (ناهمواریهای ماسهبادی) ۴.۷ میلیون هکتار از مساحت کشور را میپوشانند که از نظر درجه فعالیت با یکدیگر تفاوت دارند.
وی با اشاره به تقسیم رسوبات بادی به سه دسته فعال، نیمه فعال و غیرفعال، توضیح داد: این تقسیم بندی طبق انرژی باد و شاخص خشکی (نسب بارندگی به تبخیر وتعرق ظرفیت) صورت گرفته است؛ شاخص خشکی نشاندهنده امکان یا نبود امکان استقرار پوشش گیاهی بر روی رسوبات است، بر همین اساس "تپههای ماسهای فعال" شامل مناطقی است که دارای انرژی باد زیاد یا ضریب خشکی زیادی هستند که موجب میشوند، پوشش گیاهی بر روی آنها رشد نکند.
عباسی افزود: "تپههای ماسهای نیمه فعال" دستهای هستند که دارای انرژی باد متوسط و یا شاخص خشکی متوسط هستند و "تپههای ماسهای غیرفعال" نیز دارای انرژی باد بسیار کم و بارندگی به نسبت خوبی هستند.
وی اضافه کرد: بر اساس مطالعات اکولوژیستهای مناطق خشک در جهان، اگر ریگزاری دارای بیش از ۸۰ میلیمتر بارندگی سالانه و انرژی باد کمی باشد، این تپههای ماسهای به خودی خود تثبیت خواهند شد و فقط نیاز به قرق و مدیریت سرزمین دارند.
به گفته وی میانگین بارندگی در ریگزارهای خوزستان بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیمتر است که در نوع خود در کشور کم همتاست.
عباسی ادامه داد: در تپههای ماسهای فعال که دارای انرژی باد زیاد هستند، هر ساله به دلیل حرکت ماسههای روان خسارت به تاسیسات زیربنایی از قبیل جادهها، منابع آب و یا سکونتگاههای انسانی و زمینهای کشاورزی وارد میشود.
ماسهزارهای بیآزار
وی مساحت ماسهزارهای استان خوزستان را ۲۲۷ هزار هکتار بیان کرد و گفت: ریگزارهای خوزستان در یک امتداد شمال غربی-جنوب شرقی از استان واسط عراق شروع و در استانهای میسان عراق، ایلام و خوزستان گسترش یافته است.
وی افزود: بسته به موقعیت محلی، این ریگزار دارای نامهای دیگری مانند ریگ کرخه (غربی و شرقی) و یا ریگ العماره است ولی ترجیحا ریگزارهای خوزستان نام کلی آن است زیرا بخش بزرگی از آن در استان خوزستان واقع شده است، براساس آخرین پژوهشهای انجام شده در بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، از نظر انرژی باد و ضریب خشکی، رسوبات بادی خوزستان در دو دسته نیمه فعال و غیرفعال تقسیم بندی شدهاند.
به گفته وی ریگزارهایی که در حدفاصل بین مرز ایران و عراق و استان ایلام و بخشی از دشت آزادگان گسترش یافتهاند جزو تپههای ماسهای نیمه فعال ( فعالیت متوسط) و بخشهای مرکزی ریگ در نزدیکی اهواز و شرق رودخانه کرخه در دسته تپههای ماسهای غیرفعال طبقه بندی شدهاند.
عباسی ادامه داد: طبق تحقیقات مشترک با پژوهشگران آلمانی، زمان تشکیل ریگزارهای خوزستان به دورههای خشک (خشکسالیهای بلند مدت) کره زمین در دوران چهارم زمین شناسی بازمیگردد و یک پدیده جدید نیستند و اینکه در سالهای اخیر تولید گرد و غبار از آنها شروع شده باشد یک تصور اشتباهی است، در واقع شدت گرفتن گرد و غبار در دهه گذشته در خوزستان از مناطق دیگری است.
وی با بیان اینکه گرد و غبار تولید شده از تپههای ماسهای بسیار ناچیز است، گفت:میزان گرد و غبار ناشی از ریگزارها در مقایسه با تالابهای خشک شده، دشتهای سیلابی و رسوبی، زمینهای شور قلیایی و بستر خشک رودخانهها بسیار ناچیز است و از نظر تولید گرد و غبار، این تیپ زمینهای درجه سه (اولویت سوم) به شمار میروند.
عباسی افزود: آنالیز تپههای ماسهای خوزستان نشان داده است که تنها ۴ تا ۱۲ درصد حاوی رس و سیلت (ذرات تشکیل دهنده ریزگرد) و ۸۸ تا ۹۶ درصد آنها را ماسه تشکیل میدهد که ماسهها به هیچوجه به وسیله باد نمیتوانند در هوا جابه جا شده و تولید گرد وغبار کنند.
وی با اشاره به اثرات ریگزارهای فعال بر تاسیسات زیربنایی به دلیل حرکت ماسههای روان، اضافه کرد: با توجه به اینکه تپههای ماسهای در خوزستان نیمه فعال و در بیشتر مناطق غیرفعال است، در مقایسه با مناطق فعال، تاثیرات کمی بر ساختارهای زیربنایی دارد بنابراین پاشیدن یک ترکیب سمی همچون مالچ نفتی بر روی این کانونهای درجه سوم گرد و غبار، اولویت مهار آن به شمار نمیآید و کاملا اشتباه است.
عباسی با تاکید بر اهمیت مکانیابی صحیح مالچ پاشی، بیان کرد: من مخالف مالچ پاشی نیستم اما حرف اصلی ما این است که مالچ پاشی تنها در مناطقی همچون استان سیستان و بلوچستان یا کرمان که تپههای ماسهای فعال و توفانهای شن بر شهرها و روستاهای زیادی تاثیر گذاشته، مجاز است.
وی افزود: ماسهزارهای خوزستان به هیچ عنوان جزو اولویتهای مالچ پاشی نیست و پاشیدن مالچ نفتی در تپههایی که غیرفعال و نیمه فعال هستند شایسته این کشور نیست.
نه به مالچ پاشی
این پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه مالچ پاشی نفتی برای مهار گردو غبار منطقی نیست، گفت: اعتبارات گردو غبار باید براساس اولویتها هزینه شود که شامل مدیریت تالابها و ایجاد پوشش گیاهی در حاشیه تالابها و دشتهای رسوبی و سیلابی است، همچنان که اکنون کانونهای گرد و غبار در هندیجان و جنوب شرق اهواز کاملا فعال هستند و با وزش باد شدید تولید گرد و غبار میکنند.
وی با تاکید بر مدیریت منابع آب در خوزستان، برای مهار گرد و غبار ادامه داد: چهار رودخانه بزرگ کشور به جلگه خوزستان منتهی میشوند اما بخشهایی از این استان به کانون گرد وغبار تبدیل شده، این در حالیست که حذف سیلاب از این رودخانهها یکی از عوامل فعال کردن کانونهای گرد و غبار است و اکنون باید میلیاردها تومان برای اصلاح این تخریبها هزینه شود.
عباسی افزود: خوزستان و سبزوار قدیمیترین پایگاههای تثبیت شنزارهای کشور هستند و مالچ پاشی و نهالکاری از این مناطق در کشور آغاز شد، شاید مالچ پاشی در گذشته که روستاها زیر تاثیر شنهای روان بودند، مناسب بوده، اگر چه از نظر من در مجموع ریگزارهای خوزستان چه در گذشته و چه در زمان حال، فعال نبوده و نباید مالچ پاشی شود و با اندک مدیریت میتوان آنها را تثبیت کرد.
وی گفت: تحلیل جهت و سرعت باد در تمام ایستگاههای هواشناسی ایلام، خوزستان و عراق، در یک بازه ۲۵ ساله نشان داد که انرژی باد در عراق و در مرز ایلام زیاد است اما انرژی باد در خوزستان متوسط تا کم است، بنابراین حتی اگر قرار به مالچ پاشی باشد، این عملیات باید در ایلام انجام شود که این کار در گذشته اجرا شده است.
عباسی ادامه داد: تصاویر ماهوارهای نیز بلندشدن گرد و غبار با غلظت بالا را از ماسهزارهای خوزستان نشان نمیدهد و در صورتی که گرد وغباری رخ داده، بیشتر از سطح تالابهای خشک شده و دشتهای رسوبی و سیلابی تخریب یافته در عراق و خوزستان بوده است.
خانه ماسهای امن
وی با اشاره به بازدید خود از ماسهزارهای خوزستان در اسفند ۹۸، منطقه دشت آزادگان را بینظیر توصیف کرد و گفت: حدود ۲۰ سال است که تقریبا از تمامی ریگهای کشور دیدن و نقشه جدید ریگهای کشور را تهیه کردهام؛ کمتر ریگزاری را در کشور دیدهام که چنین پوشش گیاهی و حیات جانوری داشته و اینقدر مرطوب باشد و چنین حجمی از بهره برداری توسط عشایر مرتعداران صورت گیرد.
عباسی بیان کرد: وابستگی معیشتی تعداد زیادی از عشایر خوزستان وابسته به پوشش گیاهی این ریگ است به طوری که این ماسهزارها به «مرتع» بیشتر شبیه است تا ریگ، بنابراین شایسته است تا برنامههای مدیریت مرتع شامل آموزش عشایر و مدیریت چرا در این مناطق اجرا شود نه اینکه یک ماده شیمیایی سمی را وارد این اکوسیستم بیهمتا کنیم و سلامت این بهرهبرداران را مورد تهدید قرار دهیم، به عبارتی با اجرای طرحهای «مدیریت سرزمین» میتوان جلوی تخریب پوشش گیاهی را گرفت و رسوبات بادی را تثبیت کرد.
وی افزود: اعتبار مورد نیاز برای مدیریت سرزمین به طور قطع کمتر از مالچ پاشی است و میتوان این اعتبارات را برای آموزش بهره برداران و راضی کردن بهره برداران برای اجرای طرحهای حفاظتی و یا قرق هزینه کرد، این در حالیست که فشار دام بر پوشش گیاهی ریگزار بیش از حد است و ممکن است که حذف پوشش گیاهی باعث فعال شدن ریگ شود.
این پژوهشگر گفت: از سوی دیگر به دلیل بالا بودن نفوذپذیری ماسه نسبت به باران، آب نفوذ یافته در زیر ریگ جمع شده و معمولا عشایر برای خود و دامهایشان اقدام به حفر چاه میکنند که در صورت پاشش مالچ، ترکیبات آروماتیک و سمی در آب باران حل شده و از طریق آشامیدن وارد زنجیره غذایی انسانها می شود، این ترکیبات معمولا سرطانزا هستند و نیاز است که از این منظر مورد بررسی موشکافانه قرار گیرند.
عباسی با اشاره به حیات وحش موجود در ماسهزارهای دشت آزادگان، اضافه کرد: کمتر ریگزاری در جهان وجود دارد (غیر از ماسههای ساحلی) که دارای این میزان حیات وحش باشد.
وی افزود: در واقع جانوران در انتخاب آشیانه اکولوژیک خود آگاهتر از انسان هستند و اگر یک ریگزار توسط حیات وحش به عنوان مکان زندگی انتخاب شده باشد آن ریگزار غیرفعال است، جانوران هیچگاه آشیانه خود را در یک تپه ماسهای فعال که سالانه ۲۰ تا ۳۰ متر حرکت می کند، انتخاب نمیکنند.
عباسی ادامه داد: وجود حیات ذرات میکروسکوپی، میکروارگانیسمها و ماکروارگانیسمها در این منطقه دلیل دیگری بر غیرفعال بودن آن ریگزار است و این مساله را اثبات میکند، بنابراین پاشیدن مالچ نفتی بر این موجودات گناه نابخشودنی است.
کهور ممنوع
عضو هیات علمی موسسه جنگلها و مراتع کشور در ادامه با انتقاد از کاشت گسترده جنگلهای کهور در ماسهزارهای خوزستان، گفت: به هیچ عنوان با کهورکاری موافق نیستم و کاشت این گونه نیز در طرح جامع مهار گرد و غبار خوزستان با این شدت توصیه نشده است.
وی افزود: در این طرح ۳۰ تا ۴۰ گونه گیاهی بومی و برای زمینهای شور قلیایی نیز ۶ گونه «گز» پیشنهاد شده است که باید تکثیر و استفاده شوند.
عباسی ادامه داد: متاسفانه به دلیل سادگی تولید و استقرار گونه کهور در نهالستانهای خوزستان و استانهای همجوار، بیشتر پیمانکاران به کهورکاری روی آوردهاند، و حتی در زمینهایی که امکان رشد نداشته نیز کاشته شده است، به طوری که این مساله باعث شد نظارت بر اجرای طرح جامع به موسسه جنگلها که مسوول مطالعات بود دوباره واگذار شود.
وی با تاکید بر توجه بیشتر به مسایل علمی در اجرای طرحها، افزود: میلیاردها تومان برای طرحهای اجرایی اینچنین هزینه میشود اما حاضر به تقویت بخش پژوهشی نیستیم و کارشناسان بخشهای اجرایی به دلیل حجم بالای کار، وقت و حوصله استفاده از نظرات علمی جدید را ندارند.
عباسی اضافه کرد: چالشی که اکنون در مورد مالچ پاشی نفتی ایجاد شده به دلیل نبود تعامل میان بخشهای پژوهشی و اجرایی است، باید بخش اجرایی را قانع کنیم که در مسیر یافتههای علمی جدید حرکت کند.