تهران- ایرنا- در کتاب دیوانه‌های فوتبال، داستان‌های تکان‌دهنده‌ای از تشکیلات هواداری در کشورهای مختلف می‌بینیم که باور کردن آن بسیار سخت به نظر می‌رسد.

دیوانه‌های فوتبال. کتابی که به اتفاقات پیچیده خارج از مستطیل سبز و روی سکوهای تماشاگران می‌پردازد. پدیده هولیگانیسم در این کتاب به وضوح مورد بررسی قرار می‌گیرد. پدیده‌ای که در کشورهای جهان سومی و توسعه‌یافته با سازماندهی خاصی در جریان است. گروه‌هایی که با اهداف مختلف و به بهانه فوتبال سر از ورزشگاه‌ها در می‌آورند و دست به آشوب می‌زنند.

این کتاب نوشته دومینیک آتون و دنی دایر است که توسط وحید نمازی، از روزنامه‌نگاران ورزشیِ ایران ترجمه شده و توسط نشر چشمه به انتشار رسیده است. این کتاب مورد اقبال خوانندگان قرار گرفته است چرا که تنها به فوتبال نمی‌پردازد و حواشی آن را در برمی‌گیرد. حواشی که گاه رنگ و بوی سیاسی به خود می‌گیرد و درگیر جامعه است.

دومینیک آتون در مقدمه ی این کتاب آورده است:


آنچه در این کتاب می‌خوانید، داستان‌هایی است درباره ی بی‌رحم‌ترین، وحشتناک‌ترین و پرشورترین تشکیلات هوادارن فوتبال جهان. فکر می‌کردید که انگلیس سرسخت‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین تشکیلات طرفداران و تماشاگران فوتبال جهان را دارد؟ دوباره فکر کنید! ما در این داستان کاری کرده‌ایم که دید شما را تغییر می‌دهد، به دیدار دسته‌هایی از بچه‌های شرور رفته‌ایم، در قلمرو آنها و تحت شرایط سخت حکمفرمایی‌شان، با رهبران تشکیلات آن ها دیدار کرده‌ایم که این دیدارها همیشه هم خوب و به یادماندنی از آب در نیامدند.

ما گروه کوچکی بودیم ـ متشکل از من، یک مدیر تولید، یک کارگردان و یک محقق که برای به تصویر کشیدن فعالیت این گروه‌ها و ساخت یک سریال تلویزیونی سفر می‌کردیم ـ ولی در واقع به سختی و چهارچشمی هوای یکدیگر را داشتیم. چرا که زمان‌هایی می‌رسید که به شدت نیاز به حمایت و مراقبت احساس می‌شد. اتفاق افتاد که به ما شلیک کردند، ما را با سنگ زدند، تعقیب‌مان کردند و یا به طرف‌مان گاز اشک‌آور شلیک کردند.

تهدیدمان کردند. کل‌کل کردیم و با آن ها مشاجره کردیم و همیشه هم می‌دانستیم که ممکن است سالم به خانه برنگردیم.

ما درست یک بازی پیش از آن که هولیگان‌های آرژانتینی تا پایان فصل از سفر به شهرهای دیگر به همراه تیم‌های مورد علاقه‌شان منع شوند آن جا بودیم و روزهایی را در ایتالیا گذراندیم که در همان ایام، کل لیگ به هم ریخت و هولیگان‌ها چند پلیس را کشتند.

در هلند از ترس جانمان فرار را بر قرار ترجیح دادیم و در گالاتاسرای ترکیه از برابر دوربین‌های پلیس متواری شدیم.

به صربستان رفتیم تا با سران تشکیلاتی از هولیگان‌ها که متهم به جنایات جنگی شده بودند از نزدیک ملاقات کنیم و زمانی که در برزیل همراه با یکی از تشکیلات هواداری به سفری برای دیدن مسابقه‌ی تیم آنها می‌رفتیم ، شیشه اتوبوس‌مان در اثر تیراندازی هواداران دیوانه‌ی تیم حریف خرد شد. در لهستان هم شورش تمام و کمالی را از نزدیک حس کردیم.

ما در کنار کثیف‌ترین تشکیلات هواداری فوتبال و در جایگاه‌های‌شان در استادیوم‌های مختلف ایستادیم و شنیدیم چگونه از جوانانی که دستوران رهبران آن تشکیلات را بی چون و چرا اجرا می‌کنند، بهره‌کشی می‌شود. ما دقیقا به درون سازمان‌های مخوف آن‌ها راه پیدا کردیم و با سرکرده‌هایشان به گفت‌وگو نشستیم.

کار ما درست مثل یک گردباد واقعی بود. طی نود روز از ۹ کشور گذشتیم، با تشکیلات هواداری فوتبال در آن کشورها آشنا شدیم و سرسخت‌ترین سازمان‌های هولیگان‌ها در جهان را شناختیم. گاهی لبخندی واقعی بر لب داشتیم و زمانی هم از شدت ترس نزدیک بود خودمان را خیس کنیم!

این ماجرای واقعی رویدادهایی است که طی این مدت برایمان اتفاق افتاد. بعضی‌هایش را دوربینمان ضبط کرد و در بیشترش هم اجازه نداشتیم دوربین را روشن کنیم یا از پخش صحنه‌های ضبط شده معذور بودیم. می‌شود گفت که این کتاب، نسخه ی تدوین نشده‌ی ماجراهای ماست که بی‌شک، پدید آوردنش مثل یک انفجار بزرگ، حسابی سر و صدا می‌کند.