دولت سعودی و متحدانش از سال ۲۰۱۱ میلادی که کلید جنگ داخلی در سوریه را با هدف سرنگونی دولت اسد زدند، در ادامه تلاش کردند با استفاده از گروه تروریستی داعش حکومت عراق و دولت منتخب این کشور را نیز ساقط کنند و در نهایت ضلع سوم سناریوی دولت های ثروتمند برای بلعیدن یمن بود که تصور می کردند با یک مداخله نظامی محدود کار را در عرض چند هفته تمام خواهند کرد.
حالا بعد از گذشت ۱۰ سال از بحران سوریه که در سال های ابتدایی آن بیش از ۸۰ درصد خاک این کشور تحت کنترل تروریست های مورد حمایت سعودی و امارات بود، اکنون دولت دمشق بر نزدیک به ۹۰ درصد خاک سوریه مسلط شده و حاکمیتش را در تمامی این مناطق بسط داده است؛ عراق از شر داعش از بعد نظامی خلاص شده و شهرهای اشغالی آزاد شده اند و جنگ یمن وارد ششمین سال خود شده و به کابوسی جدی برای سعودی ها و متحدانش تبدیل شده است، به طوری که ارتش ملی یمن و انصار الله قادرند از داخل اراضی این کشور به راحتی و به صورت مستمر کلیه تاسیسات نظامی و نفتی عربستان را هدف قرار دهند.
بنابراین، نتیجه اینکه جنگ ها و مداخلات عربستان و متحدانش در منطقه تا اینجا به جز هزینه های سنگین برای خودشان و قتل و کشتار زنان و کودکان و غیر نظامیان در منطقه، هیچ دستاوردی نداشته است و در عین حال با تثبیت کشورهای یاد شده، بویژه سوریه و عراق، خود را بازنده هم می بینند. به همین دلیل به نظر می رسد اصلی ترین متحد عربستان در منطقه یعنی امارات دیگر حاضر به پرداخت هزینه های این مداخلات نیستند و به دنبال راه های فرار از باتلاق های خودساخته هستند.
بنابراین ، ابراز تمایل امارات از طریق ارسال سیگنال های مثبت به دمشق در همین چارچوب قابل ارزیابی است و احتمالا پیش بینی عطوان در خصوص تلاش ابوظبی جهت بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب درست از آب درخواهد آمد.
البته نباید فراموش کرد که دو موسسه و سازمان بزرگ منطقه ای عرب ها یعنی اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس به دلیل مداخلات دولت های ثروتمند مانند عربستان و امارات کارکرد اصلی خود را از دست داده و به سازمان هایی بی خاصیت تبدیل شده اند که درباره مهم ترین مسائل جهان اسلام و جهان عرب نقش یک موجود بی خاصیت را بازی می کنند و در صورت ادامه این وضعیت حتی احتمال فروپاشی برای آنان هم وجود دارد.
اتحادیه عرب با اخراج سوریه در سال اول بحران این کشور (۲۰۱۱ میلادی) به عنوان یکی از شش کشور بنیانگذار این اتحادیه در سال ۱۹۴۵ و سپردن کرسی آن به گروه های تروریستی برای مدت کوتاهی ، سابقه و چهره نفرت انگیزی از این اتحادیه ترسیم کرد و حمایت از تروریست ها در عراق و نیز تجاوز نظامی گسترده به یمن هم در تخریب چهره این اتحادیه موثر بود. این در حالی است که طی همین سال ها، اتحادیه در برابر واگذاری اراضی اشغالی سوریه در ارتفاعات جولان از سوی ترامپ به رژیم صهیونیستی اقدام چندان موثری نکرده و به اقدام آمریکا در انتقال سفارت خانه اش به قدس به غیر از محکومیت واکنش عملی نشان نداد. البته فهرست ناکارآمدی و انفعال اتحادیه عرب طی این سال ها، با وجود مخالفت های برخی کشورهای عضو مانند لبنان و عراق و الجزایر در برابر مواضع آن، بسیار بیش از مواردی است که در بالا به آن اشاره شد.
اکنون به نظر می رسد، با توجه به تمایل برخی کشورها مانند مصر، سودان ، الجزایر، عراق ، قطر و لبنان ، زمینه ها برای بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب فراهم است و در صورتی که امارات هم به این جبهه بپیوندد، این اقدام در سال جاری وارد فاز عملیاتی خواهد شد.
البته پیش از این نیز اقداماتی با هدف مقدمه سازی برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نظیر دعوت از این کشور برای شرکت در کنفرانس اتحادیه پارلمان های عربی در امان پایتخت اردن در اسفند ماه ۱۳۹۷ به عنوان یکی از زیرمجموعه های این اتحادیه انجام شده بود.
پیش از آن نیز اتحادیه پارلمان های عربی در ۲۵ آذر ۱۳۹۷ با صدور بیانیه ای شورای اتحادیه عرب و بقیه موسسات عربی را به اقدام و هماهنگی برای بازگرداندن سوریه به فضای عربی فراخواند و بر ضرورت سهیم شدن در تحقق راه حل های سیاسی به منظور حفظ تمامیت ارضی این کشور و تأمین امنیت آن به دور از هر گونه منازعه و درگیری تأکید کرده بود.
همچنین پیش بینی می شود با پیوستن مجدد دمشق به اتحادیه عرب، کفه ترازو به نفع کشورهای مستقل تر این سازمان منطقه ای سنگین خواهد شد و سوریه بازگشته به این اتحادیه با توجه به پیروزی بر تروریست ها و مقابله با آن در ده سال گذشته به مراتب مواضعی تاثیرگذار تر در آن خواهد داشت . با اینحال این سوال همچنان بدون پاسخ می ماند که آیا اتحادیه عرب با تحولات پیش رو در این سازمان، جایگاه و نقش منطقه ای و بین المللی خود را با وجود برخی شیطنت های اعضای آن باز خواهد یافت ؟